(Minghui.org) آروناچال پرادش، که به «سرزمین کوههای سپیدهدم روشن» نیز معروف است، خانهای از گنج واقعی است، گنجی از طبیعت و فرهنگ که در منتهیالیه شمال شرقی هند واقع شده است و در سه طرف با کشورهای بوتان، چین و میانمار هممرز است. آروناچال پرادش بزرگترین ایالت در شمال شرق هند است، بیش از ۸۰ درصد از خاک آن دارای پوشش جنگلهای همیشه سبز است و ۲۶ قبیله بزرگ و بیش از ۱۰۰ قبیله کوچکتر که تحتالحمایه قبایل بزرگ هستند در آن سکنی دارند. ساکنان این ایالت از نژاد هند و مغولستان هستند و هر کدام دارای هویتی متمایز بوده و از فرهنگی غنی از آداب و رسوم و سنتهای هنری و صنایع دستی برخوردار هستند.
این سرزمین کمترین تراکم جمعیت در هند را دارد، یعنی تنها ۱۷ نفر در هر کیلومتر مربع زندگی میکنند. اکثر مردم، متشکل از قبایل هستند، قبایلی که ریشه در سنتهای باستانی و آداب و رسوم، باورها و شیوههای بومی دارند.
برخی از قبایل، بودیسم ماهایانا، برخی بودیسم هینایانا را تمرین میکنند و برخی براساس باورهای سنتی و شیوههای بومی به پرستش خورشید و ماه ادامه میدهند که به دونی پولو معروف هستند. برخی شیوههای بومی خود را حفظ کرده و حیوان را میپرستند یا از ادیان دیگری پیروی میکنند.
مرکز آن، ایتاناگار، که به «هند کوچک» در بین مردم شهرت دارد، مخلوطی از نژادها و فرهنگهای مختلف است، بهطوری که مردم از سراسر کشور در اینجا در صلح و آرامش زندگی میکنند.
این سومین و آخرین سفر در سال ۲۰۱۶ به بخشهای شمال شرقی هند برای تمرینکنندهای از بنارس بود که در اوایل سال جاری به دو ایالت دیگر سفر کرده بود. اولین بار بود که یک تمرینکننده فالون دافا از این منطقه دیدار میکرد.
در طول دو سفر گذشته به شمال شرقی هند، در هر ایالت حداقل یک نفر بود که با تمرینکننده مزبور تماس داشت، اما این بار حتی یک نفر هم برای این کار وجود نداشت. درحالیکه دو سفر گذشته با قطار دشوار بودند، این سفر۳۰ ساعته با قطار از بنارس به ایتاناگار هموار و بدون حادثه بود.
برنامهریزی دوباره برای شمال شرقی
در طول سفر به آروناچال پرادش، رویدادهای معجزهآسای بسیاری رخ دادند. اولین و مهمترین موضوع این بود که تمرینکننده مزبور قادر به انجام این سفر شد، بهخاطر اینکه در پایان سفر دوم او به شمال شرق، دچار درد ناگهانی و غیرقابل توضیحی شد. این درد به «بیماری» بسیار جدی منجر شد و مشقات بسیاری برایش به بار آورد و حتی به مدت شش هفته به یک آزمون مرگ و زندگی تبدیل شد بهطوری که در طی آن زمان حتی قادر به ترک خانه نبود.
فکر مواجهه با چالشهای ایستگاه قطار هند پس از تقریباً شش هفته ماندن در خانه، همراه داشتن دو چمدان بسیار سنگین پر از مطالب فالون دافا، تقریباً غیرقابل تصور بود و ترس را القاء میکرد. اما با واقفبودن به اینکه این آخرین فرصت فصل برای به رفتن به شمال شرق هند بود، تمرینکننده احساس کرد که فقط باید این ریسک را بپذیرد و اینکه هیچ راه برگشتی وجود ندارد. بهطور چشمگیری، همه چیز بسیار هموار پیش رفت، بدون اینکه هیچ نشانه ای از «بیماری» ظاهر شود.
