(Minghui.org)
(ادامه قسمت دوم)
گرامیداشتن تزکیه، این فرصت قرون
همانطور که بهتدریج شینشینگم از طریق مطالعه فا بهبود مییافت، این فرصت گرانبهای تزکیه را بیشتر و بیشتر گرامی میداشتم. از طریق مطالعه سخنرانیهای استاد، این اصل را درک کردم که همه زرق و برق دنیا را باید در ازای تقوای فرد معاوضه کرد.
همه چیزهایی که فرد با سپری کردن یک عمر تلاش و سالها پیگیری در طلب آنها بوده، مانند شادی، شکوه، موفقیت کودکان، خانوادهای کامل یا ثروت، همگی در زمان مرگ از دست میروند. همانطور که فرد با گذشت زمان پیر میشود، درمییابد که ناگهان خواستهها و طلبهای زندگیاش هیچ به حساب میآیند.
بیهوده است که فرد در طلب شهرت، منافع شخصی و احساسات باشد. قبل از اینکه فرد بازپیدا شود، خدایان ازدستدادنها و بهدستآوردنهایش را با توجه به کارمایش نظم و ترتیب دادهاند. این موضوع نمیتواند بهراحتی بهدست هر فرد معمولی تغییر کند. بااینحال، تلاشهای یک تمرینکننده میتواند برخی از چیزها را تغییر دهد و مطلقاً بیهوده نیستند.
شگفتانگیزتر اینکه، هرچیزی را که استاد برای ما دوباره برنامهزیزی میکنند، از قبیل مسیر تزکیه و روند زندگی، بهترین برنامهریزی است. تا زمانی که به پیش تلاش میکنیم، در میان مشکلات ثابتقدم باقی میمانیم و به کمال دست مییابیم، آنچه انتظار ما را میکشد بهترین چیز است.
مردم عادی نمیترسند که در طلب شهرت، منافع شخصی و احساسات دچار رنج شوند. باوجود اینکه متحمل درد و رنج میشوند، ممکن است لزوماً به آنچه میخواهند دست پیدا نکنند. حتی اگر احساس رضایت داشته باشند، شادی آنها صرفاً موقتی است و بهزودی محو خواهد شد.
بااینحال، برای یک تمرینکننده همه چیز متفاوت است. تا زمانی که مایل باشد با درد و رنج مواجه شود، آن را سبک در نظر بگیرد و بهطور مداوم قلمرو خود را بالا ببرد، میتواند دارای همه شادیهایی باشد که فقط یک تمرینکننده میتواند از آنها لذت ببرد. این آرامش و شادمانی، لحظه رهاشدن از وابستگیهای بشری است.
گاهی اوقات، شگفتی اصول فا را احساس میکنم که در سطوح مختلف متجلی میشود و مسرور میشوم از اینکه به سطح جدیدی از اصول فا روشنبین شدهام. نه تنها تحقق معنوی را تجربه میکنم، بلکه همچنین با تبدیل بدن فیزیکیام به ماده با انرژی بالا همراه میشود که فراتر از آن چیزی است که بتوانم آرزوی آن را در این قلمرو زمینی داشته باشم.
اگر تمایل داشته باشیم ذهن ما از وابستگیهای بشری رها شود، شیرینترین ثمرهها همیشه در انتظار ما خواهد بود. هرگونه پیشرفت و بهبود، شاهدی بر تلاشهای یک تمرینکننده در تزکیه قلبش است.
من تمرین تزکیه را در اواخر عمرم آغاز کردم. درحال حاضر، زمانی که دوره اصلاح فا به پایان خود نزدیک میشود، دقیقاً زمانی قبل از آشکارشدن حقیقت در جهان بشری و رخ دادن فجایع روی زمین است. مطمئن نیستم که دقیقاً چه زمانی آن روز فرا میرسد، اما میدانم که زمان برای نجات مردم برای ما درحال تنگ شدن است.
اینکه یک تمرینکننده چگونه بهطور مؤثری مردم را نجات میدهد بستگی به سطح او دارد. قبلاً بهطور دقیق در پی مدارسی بودم که درحال اضمحلال و تغییر بودند و تجربههای بسیاری کسب کردم و از این مسیرهای منحرف درسهای بسیاری آموختم. میدانم که چقدر دشوار است مدرسهای راستین برای تزکیهکردن به دست آورد. بسیار شگفتانگیز است که فرد از سوی استادِ یک فای راستین، تحت راهنمایی قرار گیرد.
