(Minghui.org) حقایق فای استاد خود را در طول تزکیه آشکار میکنند. بهعنوان یک تمرینکننده، بدون توجه به اینکه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در چه پروژههایی شرکت کردهایم و بدون توجه به آنچه برای همتمرینکنندگان انجام دادهایم، تمام آنها برای خودمان انجام شده است. به این ترتیب، کمک به همتمرینکنندگان فرصتهایی برای تزکیه ما فراهم میکند تا بتوانیم شینشینگمان را ارتقاء دهیم و سطوح را پشت سرگذاریم.
استاد بیان کردند:
«به عبارت دیگر، همه کارهایی که درحال انجام آن هستید، شامل کارهای کوچک و ناچیز، همۀ آنها برای خودتان انجام میشود و یک کار هم برای دافا انجام نمیشود و نه یک کار هم برای من، استادتان انجام میشود.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۴ غرب آمریکا»)
همکاری و توافق
در مه ۲۰۱۳ همتمرینکنندهای از من خواست تا در ارائه یک «اظهارنامۀ رسمی» به وبسایت مینگهویی به او کمک کنم. اظهارنامۀ او در مینگهویی منتشر نشد، بنابراین در ژوئن، اظهارنامۀ دیگری ارسال کرد که بازهم منتشر نشد. تا پایان ماه اوت، سه اظهارنامۀ دیگر نوشت و تعداد کلمات را تا ۶۰۰ عدد افزایش داد، اما هیچ کدام منتشر نشدند. از پشتکار او در نوشتن اظهارنامه رسمی متأثر شدم.
وقتی که اظهارنامه پنجم خود را نوشت، به این روند نگاه کردم. در ظاهر، به نظر میرسید که این اظهارنامۀ رسمی الزامات مینگهویی را برآورده میکند. اما چرا هیچ یک از آنها منتشر نشدند؟ آن تصادفی نبود.
بهدرون نگاه کردم و متوجه شدم که کمک به او را بهعنوان یک «لطف شخصی» در نظر میگرفتم. متوجه نبودم که ازآنجاکه ما بدن واحد هستیم، آزار و شکنجه این همتمرینکننده، آزار و شکنجه تمام تمرینکنندگان نیز است. متوجه نبودم که کمک به او درواقع همکاری با وی در حل و فصل آزار و شکنجۀ او و تمرینکنندگان محلیمان بهعنوان بدن واحد است. اشتباه فکر کرده بودم که آن به من ربطی ندارد و اینکه او باید بهدرون نگاه کند.
وقتی به او کمک کردم تا آن را دوباره به مینگهویی ارسال کند، ابتدا عقاید و تصورات و وابستگیهای خودم را ازبین بردم. سپس افکار درست فرستادم تا همه اهریمنانی را که با این تمرینکننده مداخله میکردند، ازبین ببرم.
استاد بیان کردند:
«پس این به ما میگوید که در اینکه افراد چگونه بسیاری از چیزها را اداره میکنند تفاوتهایی وجود دارد. بنابراین نتایج مختلف هستند.» («آموزش فای ارائه شده در منهتن»)
از اصول فا استفاده کردم و متن اظهارنامه را مطابق آموزش استاد آماده کرده و بهعنوان ذرهای از بدن واحد همکاری کردم. اظهارنامه خیلی زود منتشر شد.
گذر از عقاید و تصورات بشری
همتمرینکنندهای از من خواست به او کمک کنم تا در آستانه تحویل سال نو ۲۰۱۶، بنرهایی را آویزان کنیم. درخواستش را رد کردم و پس از آن خیلی زیاد پشیمان شدم. متوجه شدم که باید با همتمرینکنندگان همکاری کنیم.
استاد بیان کردند:
«مسائل فردِ دیگر، مسائل شما هستند و مسائل شما، مسائل او هستند.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دیسی» ژوئیه ۲۰۰۲)
بهدرون نگاه کردم و متوجه شدم که این فرصتی نادر برای من بود که از تصورات و عقایدم رها شوم.
به این تمرینکننده گفتم که آن شب با او میروم که بنرها را آویزان کنیم. قبل از اینکه برویم، سه سخنرانی در جوآن فالون را خواندم و افکار درست فرستادم.
دوچرخه برقی او را برداشتیم زیرا آن سریعتر و راحتتر بود. روی صندلی عقب نشستم و افکار درست فرستادم.
