تنها پس از نجات از مرگ، الزامات یک تمرین‌کننده را درک کردم

(Minghui.org) درود بر استاد گرامی و هم‌تمرین‌کنندگان!

بیش از ۲۰ سال پیش از مالزی به انگلستان مهاجرت کردم. قبل از افتتاح یک سوپر مارکت چینی در کمبریج، یک رستوران را اداره میکردم.

بعضی از کارمندانم فالون گونگ را تمرین می‌کردند. گرچه یک تمرین‌کننده نبودم، اما در کنار این تمرین‌کنندگان احساس راحتی داشتم زیرا افراد خوبی بودند و سخت‌گیری نمی‌کردند.

زمانی که در سی سالگی‌ام بودم، به دلیل عادات شغلی که داشتم، سلامتی‌ام رو به زوال رفت و دچار کمر‌درد، بی‌خوابی، بواسیر و فشار خون شدم. دو بار در هفته برای انجام طب سوزنی به دکترم مراجعه می‌کردم. او یک تمرین‌کننده فالون گونگ بود و برایم داروهای گیاهی چینی تجویز می‌کرد. از آن داروها متنفر بودم، از این‌رو به من توصیه کرد که تمرین فالون گونگ می‌تواند برایم مفید باشد.

نتیجه بستگی به نگرش دارد

به این ترتیب تمرین فالون گونگ را از سال ۲۰۰۷ آغاز کردم و جوآن فالون را مطالعه کردم. بعد از گذشت مدت کمی از شروع تمرین، سلامتی‌ام بهبود یافت. اما با اینکه در فعالیتهای اشاعه فا شرکت میکردم، فردی کوشا نبودم.

مدتی طول کشید تا درک کنم چرا بعضی از تمرین‌کنندگان فوت می‌کنند، در‌حالی‌که بعضی دیگر از سرطان نجات پیدا میکنند. نتیجه به نگرش آنها به دافا بستگی داشت.

به عنوان یک رئیس، فردی عصبی بودم، اما رفتارم بهبود یافت و می‌توانستم عصبانیتم را کنترل کنم. به‌علاوه، از تمام بیماری‌هایم رهایی یافتم. حس کردم که در حالت رها از هر گونه بیماری هستم و فرض کردم که به طور حقیقی سالم شده‌ام.

شفای شگفت انگیز از دیابت بسیار پیشرفته

در تابستان ۲۰۱۵ دچار کاهش وزن شدم. خواهر بزرگترم در مالزی به من خاطرنشان کرد که سابقه بیماری دیابت در خانواده‌مان را فراموش نکنم. او به من توصیه کرد که اگر کاهش وزن داشته‌ام، باید به دکتر مراجعه کنم. مسئله کاهش وزنم را جدی نگرفتم. در عوض افکار درست بیشتری فرستادم و تمرینات را بیشتر انجام دادم. با این وجود، مشتریانم که جزو دوستانم نیز بودند به من گفتند که به دکتر مراجعه کنم.

بعد از تبادل تجربه با هم‌تمرینکنندگان، مطالعه فا، انجام تمرینات و فرستادن افکار درست، حس بهتری داشتم و مطمئن شدم که حالم خوب است. با این حال، کمی بعد از آن، دوستانم به من پیشنهاد کردند که به دکتر مراجعه کنم که آن باعث شد حس کنم سلامتی‌ام رو به وخامت گذاشته است. علائمی که توصیف کردم نشان‌دهنده این بود که دچار دیابت پیشرفته هستم، بنابراین نگران شدم.   

در نوامبر ۲۰۱۵، جلسه مطالعه فا در خانه من برگزار می‌شد. هم‌تمرینکنندگان برای از بین بردن عواملی که سلامتی‌ام را تحت تاثیر گذاشته بود، افکار درست فرستادند.  

همه می‌دانستند که چند ماهی  است که به خوبی غذا نمی‌خورم وکاهش وزن شدیدی داشته‌ام. سپس یک روز در نیمه‌های بعدازظهر ازهوش رفتم. همسرم بلافاصله با اورژانس تماس گرفت.

پزشکان در بیمارستان دیابت نوع یک را در من تشخیص دادند که نیاز به تزریق انسولین طولانی مدت داشت. آنها توضیح دادند که مصرف دارو دیگر موثر نیست زیرا میزان قند خونم به ۴۵ رسیده است. دکتر گفت که اگر آمبولانس ده دقیقه دیرتر رسیده بود، من مُرده بودم.

بر طبق تست پی‌اچ که میزان اسیدی یا بازی بودن را تعیین می‌کند، میزان اسید معده‌ام بیش از هفت بود، که به طور کلی مشابه وضعیت یک مُرده است. با این‌حال زنده بودم و بعد از پنج روز از بیمارستان مرخص شدم. هنگام ترک بیمارستان به خانه باز نگشتم و در عوض به محل کار رفتم.

دکتر شگفت زده شد چرا‌که بیماران مشابه من پیش از اینکه بتوانند رانندگی کنند و به محل کار بازگردند، حداقل چهار ماه را در رختخواب سپری میکنند. بهبود سریعم به‌عنوان چیزی فوق‌العاده توسط دکتر و همسرم در نظر گرفته شد. با این‌حال، می‌دانم که استاد زندگی‌ام را نجات دادند. استاد متشکرم!

وضعیت یک فرد عادی

بعد از بازگشت به خانه، بنا به نصیحت دکتر، چهار بار در روز انسولین تزریق میکردم. این موضوع مرا عذاب میداد و امیدوار بودم که اکتشافات جدیدی صورت گیرد تا دیگر نیازی به تزریق نداشته باشم.

به‌جای اینکه به‌خاطر داشته باشم که یک تمرین‌کننده هستم، مثل یک فرد عادی رفتار می‌کردم و ترسو و بدبین شده بودم. روحیه‌ام را از‌دست داده بودم و حتی به فکر خودکشی افتادم. آن فکر را کنار گذاشتم، چرا‌که فرزندانم خیلی کوچک بودند و من منبع اصلی درآمد برای خانوادهام بودم. خیلی افسرده بودم.

با این‌حال، هم‌تمرین‌کنندگان از من دست نکشیدند و به طور مداوم تجربه‌های تزکیه‌شان را با من به اشتراک می‌گذاشتند. بعد از مطالعه فا، به تدریج معنی نگاه به درون و تزکیه را درک کردم. این اولین باری بود که نقاط ضعف بسیاری را کشف کردم که مرا در وضعیت یک فرد عادی نگه‌داشته بود.

نقطۀ عطف

پی بردن به این موضوع نقطه عطفی در تزکیه‌ام بود. روزانه تمام تمرین‌ها را انجام میدادم، حداقل یک سخنرانی از جوآن فالون را هر روز مطالعه می‌کردم و افکار درست می‌فرستادم. به مرور زمان سلامتی‌ام بهبود یافت و مقدار تزریق انسولین را کاهش دادم.

سپس یک بار که انسولین‌ام را تزریق می‌کردم، دچار خونریزی شدم. متوجه شدم که این اشاره‌ای از جانب استاد است که دیگر نیازی به تزریق ندارم و آزمایش خون نشان داد که میزان قند خونم به وضعیت عادی بازگشته است.

استاد به ما آموزش دادند:

«فقط بدن افرادی را پاک خواهم کرد که اینجا آمده‌اند تا به‌طور واقعی تمرین را یاد بگیرند، بهطور واقعی فا را یاد بگیرند. یک نکته هست که تأکید میکنیم: اگر نتوانید وابستگی یا نگرانی در مورد بیماری را کنار بگذارید، نمی‌توانیم هیچ کاری انجام دهیم و نمی‌توانیم کمکتان کنیم.» (جوآن فالون)

تغییر بنیادی پس از تزکیه حقیقی

تا آن زمان، ۹ سال بود که فالون گونگ را تمرین می‌کردم. از خودم پرسیدم که چرا این آزمون را زودتر نگذرانده بودم. یک روز یکی از آموزههای استاد را خواندم:

«درنظر بگیرید که شخصی بیش از بیست سال تمرین چی‌گونگ کرده اما هیچ توانایی فوق طبیعی رشد نداده باشد، درحالی که شخصی دیگر، بلافاصله پس از اینکه تمرین را شروع کند به آن توانایی‌ها دست پیدا کند.» (جوآن فالون)

کلمات استاد ذهنم را باز کرد. من خود را به خوبی تزکیه نکرده بودم و به این ترتیب به‌طور بنیانی تغییر نکرده بودم. هر بار که فا را مطالعه می‌کردم و تمرین‌ها را انجام میدادم، مثل این بود که کارهای عادی و روزمره انجام می‌دهم. فا را درک نکرده بودم.

وضعیت به‌طور چشمگیری تغییر کرده است. دیگر صرفاً فا را نمیخوانم. در عوض، سعی میکنم مطابق با اصول فالون گونگ باشم و افکار بد را از بین ببرم.

استاد بیان می‌کنند:  

«...یک بطری پر شده از مواد کثیف را بردارید، در آن را ببندید و در آب بیندازید، بلافاصله به زیر آب فرو می‌رود. سپس کمی از آن چیزهای کثیف داخل آن را بیرون بریزید. هرچه بیشتر آن را خالی کنید، بیشتر به سمت سطح آب بالا می‌آید.» (جوآن فالون)

«وقتی تزکیه می‌کنیم، کاری که انجام می‌دهیم، رها شدن از هر نوع چیز بدی است که در بدن می‌باشد و این تنها راه برای صعود به سطوح بالاتر است. این سرشت جهان دقیقاً چنین نقشی را ایفا می‌کند. (جوآن فالون)

متوجه شدم که به‌خوبی تزکیه نکرده بودم و مواد بد هنوز در بدنم باقی مانده بود. باید عادات بدم را ترک کنم و بر‌اساس فا خود را بهبود بخشم. باید با همه به خوبی رفتار کنم و «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» را در قلبم نگه دارم.

هم‌اکنون کاملا آگاهم که تنها با تزکیه استوار و از بین بردن تمام مواد بد در بدنم می‌توانم سطح خود را بالا ببرم.

استاد و هم‌تمرینکنندگان از شما متشکرم!

(ارائه شده در کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافای ۲۰۱۶ انگلیس)