دومین «معجزه» پس از ورود او اتفاق افتاد. تمرینکننده مکانی مناسب، تمیز، امن و آرام برای اقامت پیدا کرد که درست در مرکز شهر قرار داشت که از نظر دسترسی به وسایل حمل و نقل، دسترسی به اینترنت، فروشگاههای فتوکپی و سایر امکانات رفاهی مناسب و راحت بود. این قبیل امکانات همیشه درخصوص مناطق دورافتاده در هند وجود ندارد.
سومین «معجزه» در روز دوم در ایتاناگار رخ داد، روز یکشنبه، زمانی که تمرینکننده از کنار دروازهای گذر میکرد و متوجه نوشته نام مدرسهای شد که بهسختی قابل رؤیت بود. او تردید داشت، زیرا روز یکشنبه بود و فقط میتوانست قدم بزند و شهر را بگردد. به این ترتیب کاملاً آمادگی نداشت و تقدیرنامهها، عکسها، مقالات روزنامهها و مطالبی مانند آنها را همراه نداشت. فکر کرد: «همیشه میتوان امتحان کرد و هیچ چیزی برای از دست دادن وجود ندارد» و بنابراین تصمیم گرفت وارد مدرسه شود.
مدیر مدرسه که هرگز درباره فالون دافا نشنیده بود و فقط یک بروشور دریافت کرده بود، بلافاصله برای میزبانی یک سخنرانی در مدرسهاش موافقت کرد. درنتیجه مدرسه او همواره بهعنوان اولین مدرسه در آروناچال پرادش خواهد بود که به استقبال تمرینهای فالون دافا رفت.
کودکان و معلمان در مدرسهای در شمال شرقی هند طی یک سخنرانی درباره آموزههای فالون دافا، تمرینهای فالون دافا را یاد گرفتند.
کودکان و معلمان مدرسه ابتدایی تمرینهای فالون دافا را یاد میگیرند.
دانشآموزان یکی از تمرینهای فالون دافا را یاد میگیرند.
دانشآموزان اولین تمرین از پنج سری تمرینهای فالون دافا را یاد میگیرند.
دانشآموزان تمرین پنجم را یاد میگیرند.
دختری برای یک مدت طولانی، در کمال آرامش تمرین مدیتیشن انجام میدهد، درحالیکه سایر دانشآموزان منتظر ارائه فالون دافا در مدرسه خود در آروناچال پرادش، هند هستند.
مدیر مدرسه بعدها طی نامهای حاکی از قدردانی نوشت: «بازخوردهای فوقالعاده خوبی بهویژه از سوی دانشآموزان وجود داشت. معلمان و همچنین سایر افراد نیز به همان اندازه علاقهمند شدند.»
یک رویداد به رویداد بعدی ختم میشود
درست پس از ارائه دو جلسه معرفی دافا در مدرسه، که هر کدام چندین ساعت طول کشید، مدیر شخصاً تمرینکننده را به مدرسه دیگری برد که برای آن جلسه دیگری ترتیب دادند و برنامه ارائه شد. مدیر آن مدرسه نام یک مدیر دیگر را به تمرینکننده داد که منجر به برگزاری جلسه دیگری در مرکز جوانان شد. دوباره مدیر آنجا هم نام یک مدرسه دیگر را به تمرینکننده داد که باعث شد یک روز کامل در آنجا نیز برنامه اجرا شود.
تمرینکننده از مدرسهای دیدن کرد که مخصوص کودکان دارای اختلال بینایی و شنوایی بود، جایی که او تمرینات فالون دافا را طی سه روز مختلف آموزش داد. کودکان کاملاً شگفتانگیز بودند. کودکان نابینا با دقت به موسیقی گوش میدادند و دیگران به آنها در انجام حرکات تمرین کمک میکردند؛ کودکان ناشنوا بهطور خارقالعادهای بر انجام تمرینها متمرکز میشدند.
در شمال شرقی هند، دانشآموزان مدرسهای که مخصوص کودکان دارای اختلالات بینایی و شنوایی است، تمرین ایستاده فالون را یاد میگیرند.
