(Minghui.org) من معلمی بازنشسته هستم. تمرین کردن فالون گونگ طی سال‌های بسیار، به رشد شخصیت و بهبود سلامتی‌ام کمک کرده و حتی جوان‌تر به‌نظر می‌آیم. مادر و دو برادر کوچک‌ترم شاهد تغییرات من بودند و آنها هم فالون گونگ را تمرین می‌کنند.

حزب کمونیست چین در سال ۱۹۹۹، آزار و شکنجه فالون گونگ را راه‌اندازی کرد. من هم به دلیل خودداری از رها کردن باورم، در اردوگاه کار اجباری تحت شکنجه قرار گرفتم.

بیش از ۱۰۰۰ نامه برای مسئولین حکومتی نوشتم تا درباره فالون گونگ به آنها بگویم و وضعیتم را برایشان شرح دهم. همچنین درباره این تمرین تزکیه، آزار و شکنجه و سقوط نهایی رژیم کمونیست با هر تعداد از مردم که می‌توانستم، صحبت ‌کرده‌ام. بیشتر بستگان و دوستانم موافقت کردند از حزب و سازمان‌های جوان آن خارج شوند.

دوستان خوب فالون گونگ را یاد می‌گیرند

استاد بیان کردند:

«درخصوص افرادی که می‌خواهند پس از اینکه حقیقت را روشن ساختید، تمرین را یاد بگیرند، بایستی برای آنها ترتیبی دهید که هر چه سریع‌تر فا را مطالعه کنند و تمرین‌ها را یاد بگیرند. آنها گروه بعدی مریدانی هستند که تزکیه خواهند کرد.» («وابستگی‌های بشری را رها کنید و مردم دنیا را نجات دهید»)

یکی از هم‌کلاسی‌هایم از مدرسه راهنمایی که در اینجا ‌او را ژانگ خطاب می‌کنم، نزدیک ۷۰ سال داشت. درباره فالون گونگ با او صحبت کردم و او سخنرانی‌های تصویری استاد لی را تماشا کرد. یک دستگاه پخش وی‌سی‌دی و یک مجموعه از کتاب‌های فالون گونگ را به او دادم، زیرا خودش توان مالی برای خرید آنها نداشت.

ژانگ با کمک تمرین‌کننده دیگری فالون گونگ را یاد گرفت. او به یک گروه مطالعه فا پیوست و تنها پس از چند ماه تمرین تزکیه‌، شروع کرد تا با افرادی که می‌شناخت درباره فالون گونگ صحبت کند.

کشاورز از مزایای فالون گونگ بهره می‌برد

خانمی مسن نزدیک منزلم سبزی می‌فروخت. از این فرصت استفاده کردم و با او درباره فالون گونگ صحبت کردم. او گفت که قبلاً مطالب اطلاع‌رسانی را دریافت کرده و آنها را به شوهرش نشان داده بود.

شوهرش پس از اینکه فلایرها را خواند، بیماری قلبی‌اش به‌آهستگی ناپدید شد. او دیگر مجبور نبود در بیمارستان بماند.

می‌دانستم شوهرش فرد مهربانی است. درباره وضعیتش با تمرین‌کننده‌ای صحبت کردم و او یک دستگاه پخش وی‌سی‌دی برایش برد تا بتواند سخنرانی‌های استاد را تماشا کند.

همسرش گفت او پرانرژی شده است. یک نسخه از نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را به او دادم و کمک کردم از ح.ک.چ خارج شود. پس ‌از آن می‌خواست فالون گونگ را تمرین کند، بنابراین کتاب جوآن فالونرا به او دادم. کتاب را خواند و اظهار کرد که خیلی خوب است. یک گروه مطالعه فا تشکیل دادم که او نیز به آن گروه ملحق شد.

خواهرزاده جوانش از بیماری مغزی در رنج بود. وی یک نسخه از کتاب جوان فالونرابه خواهرزاده‌اش داد و او حتی قبل از اینکه تمرین‌ها را شروع کند، بهبود یافت.

جوآن‌فالون: "نمی‌خواهم‌آنرا پس بدهم"

به من گفته شد مردی ۷۸ ساله مطالب فالون گونگی را که سایرین به زمین می‌اندازند، برمی‌دارد و آنها را روی ماشین‌ها می‌گذارد. او همچنین مطالب دورانداخته شده را توزیع می‌کرد. هنگامی که درباره آزار و شکنجه فالون گونگ خواند، اشک‌هایش سرازیر شد.

هم‌تمرین‌کننده‌ای یک دستگاه پخش دی‌وی‌دی به این مرد قرض داد تا بتواند سخنرانی‌های استاد را تماشا کند. سپس، یک نسخه از کتاب جوآن فالونرابه اودادم. او کتاب را خواند و گفت: «این کتاب خیلی خوب است. نمی‌خواهم آن‌ را به شما پس بدهم.»

اعتیاد به قمار ناپدید می‌شود

مینگ، یکی از همکاران سابق من، از سرطان پیشرفته بینی در رنج بود. شنوایی‌اش را ازدست داد، در اثر درمان، زبانش سفت شد و نمی‌توانست به‌روشنی صحبت کند.

در همان ایام، به بازی ورق معتاد شد و مقدار زیادی پول ازدست داد. خانواده‌اش خیلی از دستش ناراحت بودند.

من که به‌خاطر تمرین فالون گونگ زندانی شده بودم، در سال ۲۰۱۲ پس از آزادی‌ام، او را ملاقات کردم. درباره این تمرین به او گفتم، اما حرف‌هایم ‌را قبول نکرد. هم‌تمرین‌کنندگان به او کمک کردند تا از حزب کمونیست خارج شد و کتاب‌های فالون گونگ را به او دادند، اما آنها را پس داد.

مینگ متوجه شد از زمانی که تمرین فالون گونگ را شروع کرده‌ام، خیلی جوان‌تر به‌نظر می‌رسم و وضع مالی خانواده‌ام بهبود یافته است. ازآنجایی‌که سابقاً سرپرستش بودم، مرا خوب می‌شناخت. او تصمیم گرفت تمرین فالون گونگ را شروع کند، بنابراین یک نسخه از کتاب جوآن فالون را به او دادم.

وقتی به دیدنش رفتم، شوهرش گفت او هنوز هم هر روز ورق بازی می‌کند و کتاب را خیلی زیاد نمی‌خواند. به مینگ گفتم باید برای این فرصت ارزش قائل شود و اگر تصمیم ندارد تمرین کند، لطفاً کتاب را به من بازگرداند.

از من پرسید: «آیا کسی وجود دارد که فالون گونگ را تمرین کرده و از یک بیماری بهبود یافته باشد؟ آیا می‌توانم با آن شخص صحبت کنم؟»

او را به دیدن شوهر آن کشاورزی بردم که قبلاً ذکر کردم، کسی که اکنون در فروش سبزیجات به همسرش کمک می‌کند. او به بسیاری از سؤالات مینگ پاسخ داد. مینگ تحت تأثیر حرف‌های او قرار گرفت. اما می‌خواست مطمئن شود که حقیقت به او گفته شده، بنابراین پس از رفتنم، دوباره نزد شوهر کشاورز برگشت تا او را ببیند. شوهر کشاورز گفت: «چرا باید به شما دروغ بگویم؟ به ظاهرم نگاه کنید. فکر می‌کنید من مریضم یا نه؟»

مینگ مدت کوتاهی پس از آن، تمرین فالون گونگ را شروع کرد. بازی ورق را کنار گذاشت و هر روز جوآن فالونرا می‌خواند.

به او کمک کردم تا تعداد بیشتری از کتاب‌های فالون گونگ را بگیرد و پیشنهاد کردم به گروه مطالعه فا بپیوندد. وضعیت جسمی و ظاهرش بهتر شد. با تمرین مداوم، سرطان پیشرفته‌اش بهبود یافت.

شوهرش شاهد تغییرات وی بود و اکنون می‌خواهد فالون گونگ را تمرین کند. اعضای خانواده‌اش از ح.ک.چ خارج شدند. مینگ درباره فالون گونگ به سایرین می‌گوید و به بیش از ۱۰۰ نفر کمک کرده تا از حزب خارج شوند.

معلمی در مدرسه مینگ، در سال ۲۰۰۸ شروع به تمرین فالون گونگ کرد و سرطان او نیز بهبود یافت. هر دو نفر آنها قصد دارند درباره فالون گونگ با همکارانشان صحبت کنند.

ارتباط کارمایی

تمرین‌کنندگان جدید که به‌خاطر بیماریشان شروع به تمرین فالون گونگ کرده‌اند، سؤالات زیادی داشتند. اگر به‌موقع به آنها کمک ‌نکرده بودم، احتمال داشت تزکیه را کنار بگذارند.

شوهر آن کشاورز به من گفت که بیماری قلبی‌اش عود کرده است. پس از اینکه متوجه شدم او با همسایگانش مشاجره کرده و با فرزندانش تضادهایی دارد، برایش نوشتم که دقت کند آیا استانداردهای ضروری تعالیم فالون گونگ را دنبال کرده است یا نه.

مینگ گفت زمانی که مادرشوهرش در منزلش اقامت داشت، نتوانست به مدت ۱۰ روز تمرین را انجام دهد. در طی آن مدت به‌ندرت کتاب را می‌خواند.

بعلاوه، مادرشوهرش از پسرش به‌خوبی مراقبت نکرده بود و پای پسرش در یک حادثه رانندگی شکسته بود. هروقت به پای شکسته پسرش نگاه می‌کرد، نسبت به مادرشوهرش احساس تنفر می‌کرد.

به او گفتم هر چیزی یک رابطه کارمایی دارد و ما تمرین‌کنندگان باید همه چیز را ازمنظر فا نگاه کنیم، نه از دیدگاه مردم عادی. گفتم: «فکر می‌کنی مادرشوهرت با تو خوب رفتار نمی‌کند، بنابراین شاید تو در زندگی قبلی با او منصفانه رفتار نکرده‌ای.» او به توصیه‌هایم گوش داد و نفرتش را رها کرد.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/1/4/154665.html