(Minghui.org) در نیمه دوم سال ۱۹۹۶، فالون دافا بهسرعت بهصورت دهان به دهان در سراسر شهر نینگده واقع در استان فوجیان در چین گسترش یافت.
قدرت چشمگیر شفابخشی فالون دافا و توانایی آن در تعالی ذهن، شور و شوق بیسابقهای در این زمینه برای یادگیری این روش ایجاد کرد.
الف - درمان سرطان پیشرفته
۱. خانم وِی شوشیان - سرطان رحم
خانم وِی شوشیان مبتلا به سرطان رحم بود. بیماریاش جدی بود. دچار تب و لرزهای ناگهانی میشد. بهدلیل خونریزیهای شدید، خون بسیاری از دست داده و کاملاً بیانرژی شده بود.
وِی بهمدت ۱۰۰ روز در بیمارستان زنان و کودکان فوژوئو بستری بود، اما حتی باوجود اینکه مبلغ بسیار زیادی هزینه کرد، وضعیتش هیچ تغییری نکرد.
چارهای جز بازگشت به شهرش نداشت.
وی در بیمارستان محلی شیاپو نیز یک سال دیگر تحت رادیولوژی و شیمیدرمانی قرار گرفت.
نه تنها بهبودی در وضعیتش مشاهده نشد، بلکه دچار خشکی استخوان شانه و آرتروز هم شد.
با بهکارگیری تمام توانش هم بیش از چند قدم نمیتوانست راه برود. حتی وقتی سعی میکرد بایستد، نمیتوانست خود را سرپا نگهدارد.
در آن زمان، مرگ را به زندگی ترجیح میداد.
درحقیقت او و خانوادهاش کاملاً آگاه بودند که امیدی به زندهماندنش نیست.
وِی تمرین فالون دافا را در سال ۱۹۹۷ شروع کرد. طی چند روز آرامش خاصی حس کرد. از آن پس، هرروز وضعیتش بهبود یافت. طی مدت دو ماه سلامتیاش را بهطور کامل بهدست آورد. عملاً وقتی راه میرفت گویی در هوا شناور بود.
اکنون هجده سال گذشته و او هنوز زنده است و بدون هیچگونه درمان پزشکی حالش خوب است.
یک روز در اکتبر سال ۲۰۱۲، وِی سوار بر دوچرخهاش بود که ناگهان کامیون بزرگی به او اصابت کرد و او را زیر گرفت. راننده خیلی ترسیده بود.
وِی خود را از زیر کامیون بیرون کشید و به راننده گفت: «من فالون دافا تمرین میکنم. حالم خوب است. میتوانی بروی.»
وِی با حالتی سرشار از قدردانی و تشکر عمیق، بیان کرد: «دافا و استاد مرا دوباره نجات دادند!»
وِی در ابتدا بیسواد بود. بعد از اینکه فالون دافا را تمرین کرد توانست جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا، و تعداد زیادی از متون دافا را بخواند.
او گفت: «دافا واقعاً معجزهآسا و باشکوه است! تا آخرین نفسم در دافا تزکیه خواهم کرد!»
۲. خانم هوآنگ نِنجو - سرطان رحم
سال ۱۹۹۲ برای خانم هوآنگ نِنجو سال بسیار سختی بود. وضعیت سلامتیاش خیلی وخیم بود و این شرایط آزارش میداد. درنهایت، برای معاینه به بیمارستان شهر نینگده رفت. تشخیص آنها سرطان رحم بود.
خیلی پریشان شد و حس میکرد دنیا بر سرش خراب شده است. نمیدانست چهکار کند.
همسرش برای نجات زندگیاش مقداری پول قرض کرد تا بتواند در بیمارستان استانی بستریاش کند.
او سه ماه در آنجا ماند و مرخص شد، اما دهها هزار یوآنی که قرض گرفته بودند بدون اینکه او درمان شود خرج بیمارستان شد.
پزشک اصلیاش به او گفت که بیماریاش قابل درمان نیست. به خانوادهاش نیز گفتند: «مدت زیادی زنده نمیماند. کار دیگری از دست ما برنمیآید. به خانه بروید و خود را برای مراسم ختم او آماده کنید.»
درست در همان موقع، شخصی فالون دافا را به او معرفی کرد. وِی با خود فکر کرد: «من که بههر حال میمیرم. چرا این را امتحان نکنم؟»
وِی بیسواد بود اما با کمک تمرینکنندگان، توانست کتابهای فالون دافا و متون دیگر آن را بخواند. پنج تمرین را یاد گرفت.
معجزههایی رخ داد. سرطان رحم او بدون پرداخت یک یوآن ناپدید شد.
وِی و خانوادهاش بهخاطر نجات زندگیاش عمیقاً از فالون دافا سپاسگزارند!
۳. خانم زِنگ چیائوفِنگ - سرطان پوست
خانم زِنگ چیائوفِنگ استاد دانشگاه است. او در سال ۱۹۹۶ به یک بیماری جدی پوستی مبتلا شد که بعداً سرطان پوست تشخیص داده شد. برای درمان بیماریاش به بیمارستانهای معروف متعددی در پکن و شانگهای رفت اما نتیجهای نگرفت.
درحقیقت، بهدلیل مصرف بیش از حد هورمون، دچار کمخونی شدید شد. علاوه بر آن، بهدلیل زخمهای زیادی که در سراسر بدنش داشت، مردم از او دوری میکردند.
زِنگ برای زنده ماندن تقلای بسیاری میکرد، اما هر یک روز برایش مانند یک سال میگذشت. در سن جوانی شدیداً از زندگی ناامید شد.
سال ۱۹۹۸ برای او سال خوشی بود. زِنگ با فالون دافا آشنا شد و تمرین تزکیه را شروع کرد.
سرطان پوست، کمخونی و زخمهایش کاملاً ازبین رفتند. وقتی این بار سنگین بیماریها از روی او برداشته شد، بالاخره برکت و شادی و حس سلامتی را تجربه کرد. حتی چهرهاش زیباتر شد.
دوستان و خانوادهاش شاهد این تغییرات در او شدند و خیلی از آنها نیز تمرین را شروع کردند.
پس از اینکه حزب کمونیست آزار و شکنجه فالون دافا را راهاندازی کرد، زِنگ چهار بار بهطور غیرقانونی بازداشت شد و دو بار به مرکز شستشوی مغزی فرستاده شد، اما هیچچیزی نتوانست باور و ایمان او را ذرهای تکان دهد و او بر ایمان خود ثابتقدم باقی ماند.
ب- ناپدیدشدن بیماریهای عجیب و سرسخت
۱. خانم یوآن چیاندی - بیهوشی ناگهانی مرگآسا
خانم یوآن چیاندی قبل از ۲۱ آوریل سال ۱۹۹۹ بهشدت بیمار بود. وقتی وضعیتش وخیم میشد، ناگهان به بیهوشی مرگآسایی دچار میشد. هردفعه حداقل چندین روز طول میکشید تا بتواند از تخت بیرون بیاید.
با گذشت سالها، وضعیت وی وخیمتر شد و دیگر دو هفته طول میکشید تا بتواند سرپا شود.
مشکلات معده و حرکات مداوم در روده هم داشت.
بعدها بهجز غذاهای مایع، هیچچیز دیگری نمیتوانست بخورد. بههمین دلیل بیشتر اوقات فرنی برنج میخورد.
وی همچنین با کمخونی، سرگیجه، سردرد، دندان درد، فشار خون بالا، تپش قلب، اگزمای پوست پا، بیماریهای پوستی، بواسیر و بیماریهای دیگری نیز دست و پنجه نرم میکرد.
بدتر از همه اینکه همسرش قبلاً بهدلیل بیماری التهاب شدید کبد (سیروز) فوت کرده بود، عروسش طلاق گرفته و پسرش را با یک بچه شش ماهه تنها گذاشته بود که او مجبور به نگهداری از آنها بود.
مصیبتها یکی پس از دیگری بر شانههای ضعیف او سنگینی میکردند. یوآن از پیدا کردن راهی برای خلاصی از این درد عاجز شده بود.
۲۱ آوریل سال ۱۹۹۹ برای یوآن روزی بهیادماندنی بود. آن روز تصمیم گرفت برای قرض گرفتن کمی پول نزد برادر بزرگترش برود و بچه را برای مدتی به خانواده مادرش بسپارد.
از پارک شیانیو که رد میشد، افرادی را دید که تمرینهای فالون دافا را انجام میدادند.
شخصی به او گفته بود که فالون دافا خیلی خوب است، بههمین خاطر تصمیم گرفت امتحانش کند.
خیلی زود تمام بیماریهایش ناپدید شدند.