دانشآموزان تمرین مدیتیش فالون دافا را یاد میگیرند.
مدیر مدرسه برای قدردانی نوشت: «دانش آموزان تا حد زیادی از تزکیه حقیقت، نیکخواهی و بردباری بهرهمند شدند و اعتمادبهنفس، اخلاقیات و آگاهی معنوی را در خودشان رشد دادهاند.»
در دیدار دوم، مدرسه یک برنامه فرهنگی فیالبداهه با چند کودک نابینا ترتیب داد که آلات موسیقی مینواختند و آواز میخواندند و سه دختر ناشنوا رقص هم میرقصیدند. در طول دیدار سوم، دو پسر نابینا بارها و بارها به آهنگ «فالون دافا هائو» (فالون دافا خوب است) گوش دادند و برای یادگیری آن ابراز علاقه بسیاری کردند.
یکی دیگر از وقایع شگفتانگیز در طول بازدیدها این بود که تعدادی از مدیران بهطور فعالانهای اطلاعات مربوط به تماس با سایر مدیران، مسئولان و افرادی دیگر را برای دیدار در اختیار میگذاشتند. سه نفر از آنها بهطور مکرر اطلاعات تماسی بیشتری ارائه دادند.
چهار فرد مختلف از تمرینکننده دعوت کردند که در مدرسه یا مرکز آنها اقامت کند بهجای اینکه پولش را صرف اقامت در هتل و ایاب و ذهاب کند.
همه این افراد از نقاط مختلف هند، از جمله آروناچال پرادش، سایر ایالتهای شمال شرقی و حتی مکانهایی دور مانند کرالا، تامیل نادو، بنگال، بیهار، و اوتار پرادش بودند. بهطور مشابه، سایر معلمان و همچنین پزشکان، کتابداران و وکلا، تمایل یکسانی برای کمک نشان دادند و اغلب از تمرینکننده دعوت میکردند که به مدارس آنها بازگردد.
مقالات روزنامه
یک انجمن رفاهی که مدارس، یک پرورشگاه، خط تلفن کمک به زنان (WHL) و دیگر خدمات را اداره میکند، دو مقاله کوتاه در روزنامه منتشر کرد با عنوان «فالون دافا برای صلح جهانی» و «خط تلفن کمک به زنان، برای حمایت از قربانیان خشونت، فالون دافا را برنامهریزی میکند.» تمرینکننده دو بار از مدرسه و یتیمخانه دیدن کرد که کودکانش از مناطق دورافتاده و فقیر هستند. در پایان دیدار دوم، نزدیک به ۱۵۰ کودک، که بیشترین تعداد تاکنون بودند، در صفحه نمایش یک تبلت کوچک، گروه مارش تیان گوئو را تماشا کردند. آنها کاملاً مسحور شدند و با شور و شوق کف زدند و علاقهمند به یادگیری آهنگ «فالون دافا هائو» شدند.
کودکان پنجمین تمرین فالون دافا را یاد میگیرند
دختران در پرورشگاهی در آروناچال پرادش تمرین مدیتیشن نشستۀ فالون دافا را انجام میدهند
در یک مدرسه و پرورشگاه که از سوی یک انجمن رفاهی اداره میشود، نزدیک به ۱۵۰ کودک در صفحه نمایش یک تبلت کوچک گروه مارش تیان گوئو را تماشا کردند.
بسیاری از کودکان، معلمان و بسیاری از افراد دیگر تحتتأثیر فالون دافا قرار گرفتند و درباره آزار و اذیت این روش در چین نگران شدند. آنها قدردانی عمیق خود را به تمرینکننده ابراز کردند، از اینکه به این ایالت دورافتاده سفر کرد و سؤلات بسیاری از او پرسیدند.
از همان آغاز و در طول اقامت تمرینکننده در آنجا، مردم از نقاط مختلف آروناچال از او دعوت میکردند که از مناطق آنها دیدن کند، برای کمک به سازماندهی یک رویداد در آنجا پیشنهاد میدادند و اطلاعات تماسی و سایر اشکال حاکی از حمایت را ارائه میدادند. آنها همچنین درخواست کردند که مطالب روشنگری حقیقت درباره فالون دافا را بیشتر داشته باشند تا به هنگام بازگشت به خانه در این مناطق توزیع کنند.
