(Minghui.org) تمرین‌کننده فالون دافای جوانی هستم که تقریباً یک سال قبل، از کالج فارغ‌التحصیل شدم.

در سال ۱۹۹۹ مادرم تمرین فالون دافا را شروع کرد و من و دو خواهرم مدت کوتاهی پس از آن به او ملحق شدیم. اما، پس از اینکه آزار و شکنجه آغاز شد، فقط گاهی اوقات فا را مطالعه می‌کردم.

استاد به حل و فصل مسائل کمک کردند

در دبیرستان، فقط وقتی درباره مطالعه فا فکر می‌کردم که با رنجی مواجه می‌شدم. آن، درحقیقت، یک وابستگی به طلب و بازتابی از خودخواهی بود. اما، استاد مرا رها نکردند و همیشه به من کمک کردند که مسائل را حل و فصل کنم.

هنگامی‌که در سال سوم دانشکده بودم، چون فا را به‌اندازه کافی مطالعه نمی‌کردم و دررابطه با وابستگی‌ام به شهوت به‌خوبی عمل نمی‌کردم، دچار کارمای بیماری شدم. تمام بدنم با بثورات قرمز پوشیده شده بود و تب شدیدی داشتم. افکار درست قوی نداشتم، سرانجام در بیمارستان بستری شدم. مدت هفت روز تحت تزریق وریدی قرار گرفتم، اما بهبودی حاصل نشد. ناگهان فا را به‌خاطر آوردم.

استاد بیان کردند:

«بعضی از تمرین‌کنندگان قدیمی می‌گویند: «معلم چرا در سراسر بدنم احساس معذبی دارم؟ همیشه برای تزریق به بیمارستان می‌روم، اما کمکی نمی‌کند. دارو نیز اثر نمی‌کند.» (جوآن فالون)

فوراً متوجه شدم که این مشکل برایم پیش آمده تا کارمایم را ازبین ببرم. بنابراین، من با درخواست استعلاجی برای عدم حضور در کلاس، توانستم به خانه بروم و فا را مطالعه کنم و تمرین‌ها را همراه خانواده‌ام انجام دهم. یک هفته بعد، کاملاً بهبود یافتم.

وسوسه بازی کردن با بازی‌های کامپیوتری

زمستان گذشته، تعالیم فای استاد: «آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۵ کرانۀ غربی» را خواندم. نگران شدم و تصمیم گرفتم که سه کار را به‌خوبی انجام دهم. برای دوستم و یکی از همکلاسی‌های سابقم حقیقت دافا را روشن کردم. اما به علت فقدان افکار درست، موفق نشدم. به‌علاوه، نتوانستم درمقابل وسوسه بازی‌های کامپیوتری مقاومت کنم و دو روز وقتم را تلف کردم.

استاد بیان کردند:

«درحالی که زمان بی‌نهایت درحال فشرده شدن است، آیا در این باره فکر کرده‌اید که برای آنهایی که به‌خوبی تزکیه نکرده‌اند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ برخی از افراد هنوز فرصتی دارند، اما برخی، دیگر فرصتی ندارند. برای برخی هنوز زمان باقی مانده است، و برای عده‌ای تنها امیدشان این است که به‌سرعت بدوند. اما اگر فرد بنیانی کافی پایه‌ریزی نکرده باشد، و اگر درک فرد از فا محدود باشد، چگونه می‌تواند محرکی برای ثبات‌قدم داشته باشد؟ آیا کوشا بوده‌اید؟ اگر بنیان محکمی بر اساس فا بناننهاده باشید، قادر نخواهید بود این کار را انجام دهید. این نوع عزم و اعتقاد راسخ، از فا می‌آید.» ("آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۵ کرانۀ غربی")

پس از خواندن سخنان استاد، متوجه فوریت و اهمیت مطالعه فا شدم. می‌دانستم که باید خودم را تزکیه کنم. آن شب، فا را تا ساعت۱۰:۳۰ شب مطالعه کردم. آنگاه به‌خواب رفتم و احساس کردم که روح اصلی‌ام بدنم را ترک می‌کند.

بیدار باش

در خواب گویی به‌سوی جهان مردگان حرکت می‌کردم. احساس می‌کردم در دو طرفم آتش زبانه می‌کشد و پشتم می‌سوخت. با خودم فکر کردم، باید به‌طرف بالا حرکت کنم، اما چرا به‌طرف پایین سقوط می‌کنم؟ آنگاه، استاد نیک‌خواه‌مان مرا بیرون کشیدند. ایشان پشتم را که سوخته بود پوشاندند و مرا به بُعد دیگری بردند. فردی را ملاقات کردم که در گذشته با من عهدی بسته بود. او گفت: «چرا مرا بیدار نکردی و حقیقت را نگفتی!»

احساس پشیمانی عمیقی داشتم و گریه می‌کردم. پشیمان بودم که او را نجات نداده بودم و اینکه وقت زیادی را تلف کردم. به استاد التماس کردم که فرصت دیگری به من بدهند. می‌خواستم به جهان بشری باز گردم تا افراد بیشتری را نجات دهم. استاد موافقت کردند که برگردم.

آنگاه، من و استاد به جهان دیگری رفتیم. استاد گفتند، در آنجا دو جهان وجود دارد، در یکی احساسات بشری و خوشحالی بسیاری وجود دارد، درحالی‌که جهان دیگر به فردی برای غلبه بر مشکلات نیاز دارد. فردی نیز لازم است که روشنگری حقیقت کرده و موجودات ذی‌شعور را نجات دهد. کدام‌یک را باید انتخاب کنم؟

اولی به‌نظر می‌رسد شگفت‌انگیز است. می‌توانم با افرادی که دوست دارم باشم. اما، مسئولیت بزرگی برعهده دارم و باید مردم را نجات دهم. بنابراین دومی را انتخاب می‌کنم. من الزامات استاد را دنبال می‌کنم.

بیدار شدم و دریافتم که فقط حدود ۴۰ دقیقه خوابیده بودم، اما احساس می‌کردم که تجربه بسیار زیادی را کسب کرده‌ام! دریافتم که اصلاح فا پیشرفت‌های بسیار سریعی کرده است و اینکه بسیار عقب افتاده بودم. درک کردم برای اینکه مأموریت‌هایم را انجام دهم، باید فا را بیشتر مطالعه کنم و بنیانی استوار در فا پایه‌ریزی کنم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/6/30/157617.html