مهم نیست که چقدر دشوار است، ذهنم را متعهد کرده و بر تمرین تزکیه پافشاری میکنم تا زمانی که به کمال برسم. پس از چند بار خواندن جوآن فالون و سخنرانیهای استاد، فکر کردم درخصوص الزامات فا بسیار روشن و آگاه هستم، اما فقط نمیتوانستم آنها را به مرحله عمل دربیاورم.
البته، میدانم که تزکیه در یک فای راستین دشوار است. در این لحظه حیاتی از تاریخ بشر، موجودات در سایر بعدهای جهان مداخلههای بسیاری را سبب شدند و مشقتهای بسیاری بر تمرینکنندگان دافا تحمیل کردند. آنها ماهرانه، در راستای اصول دنیوی، در همه زمانها با ما مداخله کردند. از هر چیزی که روی زمین است شامل فیلم، رسانهها، اینترنت، اخبار و ابزارهای حتی بیشتری بهرهبرداری کردند تا ما را منحرف کنند.
همچنین احساسات، وابستگیهای بشری، روابط خانوادگی و برخوردهای ایجادشده در محل کار میتوانند باعث شوند که تمرینکننده در مسیر الهی تزکیه خود اینجا و آنجا بلغزد. با پشتکار قوی و باور محکم از مداخلات بیرونی اجتناب کردم و درخصوص شادی بشری حریص نشدم و از نظر مادی به افراط نرفتم، اما وقتی که خودم را با الزامات فا مقایسه کردم، کاستیها و وابستگیهای بسیاری را شناسایی کردم.
همه آن وابستگیهای بشری و شیوههای تفکر انباشتهشده در طول بسیاری از بازپیداییها که همراستا با فا نیستند باید از بین بروند. انجام آن دشوار بوده و نیازمند زمان است. اولین آزمون من این بود که از وابستگی شهوت و تمایلات و همچنین وابستگی به به داشتن یک زندگی شاد با شوهرم رها شوم.
استاد بیان کردند:
«مریدان دافا: خیلی وقت پیش به شما گفتم که جاذبهها و تمایلات جنسی موانعی مهلک در مسیر هستند که یک تزکیهکننده حتماً باید بر آنها غلبه کند.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۴ غرب امریکا»)
بنابراین ابتدا باید جاذبهها و تمایلات جنسی را رها میکردم.
هرگز فکر نمیکردم به میل و جاذبه جنسی وابسته باشم بهخاطر اینکه شخصاً باور دارم که استانداردهای اخلاقیام بالاتر از اکثر قریب به اتفاق مردم است. وقتی که به وجود آنها آگاه شده و برای رهاکردن آنها تصمیمی قاطعانه گرفتم، شوکه شدم. زیرا دریافتم که وابستگی امیال و شهوت درواقع مادهای چسبناک و سیاه است. این وابستگی برای مدت طولانی در میدان بعدیام وجود داشته و با استفاده مکرر از فیلمها و رسانهها تقویت شد. هر زمان که فا را مطالعه میکردم، تصاویر عجیب و غریب و پلیدی پدیدار شده و در ذهنم جرقه میزدند. همانطور که استاد بیان کردند:
«یك شخص شبیه یك ظرف است و او آن چیزی است كه حاوی آن است. تمام چیزهایی كه یك شخص با چشمانش میبیند و با گوشهایش میشنود این چیزها هستند: خشونت و پرخاشگری، شهوت، كشمكشهای قدرت در كارهای ادبی، كشمكش برای نفع و سود در دنیای عملی، پرستش پول، تجلیات دیگر سرشت اهریمنی و مانند آن. چنین شخصی با سر او پر از این چیزها، واقعاً یك شخص بد است، بدون توجه به اینكه چگونه به نظر میرسد كه باشد. («در فا ذوب شوید» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
امروزه جملات، تصاویر، فیلمها و نمایشهایی که برای تمرینکنندگان غیرقابل تحمل هستند، همه جا وجود دارند. مردم به آنها عادت دارند، در آنها افراط میکنند و از مشکلاتی که بهبار میآورند آگاه نیستد. هر کسی به آتش سوخت اضافه میکند. چنین چیزهایی بهسرعت درحال منحرفکردن اخلاقیات بشر هستند.