چندین مقاله در روزنامههای محلی چاپ شدند. یک مقاله بسیار طولانی درباره فالون دافا و یک تصویر رنگی از یک تمرینکننده در هند منتشر شد.
زمانی که تمرینکننده از یک شهر در آن نزدیکی برمیگشت، یک مرد او را با ماشین خود به ایتاناگار رساند. او عذرخواهی کرد از اینکه مجبور است در مسیر برگشت برای دیدار با فرزند یکی از بستگان در یک مدرسه توقف کند. این رویداد، البته، واقعاً «تصادفی» نبود. تمرینکننده با مدیر و ناظم این مدرسه هم ملاقات کرد و هر دو موافقت کردند که در روز بعد میزبان یک برنامه برای یک روز کامل در مدرسه باشند.
در طول سالهای گذشته وقایع شگرف بسیاری رخ داده است، بهویژه هنگامی که تمرینکنندگان از مناطق جدید برای اولین بار بازدید میکنند. تنها تفاوت آنها با این زمان پیوستگی و تداوم آن بود، ظاهراً بیپایان بودند.
اینها فقط چند نمونه هستند، اما گزارشهای بسیاری از رویدادهای معجزهآسا میتواند ارائه داده شود.
بسیاری از مطالب دافا و روشنگری حقیقت، مانند کتاب، مجله و دیویدی، به سه کتابخانه داده شد و همچنین به پزشکان، وکلا، سیاستمداران و بسیاری از افراد دیگر که با خوشحالی آنها را قبول میکردند و اغلب عمیقاً ابراز علاقه میکردند، درخصوص آزار و شکنجه بسیار نگران و شوکه میشدند، بهویژه برداشت اعضای بدن به دست رژیم چین از زندانیان عقیدتی زنده در چین برای آنها تکاندهنده بود.
آنها شگفتزده شد از اینکه درباره فالون دافا و نقض شدید حقوقبشر که در چین اتفاق میافتد، هرگز چیزی نشنیده یا نخوانده بودند. بسیاری از آنها این مطالب را گرفتند تا در توزیع آنها به افراد در زمینههای مرتبط پیشقدم شوند. آنها همچنین برای کمک به سازماندهی رویدادهای فالون دافا در آینده پیشنهاد ارائه دادند.
البته، بروشورها، بوکمارکها، نسخههای کپی و غیره به مدیران مدارس و معلمان و همچنین به بسیاری از دانشآموزان هم داده شد.
تقریباً تمام افرادی که در بالا از آنها نام برده شد، بهجز دانشآموزان، فیلمی پنج دقیقهای به نام «چین، ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹» را تماشا کردند. این فیلم را چهار سال پیش تمرینکنندگان هندی در بنگلور تولید کردند و همچنان مخاطبان را تحتتأثیر قرار میدهد. درخصوص این فیلم کوتاه، که در قالب یک آهنگ است، درواقع میتوان گفت که «بیش از هزار کلمه در آن گفته میشود.»
معمولاً، در تمام مدارس ابتدا یک مقدمه کوتاه درباره فالون دافا ارائه داده میشود، به دنبال آن پنج تمرین فالون دافا را آموزش میدهند. در پایان هر جلسه، دانشآموزان عبارات «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» و «فالون دافا خوب است» را یاد میگیرند. همچنین به دانشآموزان پوسترهایی برای توصیف آزار و شکنجه در چین نشان داده میشود.
از طریق نقاشیهای چاپشده از نمایشگاه بینالمللی هنر حقیقت، نیکخواهی، بردباری، دانشآموزان در آروناچال پرادش آگاه میشوند که چگونه تمرینکنندگان فالون دافا و حتی فرزندان آنها، در چین امروز تحت آزار و اذیت قرار دارند.
کودکان پوسترهای نقاشی نمایشگاه بینالمللی هنر حقیقت، نیکخواهی، بردباری را تماشا میکنند، از جمله پوسترهای «چرا؟،» «پدر برگرد،» «بیخانمان» و «تکاننخوردنی.»
اما، هیچ شیوه خاصی درخصوص معرفی دافا در هر مدرسه وجود ندارد. ارائه آن به مدت زمانی که در اختیار گذاشته میشود، علاقه دانشآموزان و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد. تمرینکنندگان باید این آرزو را در ذهن و قلب خود داشته باشند که فالون دافا را به تمام کسانی که حضور دارند ارائه دهند، کاملاً به این فرصت نادر و این لحظه بسیار با ارزش آگاه باشند که در کنار کل این کودکان و معلمان حضور دارند، فرصتی که ممکن است تنها این بار در طول زندگی آنها رخ بدهد.
در نامه حاکی از تقدیر فردی دیگر آمده است: «در جهانی که با سلاح برتری و نفرت ازهم پاشیده شده است، [نام تمرینکننده] و فالون دافا بهعنوان فرشتگان صلح و محبت عمل میکند و پیام فالون دافا کمک میکند تا بهترینها برای هر کودک به ارمغان آورده شود. از طریق پیام او به جوانان درباره نقض حقوقبشر در چین، شرکتکنندگان جوانی که در آموزش حضور داشتهاند، آزادی و اصول دموکراتیک را بهتر ارزش میگذارند، کاری که جامعه هند را متحد میکند.»
در مسیر بازگشت به خانه
در آخرین شب درحالیکه در تنها ایستگاه قطار در آروناچال پرادش منتظر بود، رویدادهای برجستهتری آشکار شدند.
اولین رویداد، زمانی بود که یک نفر که منتظر بود، بروشور فالون دافا را دریافت کرد، او گفت که در روزنامه یک مقاله درباره فالون دافا خوانده بود و بسیار علاقهمند و خوشحال شده بود که با آن تمرینکننده ملاقات کرد.
تمرینکننده همچنین زن جوانی را دیده بود که دو مقاله درباره این رویداد در مجله خط تلفنی کمک به زنان نوشته بود. خبرنگار از دیدار مجدد با تمرینکننده شگفتزده شد. در این زمان، بسیاری از بستگانش همراه او بودند، بنابراین فالون دافا به همه آنها معرفی شد.
کسی که فقط در یک جشنواره موسیقی حضور داشت، تمرینکننده را زودتر، بهمحض دیدنش شناخته و برای یادگیری تمرینها ابراز علاقه کرد. او پس از آگاهی درباره برداشت زنده اعضای بدن در چین شوکه شده بود.
سفر بازگشت به دلیل تأخیر یک قطار که تنها چند ساعت دور از خانه دور بود، بیش از پنجاه ساعت طول کشید. این طولانیترین سفر با قطار برای این تمرینکننده ۲۶ ساله در هند بود، اما آن نیز حاکی از رویدادهای معجزهآسا بود.
این تمرینکننده با یادآوری و فکرکردن درباره آروناچال پرادش، بسیار سپاسگزار بود، بهخاطر تمام برنامهریزیها، مراقبتهای مداوم، و راهنماییهای ارائه شده از سوی استاد؛ سپاسگزار بود از اینکه توانست آنجا حضور پیدا کند، بدون در نظر گرفتن هر گونه موانع، مشکلات، و مداخلات، عهد و پیمان خود را به انجام برساند.
این تمرینکننده همچنین مایل است از بسیار از کسانی که «دست کمک» به او دادند، عمیقاً سپاسگزاری کند و امیدوار است که فالون دافا در آینده، دانهها، ریشهها، شکوفهها، و گلهای مختلف و زیبایی در این منطقه و سایر ایالتها شمال شرقی هند داشته باشد.
شش کودک در یک مدرسه که مخصوص کودکان دارای اختلالات بینایی و شنوایی است، به ترتیب به آهنگ ضبطشده «فالون دافا هائو» گوش میکننده کهگروه مارش تیان گوئو آن را نواختند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت