(Minghui.org) تمایل دارم چند چیز را که به من کمک کرد بر وابستگی‌های خاصی در مسیر تزکیه‌ام غلبه کنم، به‌اشتراک بگذارم.

هر بار یک قدم

بدنم اغلب دردهایی را تجربه می‌کند. نمی‌دانم آن از بین بردن کارما است یا آزار و شکنجه. سعی می‌کنم نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نفی کنم و هر روز فقط سه کار را همچنان انجام دهم.

یک فکر که به من کمک می‌کند پایدار باقی بمانم، «برداشتن یک قدم در هر بار» است. برای مثال، اگر در انجام تمرین‌های ایستاده بیش‌ازحد احساس سستی کنم، به خودم می‌گویم: «فقط تمرین اول را انجام بده. به باقی تمرینات فکر نکن. فقط اولین تمرین را انجام بده.» بعد از انجام اولین تمرین، متوجه می‌شوم که انرژِی بیشتری دارم و به سراغ دومین تمرین می‌روم. دوباره اگر احساس پرانرژی بودن نکنم، به خودم می‌گویم: «فقط دومین تمرین را انجام بده و به باقی تمرینات فکر نکن.»

این بدان معنا نیست که در تزکیه جدی نیستم، بلکه چنین کاری از لحاظ روانی به من کمک می‌کند تا بار کارهایی که باید به‌صورت روزانه انجام شود، بر من فشار نیاورد و بر من غلبه نکند. متوجه شده‌ام زمانی که احساس ضعف یا دلسردی کرده و فکر می‌کنم قادر به اتمام هر کاری نیستم، بجای اینکه هیچ کاری انجام ندهم، بهتر است به خودم بگویم هر بار یک قدم برمی‌دارم.

همه وابستگی‌ها توهم هستند

یک چیز که به من کمک می‌کند بر وابستگی‌ها غلبه کنم، درک این است که همه وابستگی‌ها توهم هستند. استاد بیان کردند:

«چیزی که رها می‌شود خود حقیقی شخص نیست،
بلکه نادانیِ در توهم است»
(«دست کشیدن از وابستگی‌ها»، از هنگ یین)

عبارت دیگری از آموزش فای اخیر واقعاً توجهم را جلب کرد:

«به‌چشم خدایان هر چیزی برآمده از ذهن است. فقط با یک فکر از طرف یک خدا، چیزی می‌تواند واقعی شود.» («آموزش فا در روز جهانی فالون دافا»)

اخیراً وابستگی‌ام به ترس ظاهر شد. برخی کابوس‌های شبانه مربوط به آدم‌های فضایی دارم. زمانی که بیدار می‌شوم، از استاد می‌خواهم به من قدرت ببخشند و به خودم می‌گویم: «این ترس یک توهم است. شیطان‌هایی حتی بالاتر از آن بیگانگان وجود دارند. چرا باید من، یک مرید دافا، از آنها بترسم؟»

فای مربوط به اینکه همه وابستگی‌ها توهم هستند را در ذهنم تکرار می‌کنم و به خودم یادآوری می‌کنم که حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری تنها واقعیت موجود است و اینکه باید ذهنم را بر آنها متمرکز کنم، بجای اینکه بر چیزهای دیگری مانند «ترس» که واقعی نیست، تمرکز کنم.

روند مشابهی را در ارتباط با سایر وابستگی‌ها تجربه می‌کنم. زمانی که شهوت یا چینگ (احساسات) ظاهر می‌شود، به خودم یادآوری می‌کنم که آنها توهم هستند نه بخشی از سرشت حقیقی‌ام.

اگر «ترسی» وجود نداشته باشد، چطور شجاعت می‌تواند ظاهر شود؟ درک می‌کنم که «ترس» بخشی از توهمی است که برای موجودات ایجاد شده تا شجاعت و قدرت را منعکس کند.

باقی ماندن در حال

بعد از خواندن مقاله‌ای در وب‌سایت مینگهویی درباره اینکه چطور استاد پیش از این، زمان برای تزکیه را چهار بار تمدید و طولانی کرده‌اند، وابستگی‌ام به زمان و پایان اصلاح فا دوباره به‌سطح آمد و به امور دنیوی و برخی پیشگویی‌ها توجه زیادی نشان دادم.

این جلوه‌ای از وابستگی به در طلب و جستجوی راحتی بودن است. تصمیم گرفتم از این وابستگی رها شوم، بنابراین به‌خودم یادآوری می‌کنم که در زمان حال باقی بمانم. اگر در حال انجام تمرینات هستم، به‌خودم می‌گویم که در حال باقی بمان و درباره هیچ چیز دیگری فکر نکن. اگر در حال مطالعه هستم، همان کار را انجام می‌دهم- مطالعه می‌کنم و سعی می‌کنم که درباره هیچ چیز دیگری فکر نکنم، گویا کل دنیا در طول آن زمان، از هستی باز می‌ایستد. اگر درحال کار کردن هستم، آن چیزی است که انجام می‌دهم- در زمان حال باقی می‌مانم. طلب بودن در آینده یا زودتر آمدن آینده، بدان معنا است که فرد در لحظه حال قرار ندارد. دیگر احساس وابستگی به زمان ندارم.

مطالب بالا چند مورد بودند که می‌خواستم با هم‌تمرین‌کنندگان به‌اشتراک بگذارم. لطفاً به هرچیزی که براساس فا نیست، اشاره کنید.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/3/8/155840.html