پس از اینکه بهوضوح وابستگی به جاذبه و میل جنسی را شناسایی کردم، آگاه شدم که مردم دنیا چگونه بهطور جدی آلوده میشوند. در آن لحظه، توانستم درک کنم که چرا استاد گفتند:
«میدانید، امروزه مردم در سراشیبی تندی بهسرعت درحال سقوط هستند و اخلاقیات بشر بهطور وحشتناکی فاسد شده است.» («آموزش فا در کنفرانس بینالمللی غرب ایالات متحده،»)
زمان زیادی را صرف مطالعه فا کردم تا پیامهای ناپسندی را که در ذهنم وجود داشتند بزدایم. برای از بین بردن مداخله ناشی از کارمای فکری نهایت سعیام را به کار بردم. درخصوص تصاویر نادرست یک سال طول کشید تا از پدیدارشدن آنها در ذهنم جلوگیری کنم.
قبل از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کنم، هرگز فکر نکرده بودم که درخصوص جامعه امروز چیز اشتباهی وجود دارد. خورشید هر روز طلوع کرده و روی محور خود در گردش است، اما پس از آغاز تمرین تزکیه، وقتی گذشته را مرور کردم، این بخش از آموزش استاد را درک کردم:
«مهم نیست جامعه چقدر تغییر میکند، مهم نیست استانداردهای اخلاقی مردم چقدر به قهقرا رفته است، مهم نیست که دنیا هر روز که میگذرد چگونه فاسد میشود و مهم نیست که مردم چگونه بهطور بدی به پول فکر میکنند، جهان براساس تغییرات بشریت تغییر نمیکند. یک ترکیهکننده نباید از استانداردهای مردم عادی پیروی کند. مردم عادی میگویند که چیزی درست است و سپس شما میروید و کارها را بر آن اساس انجام میدهید؟ این خوب نیست. چیزی که مردم عادی میگویند خوب است ضرورتاً خوب نیست، و چیزی که مردم عادی میگویند بد است، ضرورتاً بد نیست. در این عصر ارزشهای اخلاقی پیچ و تاب خورده، وقتی شخصی درحال انجام کاری بد است، اگر به او متذکر شوید که درحال انجام کاری بد است، حتی شما را باور نخواهد کرد! برای اینکه یک تزکیهکننده باشید باید چیزها را توسط سرشت جهان مورد قضاوت قرار دهید و فقط پس از آن میتوانید بگویید که چه چیزی واقعاً خوب و چه چیزی واقعاً بد است.» (سخنرانی چهار، جوآن فالون)
آزمون دوم من این بود که از ذهنیت خودنمایی و حسادت رها شوم. یک تمرینکننده واقعی باید این دو وابستگی را از بین ببرد! هرگز فکر نمیکردم آنها را داشته باشم، اما همانطور که فا را مطالعه میکردم بهتدریج آگاه شدم که هر یک از وابستگیهایی را که استاد متذکر شدند، در من وجود دارند.
آنها در اشکال ظریف مختلفی وجود داشته و پاکی و خلوص آغازین مرا ضعیف کردند. هنگامی که به این موضوع آگاه شدم، مصمم شدم که آنها را از بین ببرم. درست زمانی که شروع به تمرین تزکیه کردم، توانستم آنها را فقط در لایه سطحی ریشهکن کنم، اما بهوضوح میدانستم که باید پاکتر و خالصتر شوم.
ذهنم بهسرعت پاکتر و روشنتر شد. بسیاری از چیزهای کثیفی که در ذهنم بودند، ناپدید شدند. بدن فیزیکیام نیز سبک شد. درحالیکه پنج تمرین را انجام میدادم تمرکزم افزایش یافت.
از نظر رفتاری ملایم و متعادل شدم و بهندرت با سایر افراد تضاد و درگیری داشتم، اما در خانه همه چیز متفاوت بود. فکر میکردم در مقایسه با شوهرم بیشتر و بهخوبی آگاهی و اطلاعات دارم و بهعنوان یک معلم، بسیار فصیح صحبت میکنم. هنگامی که بین ما بحث درمیگرفت، بهراحتی در مشاجره پیروز میشدم، اما بهعنوان یک تمرینکننده، میدانستم که این روند درست نیست.
