فالون دافا حقیقتاً عظیم است

(Minghui.org) در ماه مارس ۱۹۹۸ تمرین فالون دافا را آغاز کردم. کتاب اصلی این تمرین، جوآن فالون را از تمرین‌کننده‌ای قرض گرفتم و در مدت یک روز و نیم با دقت آن را مطالعه کردم.

در شب اول، احساس کردم که فالونی در منطقه شکمم می‌چرخد. به وجد آمدم!

این کتاب حقیقتاً یک گنج است، زیرا به مردم کمک می‌کند تزکیه کنند و خودشان را بهبود ببخشند. بسیار خوشبختم که فرصت تمرین فالون دافا را به‌دست آورده‌ام.

پس از اینکه خواندن کتاب را به پایان رساندم، روز بعد، صبح زود بیدار شدم تا به پارک بروم و تمرین‌ها را از تمرین‌کنندگان یاد بگیرم.

بهبودی از بیماری

در گذشته، قبل از شروع این تمرین، دچار بیماری‌های بسیاری بودم. پس از اینکه دومین فرزندم به‌دنیا آمد، کمی بیش از یکماه، در ۲۶ سالگی، پزشک تشخیص داد که به سرطان معده مبتلا هستم. تحت عمل جراحی قرار گرفتم و شیمی درمانی شدم. گرچه بیماری سرطانم درمان شد، اما وضعیت سلامتی‌ام به‌طور چشمگیری رو به وخامت گذاشت و به سایر بیماری‌های مزمن نیز دچار شدم.

کم‌خونی شدید داشتم، بدنم دائماً درد می‌کرد و همیشه بیمار بودم. سرم نیز گیج می‌رفت؛ فاقد انرژی بودم و ضربان قلبم نامرتب بود، کیست تخمدان و آرتریت روماتوئید نیز داشتم. وقتی ۴۱ ساله بودم به دلیل مشکلات ناشی از بیماری‌ها مجبور شدم دیگر کار نکنم.

پس از شروع تمرین فالون دافا، اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری را در زندگی روزمره‌ام دنبال کرده‌ام. همواره به درون نگاه کرده‌ام تا خود را بهبود دهم و به‌طور منظم درک‌ها و تجربه‌هایم را با سایر تمرین‌کنندگان به‌اشتراک گذاشته‌ام به‌تدریج بهبود یافتم و تمام بیماری‌هایم ناپدید شدند.

خلق و خوی بدم نیز بهبود یافته است و اگر اختلافی پیش بیاید می‌توانم خودم را کنترل کنم.

از استاد به‌خاطر پاک کردن بدنم و تحمل کارماهایم سپاسگزارم. فقط با کوشا بودنم می‌توانم نجات استاد را جبران کنم.

تجربه‌های معجزه‌آسا

در ماه ژوئن ۱۹۹۹ تجربه‌ای فراموش نشدنی داشتم.

سابقاً دچار بیماری‌های مختلف زنان بودم. روزی دچار خونریزی شدم که فکر کردم دوره قاعدگی‌ام است، اما خونریزی بسیار  شدیدتر از حد معمول بود. خانواده‌ام از من خواست که برای معاینه مجدد به بیمارستان بروم.

متوجه شدم که استاد در حال پاک کردن بدنم هستند و می‌دانستم که خوب می‌شوم، بنابراین دیگر لازم نبود به بیمارستان بروم.

به مدت یکماه، هر روز خونریزی داشتم، اما دردی نداشتم. نگران نبودم و سرانجام همه چیز به حال عادی بازگشت.

زمانی دیگر، یکی از مفصل‌های انگشت میانی‌ام به دلیل آرتریت روماتوئید، به‌طرز عجیبی متورم شده بود. سابقاً در هر زمستان بسیار دردناک می‌شد، اما حالا دست‌هایم دوباره عادی به‌نظر می‌رسند.

همه افراد خانواده‌ام باور دارند که فالون دافا حقیقتاً عظیم است.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/24/158392.html