یوآن برای اینکه بر اساس اصول دافا یعنی حقیقت، نیکخواهی، بردباری زندگی کند و انسان بهتری شود، به آموزههای استاد لی گوش میداد. زندگیاش متحول شد.
پس از اینکه در ژوئیه سال ۱۹۹۹ آزار و شکنجه آغاز شد، یوآن در روز ۱۷ ژوئیه سال ۲۰۰۰ برای دادخواهی برای حق تمرین فالون دافا به پکن رفت. او در میدان تیانآنمن بازداشت شد و با یک وَن پلیس او را بردند و کتک زدند. وی سه روز بدون آب و غذا در اداره پلیس حبس شد.
سپس، بهمدت ۱۵ روز به یک بازداشتگاه منتقل شد. ۹۰۰ یوآنی که داشت را از او گرفتند.
از آن پس تاکنون بارها ربوده شده، به مراکز شستشوی مغزی فرستاده شده و در آنجا تلاش کردند که او را مجبور به نوشتن اظهارنامهای مبنی بر ترک فالون دافا کنند.
از آن پس، مکرراً به خانهاش حمله کردند. اما باوجود همه این مشکلات، در تمرین فالون دافا مصمم و استوار باقی ماند.
۲. خانم لیو یوجیائو - بیماری نادر انگل روده
وقتی خانم لیو یوجیائو جوان بود به یک بیماری عجیب و نادر انگل روده مبتلا شد. هیچگونه درمان پزشکی کارگر نبود.
وقتی بیماریاش ظاهر میشد، هشیاریاش را از دست داد. پس از اینکه بههوش میآمد، دو تا سه روز نمیتوانست بخوابد.
دست و پایش متورم شده و میلرزیدند. مدام بالا میآورد و بهویژه در ناحیه شکم دردهای شدیدی داشت.
این وضعیت پنج یا شش مرتبه در سال بروز میکرد. به نقطهای رسیده بود که مردن را به زنده ماندن ترجیح میداد.
اما بهمحض اینکه شروع به تمرین فالون دافا کرد، در مدت دو ماه، بهطور کامل بهبود یافت. بیماری نادر انگل رودهاش که موجب درد و رنج فراوانی در او شده بود و هیچ درمان و تسکینی نداشت، بهراحتی ناپدید شد. این اتفاق واقعاً شگفتانگیز و غیرقابل توصیف بود.
بیش از ده سال گذشته است و بیماریاش بههیچوجه عود نکرده و همچنان از سلامتیاش لذت میبرد.
پس از اینکه تمرینکننده فالون دافا شد، بر اساس آموزههای دافا زندگی کرده تا در همه اوقات فرد خوبی باشد.
او قبلاً خلق و خوی خوبی نداشت. خردهگیریهایش آنقدر آزاردهنده بود که گاهی خودش هم از این رفتارش بهتنگ میآمد.
حالا تغییر کرده است. بدون توجه به اتفاقاتی که میافتد، خوشخلق، آرام و مؤدب است. او احساس آرامش میکند و از خانوادهاش مراقبت میکند و تمام کارهای خانه را انجام میدهد.
طی سالهای سخت آزار و شکنجه، وقتی به پکن رفت ربوده شد، به بازداشتگاه فرستاده شد، شش روز در قفسی حبس شد و اجازه خوابیدن نداشت و دو سال در اردوگاه کار اجباری بود. اما باوجود همه این سختیها ایمانش به دافا را ذرهای از دست نداد.
۳. خانم یه سایتائو - بیماری نادر بهجت
خانم یه سایتائو همیشه بیمار و ضعیف بود. وی التهاب و پولیپ بینی، آرتروز، ورم مفاصل، کمر درد، سرگیجه و یک بیماری نادر داشت که در طب غربی به آن بهجت میگویند.
خانم یه شنیده بود که یک بیمارستان ارتشی در فوجوئو در درمان این بیماری تخصص دارد و برای درمان به آنجا رفت. حدود هشت هزار یوآن هزینه کرد اما درمان نشد.
چیگونگ را امتحان کرد، اما آن هم اثر نکرد.
زمانیکه در اوج پریشانی بود و نمیدانست چهکار کند یا به کجا پناه ببرد، سرنوشتش عوض شد. جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا را بهدست آورد و آنرا تا انتها خواند.
معنای زندگی را درک کرد، نگاه به درون را آموخت و زندگیاش را بر اساس آموزههای فالون دافا پایهریزی کرد و حقیقت، نیکخواهی، بردباری را برای سنجش افکار و رفتارش بهکارگرفت و سعی کرد همیشه اول دیگران را درنظر بگیرد.
خیلی زود، بیماریهایی که بیش از یک دهه موجب غم و اندوه شدیدش شده بودند بدون باقیگذاشتن هیچ اثری ناپدید شدند.
او هماکنون سالم و پرانرژی است و برای اولین بار در زندگی نهایت لذت را از حس سلامتی میبرد.
۴. آقای پَن یونگفِنگ - صرع
وقتی آقای پَن یونگفِنگ نوجوان بود، به بیماری صرع مبتلا شد. از آن پس باید هرروز دارو مصرف میکرد.
تشنجهایی میگرفت که هشیاریاش را از دست میداد و تمام بدنش متشنج میشد و دهانش کف میکرد. وضعیتش هربار وخیمتر میشد.
پَن جرأت نداشت به آنچه در آینده درانتظارش بود فکر کند.
اما در سال ۱۹۹۸، شروع به تمرین فالون دافا کرد و زندگی جدیدی برایش رقم خورد.
پس از اینکه خواندن جوآنفالون را بهاتمام رساند، بهتدریج بهبودی جسمیاش را تجربه کرد.
با مطالعه سختکوشانۀ فا و انجام مداوم تمرینها، کاملاً متحول شد و تمام علائم بیماریاش ناپدید شد.
۵. خانم یائو گوآنگپینگ – سکسکه مزمن آزاردهنده
قبل از اینکه خانم یائو گوآنگپینگ با فالون دافا آشنا شود، از انواع بیماریها، از جمله فتق دیسک کمر، تومور در سینه، ورم معده و همچنین از سکسکه عجیب و غریبی رنج میبرد.
سکسکههایش از صبح تا شب ادامه داشت. آنقدر بد بود که مدام تنگینفس میگرفت. وقتی وضعیتش وخیم میشد، حس میکرد که در حال خفه شدن است.
درد و رنج فراوانی داشت اما هیچ درمان پزشکیای مؤثر واقع نشد.
یائو در سال ۱۹۹۷ شروع به تمرین فالون دافا کرد. طی شش ماه تمام بیماریهایش ناپدید شدند. سکسکههای مزمنش خوب شد. احساسی سرشار از سبکی و نشاط پیدا کرده بود.
دافا زندگی تازهای به او بخشیده وبههمینخاطر او عمیقاً قدردان و سپاسگزار دافا است.
۶. خانم لین آیان - اعتیاد به الکل
خانم لین آیان تمرین فالون دافا را در آوریل سال ۱۹۹۷ آغاز کرد. از آن پس، مشکلات معده و بواسیر که سالها گریبانگیرش بود ازبین رفتند.
فالون دافا به افراد میآموزد که از درون به بیرون خود را اصلاح کنند.
لین از آموزههای فالون دافا پیروی کرد که فرد خوبی باشد و بر اساس حقیقت، نیکخواهی، بردباری زندگی کرد. او مصرف الکل را که برای سالهای زیادی در خانوادهاش مرسوم بود ترک کرد.
خانوادهاش بهشدت شگفتزده شدند. همه آنها گفتند: «فالون دافا واقعاً شگفتانگیز است!»
قبل از تزکیه فالون دافا، لین بهشدت به الکل اعتیاد داشت. نمیتوانست هیچ وعده غذایی را بدون الکل بخورد.
اعتیاد به الکل او را تبدیل به یک فرد شدیداً مضطرب کرده بود. همیشه سرگیجه داشت و خسته بود. کبدش علائمی از بیماری داشت. اگر به این شکل به نوشیدن الکل ادامه میداد، زندگیاش بهخطر میافتاد.
فالون دافا زندگیاش را نجات داد و اعتیاد مزمن او به الکل را درمان کرد. بیماریهایش بهبود یافتند. مشکلات کبدیاش ناپدید شدند و بسیار سبک و پرانرژی شد.
خواهر و برادرش میگفتند: «فالون دافا، متشکریم!»
پس از اینکه آزار و شکنجه علیه فالون دافا راهاندازی شد، لین به بازداشتگاه و مراکز شستشوی مغزی فرستاده شد اما هیچچیزی به ایمانش به فالون دافا لطمهای وارد نکرد.
(ادامه دارد)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه مزایای سلامتی