استاد بیان کردند:
«درحالیكه كار میكنید، لحن صدای شما، خوشقلبیتان و استدلال شما میتواند قلب یك شخص را تغییر دهد، درصورتی كه دستوردادنها هرگز نمیتوانند!» («خوشفکری،» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
همیشه باور داشتم که شوهرم در مقایسه با من دارای نواقص بسیاری است. بنابراین، هر زمان که بین ما بحثی پیش میآمد، سعی میکردم او را متقاعد کرده و تحت تعلیم قرار دهم. پس از شروع تمرین تزکیه، سعی کردم خودم را براساس این اصل اداره کنم مبنیبر اینکه «وقتی مورد حمله قرار میگیرید تلافی نمیکنید، یا وقتی توهین میشوید جوابش را نمیدهید.» وقتی به این شیوه رفتار کردم، وقتی متوجه شدم که نواقص من کمتر از شوهرم نبود، شوکه شدم.
هنگامی که او به مشکلات من اشاره میکرد، نهایت سعیام را میکردم تا بردبار باشم و تلافی نکرده یا به مشاجره دست نزنم و به دنبال هیچ عذر و بهانهای برای توجبه رفتارم نباشم. در مواجهه با این برخورد، حتی با اینکه ظاهراً حق با من بود، رفتاری ملایم از خود بروز میدادم. پس از یک سال، وقتی دیگران مرا مورد انتقاد قرار میدادند، درنهایت قادر بودم تحتتأثیر قرار نگرفته و بدون قیدوشرط به درونم نگاه کنم.
متشکرم، استاد! فای استاد به من آموخت که چگونه روی خودم تعمق کنم. همچنین دریافتم که از اصل «وقتی مورد حمله قرار میگیرید تلافی نمیکنید، یا وقتی توهین میشوید جوابش را نمیدهید.» پیروی کنم، اصلی که مرا قادر کرد از بسیاری از وابستگیهای سرسخت و مقاوم، مانند رقابت، ذهنیت خودنمایی و رنجش و دلخوری خلاص شوم.
وقتی که بهخاطر مشکلات عمیقاً به درونم نگاه کردم، یاد گرفتم چگونه به همه چیز از منظر دیگران نگاه کنم بهجای اینکه همیشه روی نقطهنظرات خودم پافشاری کرده و دیگران را مجبور کنم آنها را بپذیرند.
استاد بیان کردند:
«همانطور که قبلاً عنوان کردم، وقتی با اهدافی که در ذهن خود دارید با دیگران حرف میزنید، میخواهید آنها را تغییر دهید یا متقاعد کنید، هر اندازه هم که کلماتتان معقول باشد، پذیرش کامل آنها برای افراد دیگر مشکل است و نیز آن کلمات نمیتواند قلب مردم را تکان دهد. چرا؟ بگذارید برایتان بگویم: درواقع علتش این است که کلمات شما همه افکارتان را با خود دارند و افکار پیچیدهای با جملاتتان داخل شده است. مثل احساسات و امیال انسانیتان و حتی آن وابستگیهای بسیاری که دارید، این باعث میشود حرفهایتان خیلی قدرتمند نبوده و تا اندازهای آبکی باشند. همچنین مردم اغلب وقتی چیزهایی به دیگران میگویند از دید خودشان به مسائل نگاه میکنند و ممکن است آن منطبق با فای جهان نباشد. بنابراین از این نظر، آنها فاقد قدرت حقیقت هستند. گذشته از این، افراد موقع صحبت با دیگران چیزهایی برای حفاظت خودشان اضافه میکنند تا صدمهای نبینند. به کلامی دیگر، نیت پشت حرفهای شما دیگر خالص نیست و درنتیجه حرفهایتان واقعاً سبکسرانه میشود. اما وقتی که ذهنتان حقیقتاً بتواند آرام شود، وقتی که وابستگیهایتان کمتر و کمتر شوند، یا زمانی که افکار مزاحم کمتر و کمتر شوند، آن موقع میبینید که کلماتتان قدرت پیدا کردهاند.» (آموزش فا در کنفرانس سوئیس)
از آن زمان، درخصوص تزکیه گفتار و قلبم به پیشرفتهای بسیار دست یافتهام. بدون توجه به اینکه مداخلهها چقدر شدید باشند، وقتی حرفهای ناپسند و ناراحتکننده میشنوم، میتوانم تحتتأثیر قرار نگرفته و تلافیجویانه رفتار نکنم. میدان بُعدیام دیگر تحت سلطه وابستگی به غلبهکردن یا برندهشدن از دیگران نیست. این مواد بد و ناپاک با صبر و بردباری و شفقت جایگزین شدند. امیدوارم بتوانم برای مردم صمیمیت و آرامش را به ارمغان بیاورم بهجای اینکه به آنها نشان دهم که چقدر باهوش و توانمند هستم.
غرقه در نیکخواهی استاد
مأموریت مرید دافا روشنگری حقیقت است، بنابراین آنچه ما میگوییم باید از روی نیکخواهی باشد و یک قلمرو فوقطبیعی را متجلی کند بهطوری که مردم مایل باشند به آن گوش دهند.
استاد بیان کردند:
«ذهن شما همانطور که به سطوح بالاتر میرسید بهطور فزایندهای خالصتر میشود. چیزی که آن وقت از فکرتان تراوش میکند، و چیزی که میگویید، بینهایت پاک خواهد بود. هرچه پاکتر و سادهتر باشند، با اصول آن سطح جهان تطابق بیشتری دارند. حرفهایی که سپس بر زبان میآورید میتوانند بلافاصله به قلب مردم نفوذ کنند، در عمق افکار مردم بنشیند و به قسمت میکروسکوپیتر وجودشان اصابت کند. حالا آیا این قدرتمندشدن نیست؟! پس اگر بتوانید به آرامش و سکون برسید، این توانایی حکایت از این دارد که به سطح معینی رسیدهاید.» (کنفرانس آموزش فا در سوئیس)
سرانجام درک کردم که چرا استاد بارها و بارها از ما خواستهاند فا را مطالعه کرده و قلبمان را بهطور واقعی تزکیه کنیم، درغیراینصورت دارای آن انرژی مثبت نیستیم که بتواند افکار منفی مردم را تغییر دهد. تنها زمانی میتوانیم مردم را نجات دهیم که از اعماق قلبمان شفقت داشته باشیم.
در هر یک از سخنرانیها، استاد بهطور مکرر به ما یادآوری میکنند که صبور باشیم و به درون نگاه کنیم. در ابتد تبعیت از این آموزه برایم واقعاً سخت بود! بهعنوان یک فرد عادی، اولین پاسخ فرد این است که در تضاد با دیگران به بیرون نگاه کند، در جستجوی مشکلات و مسئولیت دیگران باشد و درعینحال بهدنبال عذر و بهانهای برای خودش باشد تا مسئولبودن خودش را کوچک جلوه دهد. واقعاً کار دشواری است که وابستگی بشری درخصوص نگاه به دیگران را با تزکیه خود جایگزین کرد. وقتی که آن را انجام داده و تفکرم را تغییر دادم، واقعاً به نقص خود پی بردم.
گاهی اوقات موفق به انجام این کار نشده و انگشت تقصیر را به سمت دیگران میگرفتم. قبل از اینکه به مسیر درست برگردم، اینجا و آنجا میلغزیدم. بهتدریج یاد گرفتم چگونه همه افکارم را مورد توجه قرار دهم. درحالیکه در میان کشمکش با سایر افراد هستم، حتی اگر به نظر برسد که حق با من است، به درون خود نگاه میکنم تا به کاستیهایم پی ببرم. به این طریق، اگر مشکل ایجادشده ناشی از وابستگیهای من باشد، میتوانم آنها را شناسایی کنم و با دادن هشدار به خودم درخصوص آن به پیشرفت دست یابم.
سطح من بسیار محدود است. بهمنظور اینکه سریعتر رشد کنم، هر روز مقالات مینگهویی را خوانده یا به رادیو مینگهویی گوش میدادم و خودم را با سایر تمرینکنندگان مقایسه میکردم. از خودم میپرسیدم: اگر من با وضعیتی مشابه آنها روبرو میشدم، باید چه کاری میکردم تا در راستای فا قرار میگرفتم؟
از تجربههای سایر تمرینکنندگان و همچنین از حیطه خودخواهی آنها درسهای بسیاری گرفتم. سایرتمرینکنندگان را بهعنوان یک آینه در نظر میگیرم تا مشکلات خودم را شناسایی کنم. به این طریق، خودم را تحت فشار قرار میدهم که سختکوش باشم. واقعاً از تلاشهای استاد قدردانی میکنم که تمرینکنندگان را راهنمایی و هدایت کردند تا وبسایت مینگهویی را تأسیس کنند.
اغلب اشک از دیدگانم روان میشوند وقتی مقالاتی را میخوانم که درباره خاطرات تمرینکنندگانی است که زمانی وقت خود را با استاد سپری کردند. از طریق این مقالات استاد مهربان و خارقالعادهای را دیدم که بدون قیدوشرط برای شاگردان خود فداکاری میکنند و نگاه نیکخواهانه یکسانی در قبال همه دارند، فرقی نمیکند آنها از مقامات عالیرتبه هستند یا دستفروشان کوچک، صاحبان تجاری هستند یا دهقانان، غنی هستند یا فقیر.
استاد بیان کردند:
«دلیلشان از آمدن به اینجا در هزاران سال پیش با دورانهای بسیار طولانی پیش هر چه که باشد، درهرحال منتظر این زمان نهایی بودهاند. ما نمیتوانیم فقط بهخاطر اینکه آنها در یک دوره زندگی ضعیف عمل کردند یا برخی از کارهای خاصی را اشتباه انجام دادند، در مورد نجات آنها داوری کنیم. وقتی استاد به موجودی مینگرد، [آنچه که در نظر میگیرد] کل هستی آن موجود را دربر میگیرد. اگر کسی کارهای بزرگ زیادی در تاریخ انجام داده باشد و حتی دستاوردهای بسیار عظیمی در خدمت به اعتباربخشی به فا داشته، آیا میتوانیم فقط بهخاطر اینکه در این دوره زندگی بهطور ضعیفی رفتار کرده است او را نجات ندهیم؟» («آموزش فا در کنفرانس نیویورک ۲۰۰۸»)
همه در طول بازپیداییهای بسیاری که داشتند مرتکب گناهانی شدهاند. حتی اگر فردی در این زندگی یک گدا است، ممکن است در یکی از زندگیهای گذشتهاش پادشاهی شرافتمند بوده است. وقتی امروز دافا بهطور گستردهای اشاعه مییابد، تا زمانی که فرد به تمرین خود میپردازد، استاد او را نجات میدهند و بدون قیدوشرط تمامی بدهیهای کارمایی او در زندگی قبلیاش را حل و فصل میکنند.
استاد از نظر فیزیکی در کنار ما نیستند، اما هر یک از تمرینکنندگان واقعی قادر به درک هشدارها و کمک فاشن هستند. در طول زمانهایی که گیج و سردرگم بودم، وقتی کتاب جوآن فالون یا سخنرانیهای استاد را باز میکردم و پاسخ سؤالاتم را در آنها پیدا میکردم. این واقعا شگفتانگیز بود.
وقتی که با مشکل مواجه میشدم و از استاد درخواست کمک میکردم، مداخلات بیرونی ناپدید میشدند. یک بار برای شرکت در یک رویداد دیر رسیدم و از استاد خواهش کردم به من کمک کنند. در عرض پنج دقیقه به مقصد رسیدم، درحالیکه این سفر برای یک فرد بهطور متوسط ۳۰ دقیقه طول میکشید. چنین معجزاتی اغلب برای تمرینکنندگان دافا اتفاق میافتند.
بسیاری از تمرینکنندگان که چشم آسمانیشان باز است، تجربیات خودشان را در وبسایت مینگهویی به اشتراک گذاشتند مبنیبر اینکه آنها استاد را در بعدهای دیگر دیدند که با لبخند به تمرینکنندگان نگاه میکنند. برخی از تمرینکنندگان دیدند که استاد در بعدی دیگر روی یک گل نیلوفر آبی نشستهاند درحالیکه با نگاهی جدی تمرینکنندگانی را مینگرند که اشتباه رفتار میکنند یا با سایرین دچار درگیری میشوند. هنگامی که تمرینکنندگان بهخوبی عمل میکنند، استاد با قرار دادن گلهای اُدومبارا در خانههایشان آنها را مورد تشویق قرار میدهند. برخی از تمرینکنندگان زمانی که به قلمرو بالایی صعود میکنند، میتوانند شگفتی را در بعدهای دیگر ببینند. استاد در همه حال ما را نظاره میکنند.
هنگامی که بهخوبی عمل نکرده یا در یک سطح معینی گیر میکنم، درحالیکه جوآن فالون را باز میکنم، جرئت نمیکنم به عکس استاد نگاه کنم. بااینحال، استاد همیشه ما را تشویق میکنند.
ایشان بیان کردند:
«وقتی میافتید برخیزید و این قابلتوجه است. دوباره شروع کنید و بهخوبی عمل کنید! («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۶ نیویورک»)
استاد ما چقدر نیکخواه و مهربان هستند!