وقتی به مقصدمان رسیدیم، تعداد زیادی اتومبیل و عابر پیاده در رفت و آمد بودند. در قلبم نسبت به استاد بسیار بااحترام ماندم: «استاد، متشکرم از اینکه این موقعیت را برایم نظم و ترتیب دادید که مردم را نجات دهم و به فا اعتبار بخشم. میدانم که باید این فرصت را گرامی بدارم. لطفاً مراقب ما باشید و ترتیبی دهید که وقتی آماده نصب بنرها هستیم، هیچ وسیله نقلیه و رهگذری عبور و مرور نکند.»
وقتی برای نصب بنرها آماده شدم، به بنرها افکار درست فرستادم و گفتم: «بنرها، این افتخار بزرگی است که به تمرینکنندگان دافا کمک کنید. وظیفهتان را انجام دهید، انرژی قدرتمندی آزاد کنید و مردمی که شما را میبینند، نجات دهید.»
شگفتانگیز بود. هرزمان که بنری آویزان میکردیم، نه اتومبیلی آنجا بود و نه عابر پیادهای، فقط زمانیکه از آنجا میرفتیم، آنها دوباره ظاهر میشدند. طی مدت نیم ساعت، حدود ۱۰ بنر آویزان کردیم.
درک جدیدی از شعر استاد کسب کردم:
«فناناپذیر چیست؟ ذهنیت بشری وجود ندارد.» («تفاوت بین بشر و موجودات روشنبین» از هنگ یین)
بنرها را در حالتی بدون عقاید و تصورات و وابستگی آویزان کردم. تنها کاری که میخواستم انجام دهم آویزان کردن بنرها برای نجات مردم بیشتری بود. از نظر روحی و جسمی احساس راحتی و خوشحالی میکردم و احساس میکردم با انرژی نیرومندی احاطه شدهام. احساس نمیکردم زمستان است.
درست همانطور بود که استاد در «مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند» ذکر کردند: «همه چیز آماده شده است، و تمام چیزی که کم است این است که شما آن را انجام دهید.» («مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند – در آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای منطقه شهری واشنگتن دیسی ۲۰۱۱»)
درک کردم که وقتی حقیقتاً به استاد و فا باور داشته باشیم، میتوانیم از سد عقاید و تصورات بشری گذر کنیم.
وقتی به همتمرینکنندگان کمک میکنیم، درواقع به خودمان کمک میکنیم
همتمرینکنندهای تابستان گذشته علائم زونا داشت. او مدتی طولانی بیرون از شهر کار میکرد، اغلب فا را مطالعه نمیکرد و سه کار را به ندرت انجام میداد.
همسرش نیز یک تمرینکننده است. او از شوهرش خواست برای تنظیم وضعیت تزکیهاش چند روزی به خانه بیاید. از من خواست فا را با او مطالعه کنم و افکار درست بفرستم. به خانۀ آنها رفتم و در یک روز پنج سخنرانی خواندیم. و همچنین هر یک ساعت حداقل ۳۰ دقیقه افکار درست فرستادیم. طی مدت پنج روز نشانههای بیماریاش ناپدید شدند و به سر کارش برگشت.
وقتی برای او افکار درست میفرستادم، تجربه کردم که افکار درستم قویتر میشود. وقتی افکار درست میفرستادم احساس راحتی و آرامش بسیار زیادی میکردم و برای اولین بار این حالت را تجربه میکردم. متوجه شدم که وقتی به همتمرینکنندگان کمک میکنیم، درواقع به خودمان کمک میکنیم.
چند تمرینکننده بودند که با همتمرینکنندگان تعامل زیادی نداشتند. مدت کوتاهی پس از اینکه آنها تمرین فالون دافا را شروع کردند، آزار و شکنجه آغاز شد. آنها تمرینکنندگان زیادی را نمیشناختند و نمیتوانستند مطالب اطلاعرسانی دافا را بهدست آورند. بنابراین هر هفته مطالب دافا و سخنرانیهای جدید استاد را برایشان ارسال میکردم.
از آن زمان که مطالب دافا را برای آنها میفرستادم، بیش از ۱۰ سال گذشته است. آنها به این دلیل واقعاً کوشا بودند، که برای من در بنا نهادن تقوای عظیم خودم مفید بود.
وقتی قدردانیشان را ابراز کردند، گفتم: «این کار را برای خودم هم انجام دادم. همۀ ما مریدان استاد هستیم. فقط میتوانیم از استاد بهخاطر نظم و ترتیب دادن کسب فا تشکر کنیم و تنها میتوانیم بهخاطر نیکخواهی استاد از ایشان سپاسگزار باشیم.»
بهطور خلاصه، کمک به همتمرینکنندگان، کمک به خودمان است. استاد اینگونه ترتیب دادند تا بتوانیم رشد کنیم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود