(Minghui.org) در چین باستان گفته می‌شد که امیال و احساسات می‌توانند بر زندگی شخص تأثیر گذاشته و به‌آسانی رفتارش را تغییر دهند. اگر تزکیه‌کننده‌ای نتواند این وابستگی‌ها را رها کند، در سطح یک فرد عادی باقی خواهد ماند و حقیقتاً نمی‌تواند صعود کند.

تزکیه فالون دافا توانایی رسیدن به سطوح بسیار بالای تزکیه را برایمان فراهم می‌سازد. چگونه می‌توانیم هنوز هم به این چیزها وابسته باشیم؟ حتی در روش‌های پایین‌تر تزکیه، لازم می‌دانند که تمرین‌کنندگان، امیال و احساساتشان را در مراحل اولیه تزکیه رها کنند.

برای مثال، برخی از تمرین‌کنندگان، وابسته به افکار بازپیدایی هستند یا ذهنشان مشغول این می‌شود که احتمالاً در زندگی‌های گذشته خود خصوصیات اخلاقی بالا یا اصالت خانوادگی داشتند.

برخی از تمرین‌کنندگان احساس می‌کنند چیزی در زندگی‌شان کم است و در این باره فکر می‌کنند که چگونه نیازهایشان را برآورده کنند. اگر آنها ثروت، مقام یا موقعیتی در این زندگی نداشته باشند، در زندگی گذشته‌شان به‌دنبال آنها می‌گردند. این افراد از اطلاعاتی درباره بازپیدایی استفاده می‌کنند تا وابستگی‌هایشان را ارضاء کنند، بجای اینکه آن وابستگی‌ها را پیدا کرده و تا جایی که می‌توانند با تلاش آنها را رها کنند.

برخی از تمرین‌کنندگان به‌خود مغرور می‌شوند، زیرا پول به‌دست آورده‌اند، شهرت خوبی کسب کرده‌اند یا زندگی مرفهی دارند. تمام اینها، ریشه در این مسئله دارند که ناآگاهانه با خودمان مانند افراد عادی رفتار می‌کنیم. آنگاه چگونه می‌توانیم باور داشته باشیم که هر چیزی برای فا می‌آید؟

هیچ‌کسی باشکوه‌تر از یک مرید دافا نیست. استاد کارمایی را که از زندگی‌های گذشته جمع کرده بودیم، برایمان تحمل کردند و این فرصت را به ما دادند تا تقوای عظیمی را بنا نهیم.

چگونه می‌توانیم میزان ارزش زندگی را با معیارهای فردی عادی بسنجیم؟ لازم است اعمالمان همسو با اعمال یک مرید دافا باشد.

استاد بیان کردند که حتی موجودات الهی بسیار سطح بالا به ما رشک می‌برند. آیا واقعاً به سخنان استاد باور داریم؟ آیا درک می‌کنیم که چرا این موجودات الهی به ما غبطه می‌خورند؟ اگر واقعاً به فای استاد باور نداشته باشیم، نمی‌توانیم در تزکیه‌مان رشد کنیم یا مأموریت‌ سخت نجات موجودات ذی‌شعور را به انجام برسانیم.

برخی از تمرین‌کنندگان باور دارند که با داشتن شغلی موفق یا ثروت، باید احترام مردم عادی را کسب کنیم. معتقدم که این بازتابی از عدم باور به دافا است. اگر تنها راه به‌دست آوردن احترام مردم، ثروتمند شدن است، چرا استاد به‌صورت یک پادشاه یا یک میلیاردر معروف، در این دوره زندگی بازپیدا نشدند؟

درک شخص از اخلاقیات و فضائل، گنجینه‌ها، برکات و منبع واقعی احترام و عزت وی محسوب می‌شوند. مریدان دافا وقتی در دافا تزکیه می‌کنند، این برکت نصیبشان می‌شود که از سطوح بالای سرشت ذهن و تقوای عظیم برخوردار شوند. تا زمانی‌که از سخنان استاد پیروی می‌کنیم، می‌توانیم پاک‌ترین و عالی‌ترین صفات را به نمایش بگذاریم و مردم را نجات دهیم.

درخصوص موقعیت اجتماعی‌مان در این دوره زندگی، استاد به ما گفته‌اند که ثروت و شهرت را رها کنیم، مرید دافا شویم و برای نجات مردم به استاد کمک کنیم.

اگر ما بسیار ثروتمند یا مشهور می‌بودیم، ممکن بود کارمای فراوانی را به‌وجود آوریم یا هنگام شروع سفر تزکیه‌مان، مشکلاتی در رها کردن ثروت داشته باشیم.

گرچه، این بدان معنی نیست که به افراط برویم و محقرترین شغل‌ها را انتخاب کنیم یا شغل و حرفه‌مان را گسترش ندهیم.

نظم و ترتیب دافا هماهنگ است. اگر بر تزکیه استوار تمرکز کنیم، آنچه را که باید داشته باشیم خواهیم داشت: نه بیشتر و نه کمترــ فقط به مقداری که برای نجات مردم کافی باشد. اگر هر کدام از وابستگی‌ها را رها نکنیم، ممکن است باعث سختی و رنج و محنت‌های بسیاری در تزکیه‌مان شود.

مطالب بالا درک شخصی من در سطح کنونی تزکیه‌ام هستند. لطفاً به هر چیز نادرستی اشاره کنید.

http://en.minghui.org/html/articles/2015/12/12/154053.html