همه ما میدانیم که استاد برای اصلاح فا و نجات موجودات ذیشعور سخت در تلاش هستند، اما ما هیچ دیدگاهی درخصوص چگونگی سختبودن آن نداریم. استاد هرگز به مشقات و مداخلاتی که در روند نجات موجودات ذیشعور از سایر بعدهای جهان میآیند، اشاره نکردند.
تمرینکنندگانی که چشم آسمانیشان باز است شاهد برخی از صحنههایی بودند که مربوط به فروپاشی جهان و بازسازی دوباره آن است. حتی خواندن توضیحات آنها درباره جدالهای شدید بین خوبی و پلیدی در جهان تکاندهنده است. اکنون به علت این موضوع پی بردم که چرا هر یک از تمرینکنندگان دافا در تلاش هستند تا این نوع از شفقتِ بیقیدوشرط را در درون خودشان نهادینه کنند. چنین شفقتی از استاد خارقالعاده ما سرچشمه میگیرد.
بهعنوان یک تمرینکننده جدید، بیشتر وقت باارزش خود را صرف انجام سه کار میکنم. خودم را طوری آموزش دادهام تا زمان خوابم را به چهار ساعت کاهش دهم بهطوری که زمان بیشتری برای نجات مردم داشته باشم. نهایت سعیام را میکنم تا برای چیزهای دنیوی وقت را تلف نکنم. در همین حال، آموزههای استاد را دنبال کنم.
استاد بیان کردند:
«بنابراین درحالیکه به تزکیه میپردازید، مسائل صرفاً به شکلی که شما آنها را تصور میکنید نیستند. هرچند باید تزکیه را بهعنوان مهمترین چیز درنظر بگیرید، اما نمیتوانید فکر کنید که هیچیک از چیزهای دیگر مهم نیستند، فکر کنید که خانواده شما بی اهمیت است، اجتماع بیاهمیت است و غیره، و هیچ چیز دیگر، مهم نیستند، بهخوبی متعادلکردن تمام بخشهای زندگیتان، مسیری است که باید طی کنید. گفتهام که در تزکیه باید تا بیشترین حدی که ممکن است با روش جامعه معمولی مطابقت داشته باشید.» (آموزش فا در کانادا، ۲۰۰۶»)
درک من این است که باید در طول ارتباطهای روزانه با افراد شینشینگ و ارادهام را آبدیده کنم و با اجتناب از ارتباط با دیگران به افراط نروم. باید مسئولیتهایم را در خانه و در جامعه به انجام برسانم.
استاد بیان کردند:
«یک تزکیهکننده هر جایی که هست، باید فرد خوبی باشد.» (آموزش فا در کنفرانس هوستون)
دو سال پس از شروع تمرین تزکیه در دافا، سرانجام در یک کلاس سخنرانی ۹ روزه شرکت کردم. در آنجا با گروهی از تمرینکنندگان دلسوز ملاقات کردم. آنها هر ماه این کلاس را برگزار کرده و البته، تمرینات را نیز به صورت رایگان آموزش میدادند.
آنها بدون توجه به اینکه هوا بارانی بود یا آفتابی و نه بهخاطر شهرت یا منافع شخصی، مدت ده سال بود که این کار را انجام میدادهاند. واقعاً از فداکاری عاری از خودخواهی آنها قدردانی میکنم. من در سه کلاس نه روزه شرکت کردم. با کمک آنها، حرکات تمرینم دقیقتر شدند. درحال حاضر به آنها کمک کرده و بهعنوان یک داوطلب برای کمک به افراد جدید با آنها کار میکنم. نظم و ترتیبات استاد را ارج میگذارم که به من چنین فرصت خوبی عطا کردهاند تا بهطور کوشا با تمرینکنندگان قدیمی تزکیه کنم.
همچنین میخواهم از این فرصت استفاده کرده و تشکر صمیمانهام را از وبسایت مینگهویی ابراز کنم. برای من، وبسایت مینگهویی به منزله نوری طلایی در این جهان زمینی است. آن با استفاده از سادهترین زبان، سادهترین و منظمترین طراحی وب و بهترین صفحهآرایی، جهان درونی تمرینکنندگان را ارائه میدهد.
مطالب بالا تجربههای شخصیام در سطح محدود من هستند. لطفاً اگر از نظر شما درک نامناسبی در آن وجود دارد به آن اشاره کنید.
(پایان)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود