(Minghui.org) بیماری توهمی است که می‌تواند ما را گیج و سردرگم کند. خودِ بیماری، مفهومی کاذب است، زیرا آن دلیل واقعی این نیست که چرا مردم رنج می‌کشند یا می‌میرند.

مردم برای هزاران سال فریبِ پدیده کاذب بیماری را خورده‌اند و نتوانسته‌اند از مانع این طرز تفکر عبور کنند.

به درک من، بیماری نظم و ترتیبی از سوی موجودات الهی است، بدین منظور که مانع شود بشر حقیقت جهان را درک کند.

هنگامی که یک شخص برای بدهی‌هایی که دارد، باید بپردازد، موجودات سطح بالاتر بیماری را برایش نظم و ترتیب می‌دهند،  و تصمیم می‌گیرند که وی به چه شکل و تا چه درجه‌ای متحمل درد شود. وقتی زمان پرداخت بدهی می‌رسد، کلید روشن می‌شود.

روح بدخواهی که سبب شد آن بدهی پرداخت شود، به بدن آن شخص آزاد خواهد شد. با نگاه سطحی به آن، به‌نظر می‌سد که شخص بیمار است.

بیماری در چین باستان همیشه «بیماریِ اهریمن» و در کتاب‌های طب چینی «شبح» خوانده می‌شد. استاد برای تشریح آن در جوآن فالون از کلمات «... تمام موجودات اهریمنی...» استفاده کرده‌اند.

پس از آزاد شدن آن موجود اهریمنی، به آن اجازه داده می‌شود که وارد بخش خاصی از بدن در بُعد خاصی از آن شخص شود.

نوع، ظاهر و نقش آن ارواح در هر مورد متفاوت است. اینکه آنها چطور به‌طور کامل رشد می‌کنند، به کارمایی که آن شخص انباشته و اینکه چطور باید آن را بپردازد، بستگی دارد.

این موجودات به‌طور خاص برای این منظور به‌وجود آمده‌اند تا مردم بدهی‌هایشان را بپردازند، اما جامعه چنین چیزی را درک نمی‌کند.

کارمایی که مردم روی هم انباشته کرده‌اند، بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود و چیزهای بدی که آنها انجام می‌دهند، بدتر و بدتر می‌شوند. این مسئله موجودات اهریمنی بیشتری را به‌وجود می‌آورد و تأثیر آنها بسیار شدیدتر می‌شود.

استاد بیان کردند:

«به نظر من دلیل اصلی، وضعیت فعلی افول ارزش‌های اخلاقی انسان است که منجر به انواع گوناگون بیماری‌های عجیب شده که بیمارستان‌ها نمی‌توانند آنها را شفا دهند. مصرف دارو نیز مؤثر نیست.» (جوآن فالون)

با مطالعه فای استاد متوجه شده‌ام که موجودات الهی هر چیزی را به‌‌‌شدت کنترل می‌کنند و هر چیزی رابطه تقدیری خودش را دارد.

آنطور که من آن را می‌بینم، مفهوم بیماری اصلاً وجود ندارد؛ آنچه مردم بیماری می‌نامند، تنها پرداخت یک بدهی کارمایی است. وقتی زمان آن می‌رسد که فرد بدهی‌هایش را در یک تاریخ و سن خاص بپردازد، به آن روح بد اجازه داده می‌شود تا وارد بدن وی شود. وقتی از دیدگاه بشری دیده می‌شود، آن به دلیلی علمی نیاز دارد. برای نمونه، مردم فکر می‌کنند دلیل بیماری‌شان این است که سرما خوده‌اند یا آنفلوانزا گرفته‌اند.

هنگامی که زندگی شخص به پایان می‌رسد، روح خاصی می‌آید تا زندگی او را بگیرد. از دیدگاهی بشری به‌نظر می‌رسد که یک بیماری باعث مرگ وی شده است. چنین دیدگاهی توهمی را ایجاد ‌می‌کند که موجودات بشری را سردرگم می‌کند.

تمرین‌کننده‌ای با چشم سوم باز دید که شخص خاصی دچار سکته مغزی شده بود، زیرا در زندگی قبلی به هنگام شکار یک روباه، به پایش تیری زده بود. وی در این زندگی دچار سکته مغزی شده بود تا درد و رنجی را که به آن روباه تحمیل کرده بود، بپردازد. مقدار بدهی وی با مقداری که او مجبور شده بود بپردازد، در تعادل با هم بودند.

او دید که آن شخص پس از سکته مغزی به همان صورتی راه می‌رفت که آن روباه آسیب‌دیده راه می‌رفت. بیماری وی در دنیای بشری توهم بود. اما بسیاری از مردم این ماجرا را باور نمی‌کنند و فکر می‌کنند که شوخی‌ای بیش نیست.

آیا ارواح اهریمنی باعث درد و رنج مردم می‌شوند؟ اینطور فکر نمی‌کنم. بدهی‌ها در بُعدی دیگر ثبت می‌شوند، حتی اگر آن روح را رها کرده باشید، بدهی‌ها هنوز باید پرداخت شوند.

تنها آنهایی که فالون گونگ را تمرین می‌کنند، نباید بدهی‌هایشان را به‌طور کامل بپردازند، زیرا استاد بخش اعظم این بدهی‌ها را برای ما به دوش کشیده‌اند. تقوای نیک‌خواه استاد بی‌کران است و می‌تواند موجودات ذی‌شعور بی‌شماری را نجات دهد.

استادان راه‌های کوچک دنیوی توانایی این را ندارند که بدهی‌های کارمایی مریدان خود را بپردازند و خود مریدان باید بدهی‌های خود را بپردازند. پس از اینکه بدهی‌های خود را پرداخت کردند، معلمشان یک مکانیسم تزکیه را در آنها نصب می‌کند و سپس مریدان می‌توانند به‌طور حقیقی تزکیه در‌ آن مدرسه را آغاز کنند.

تقوای نیک‌خواه استاد نمی‌تواند با زبان بشری توصیف شود، حتی با زبان موجودات الهی هم نمی‌توان آن را شرح داد. موجودات سطح بالا نمی‌توانند عمق آنچه استاد انجام داده‌اند را درک کنند، زیرا ورای تصور، درک و فکر محدود آنان است. هنگامی که خدایان در آسمان‌ها برخی تمرین‌کنندگان را می‌بینند که دافا را گرامی نمی‌دارند، آن را بی‌احترامی درنظر می‌گیرند.

هنگامی که ما تمرین‌کنندگان با کارمای بیماری مورد آزمایش قرار می‌گیریم، نه موجودات الهی‌اند که به بدن ما می‌آیند و نه چی سیاه. آن توهمی است که موجودات الهی آن را تغییر داده‌اند. آن نشانه‌ها یا احساسات ممکن است مانند بیماری به‌نظر برسند، اما دلیل اساسی برای ظهور آن متفاوت است، زیرا آن یک آزمایش است.

چنین چیزی، یک تمرین‌کننده را مورد آزمایش قرار می‌دهد تا ببیند که آیا در باورش به دافا و استاد ثابت‌قدم است یا نه. مادامی که با خودمان مانند یک تمرین‌کننده رفتار کنیم و طرز فکر مردم عادی را برای اندیشیدن درباره این مسئله بکار نبریم، آن آزمایش را به‌سرعت پشت سر خواهیم گذاشت. اینکه چقدر سریع آن آزمایش را پشت سر بگذاریم، به قدرت افکار درستمان بستگی دارد.

استاد این انواع رنج و محنت‌ها را برای مریدان دافای دوره اصلاح فا نظم و ترتیب نداده‌اند. آنها به‌خاطر مداخله نیروهای کهن ظاهر می‌شوند. ما باید هشیار باشیم، نظم و ترتیب نیروهای کهن را نادیده بگیریم، افکار درست بفرستیم تا آنها را ازبین ببریم و از استاد کمک بخواهیم.

باید به درون نگاه کنیم تا بفهمیم که نیروهای کهن از چه شکاف‌هایی سوءاستفاده کرده‌اند یا اینکه شاید روی مطالعه فایمان تمرکز نداشته‌ایم یا شاید قلبمان را روی نجات موجودات ذی شعور نگذاشته‌ایم.

زمانی که شکاف‌هایمان را بیابیم، باید فوراً خودمان را اصلاح کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم، می‌تواند بسیار خطرناک باشد، زیرا ما بخش‌های خاصی داریم که به استاندارد فا نرسیده‌اند و نیروهای کهن می‌توانند از آن شکاف‌ها استفاده کنند و ما را تحت آزار و شکنجه قرار دهند.

هرچه باشد، باید فا و تزکیه‌مان را جدی بگیریم و فا را بیشتر مطالعه کنیم.

مطالب بالا درک من در سطح کنونی‌ام هستند. لطفاً به هر چیزی که نادرست است، اشاره کنید.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/7/4/157675.html