(Minghui.org) اعضای خانواده، دوستان، اقوام و همکلاسیهای قدیمیام که شاهد ماجرای تحول سلامتیام بودهاند، از قدرت فالون دافا حیرتزده شدهاند.
خصوصاً پسرم که که در دانشگاهی دور از خانه تحصیل میکرد، وقتی برای تعطیلات به خانه آمد و دید بهبود یافتهام شگفتزده شده بود.
اولین جملهای که گفت این بود: «مادر هماکنون نیز تمرین فالون دافا را انجام میدهی؟»
وقتی پاسخ مثبت دادم، در جواب گفت: «باید به تمرین ادامه دهی، فالون دافا واقعاً فوقالعاده است.»
سابقاً دچار ناتوانیهای زیادی همچون ضعف بینایی و شنوایی و اندامهای حرکتی تحتانی بودم. خمیدگی شدید ستون فقرات به حدی بود که قادر نبودم پشتم را صاف کنم.
از بیماریهای دیگری از جمله عارضه قلبی، درد در شانهها، نفخ، دل درد، بیاختیاری در دفع ادرار و اسهال، رنج میبردم. به فاصله کمی پس از شروع تمرین فالون دافا، تمام بیماریها و ناتوانیهایم بهطور معجزهآسایی ناپدید شدند.
۱. شروع تمرین تزکیه
من و شوهرم مغازه فروش دلمه داریم که دستیاری به نام ونگ به ما کمک میکند. ونگ شخص خیلی خوبی است و زیاد کار میکند. اغلب با ماجراهایی از چرخه بازپیدایی، مرا سرگرم میکند. روزی برایش ماجرای خواب تکراریام را تعریف کردم که چند سال پیش میدیدم و مرا گیج کرده بود.
خواب میدیدم افرادی لباسهای سنتی رسمی پادشاهان قدیمی را به تن داشتند، اما در سنگ زندگی میکردند. ونگ گفت: «این موضوع حقیقت دارد که داخل سنگها زندگی وجود دارد.»
از او پرسیدم چطور چنین چیزی را میداند. او گفت از بخشی از کتاب اصلی فالون دافا، جوآن فالون:
«اگر آن تکه سنگ شکسته نشود و یا بر اثر تغییرات جوی از بین نرود، هرگز قادر به خروج از آن نخواهید شد. بهدست آوردن یک بدن انسانی بسیار سخت است! اگر شخصی واقعاً بتواند دافا را کسب کند، درحقیقت بسیار خوشبخت است. بهدست آوردن یک بدن انسانی بسیار سخت است، آنها این را اینگونه میبینند.» (سخنرانی دوم جوآن فالون)
سپس او گفت که تمرینکننده فالون دافا است و از تجربههای تغییرات مثبتی که پس از شروع تمرین تزکیه کسب کرده بود، برایم گفت. با فریاد گفتم: «فالون دافا فوقالعاده است! تعجبی ندارد که مردم زیادی آن تمرین را انجام میدهند.»
پرسید که آیا میخواهم جوآن فالون را بخوانم و من فوراً قبول کردم. روز بعد او یک نسخه آورد و همانطور که مشغول کار بودم، او کتاب را برایم بلند میخواند. در حالی که میخواند من روی جلد کتاب چیزی چرخان و روشن دیدم. او گفت: «چیزی که میبینی یک فالون است. باید سرشت خیلی خوبی داشته باشی و به نظر میرسد رابطهای تقدیری برای کسب فا داری. چرا سعی نمیکنی تزکیه کنی؟» قبول کردم و تصمیم گرفتم تمرین فالون دافا را امتحان کنم. با همان یک فکر، زندگیام رو به بهبودی رفت. او پنج تمرین فالون دافا را به من آموزش داد.
طولی نکشید که خواهر شوهرم را دیدم و به او درباره تمرین فالون دافا گفتم. او توصیه کرد تجدید نظر کنم. او گفت که تمرین فالون دافا به دلیل آزار و شکنجه اعمال شده به آن، میتواند تأثیر منفی در آینده فرزندم داشته باشد. با اینکه میدانستم نباید این تمرین عالی را رها کنم اما حرفش تأثیر گذاشت و تصمیمم را بررسی کردم. صدای واضحی به من گفت: «بهتر است خیلی زود تصمیمت را بگیری، چشمانت کاملاً نابینا خواهد شد.» در حیرت بودم که صدا از کجا میآمد.
روز بعد راجعبه چیزی که شنیده بودم به ونگ گفتم و او در جواب گفت: «استاد لی هنگجی تو را تشویق میکنند تا تزکیهات را شروع کنی.» این برایم شگفتانگیز بود که از همین حالا استاد لی هنگجی مراقبم بودند و این حمایت، مرا در تزکیهام مصمم کرد.
با جدیت تمرین تزکیه فالون دافا را شروع کردم. مشاهده پیوسته فالونهای مدور روی تخته مخصوص خردکردن، ظروف و نوشیدنیها، ایمانم را قوی و تزکیهام را هدفمند میکرد.
۲. تزکیه ذهن
سابقاً از اینکه با مرد خودخواه و بیملاحظهای ازدواج کرده بودم که به رغم وضعیت بیماریام، کار زیاد و طولانی از من میخواست متأسف و گلهمند بودم. اغلب با هم بحث میکردیم و نمیدانستم چه وقت این عذاب تمام میشود.
تنها در مدت کوتاهی پس از یادگیری فالون دافا، آموختم که زندگیهای اصلیمان از هزارههای قبل آغاز شده و تا به حال در اثر چرخه بازپیدایی ادامه داشته است. متوجه شدم که ازدواج در این زندگی، نتیجه روابطمان در گذشته است.
وقتی حقیقت را در مورد گذشتهام تشخیص دادم، دیگر کسی را برای تیرهبختیام سرزنش نکردم. در عوض توجهام را بر اصول فالون دافا، حقیقتـ نیکخواهیـ بردباری در زندگی روزانهام معطوف کردم.
با این تفکر، مسائل میان من و شوهرم خیلی زود تغییر کرد. وقتی با کجاخلاقیاش مواجه میشدم، معمولاً قادر بودم به یاد آورم که یک مرید دافا هستم و باید دیگران را در اولویت قرار دهم و آرام باشم.
یکبار، وقتی نتوانستم خودم را کنترل کنم و در مقابلش آرامشم را از دست دادم، زمین خوردم و پایم آسیب دید. یک مرتبه دیگر، دو بار پشت سر هم زمین خوردم. این وقایع چنان تأثیرگذار بودند که متوجه شدم که در اولویت قرار دادن تمرین تزکیه در زندگی روزانه چه اندازه جدی است.
در یک حادثه دیگر، ناگهان چیزی را تجربه کردم که نشانه سکته مغزی بود. قادر نبودم دستم را بالا ببرم. بلافاصله برای نفی توهم بیماری، افکار درست فرستادم و تمرینات را انجام دادم. خیلی زود دوباره توانستم دستم را بالا ببرم و همه چیز به حالت عادی بازگشت.
پس از مدتی، شرایط شوهرم را در نظر گرفتم و فهمیدم به دلیل داشتن همسری بیمار، با چه محنتی مواجه بوده است. برای مراقبت از من و خانوادهاش، باید وقت و توان زیادی میگذاشت تا خانوادهاش را سرپا نگه دارد.
به همان نسبتی که رفتارم با او بهتر شد، متوجه شدم که در پاسخ، رفتار او نیز در برابر من بهتر شد. اخلاقش بهبود یافته و درکش بهتر شده بود. از این تجربه آموختم در تغییر رفتار دیگران، تزکیه خوب فردی، حیاتی است.
۳. انجام سهکار به خوبی
با اینکه فا را دیر کسب کردم، اما از آموزههای استاد فهمیدم که مریدان دافا در گذشتهای دور، عهدی بستهاند که در دوران اصلاح فا، برای نجات موجودات ذیشعور، به استاد یاری رسانند.
مصمم در وفای به عهدم، به ناتوانیام که در شب به وضوح نمیتوانستم ببینم اعتنایی نکردم و مطالب اطلاعرسانی روشنگری حقیقت را شبها پخش میکردم. با اینکه چند بار در راه گم شدم، اما همیشه میتوانستم راه بازگشت به خانه را پیدا کنم. همیشه از حفاظت دائمی استاد بسیار سپاسگزار بودهام.
در حال حاضر نسخههای نُه شرح و تفسیر، سیدیها و نشریههای هفتگی را پخش میکنم. برای مردمی که ملاقات میکنم نیز حقایق را روشن میکنم و به آنها کمک میکنم تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند. موفق شدم تا تمام خانواده بزرگ و بعضی از همکلاسیهای قدیمیام را متقاعد کنم که از حزب خارج شوند.
با این حال همیشه کارها بدون دردسر پیش نرفتهاند.
یکبار، بهمحض خروج از خانه، دچار سرگیجه شدیدی شدم. متوجه شدم که این مداخله شیطانی است تا مانع من از شرکت در جلسه مطالعه گروهی فا در خانه یکی تمرینکنندگان شود. بلافاصله افکار درست فرستادم و از استاد درخواست کردم تا تمام مداخلاتی که سد راهم شدهاند را پاک کرده و حمایتم کنند. در عرض چند دقیقه تمام آن نشانهها از بین رفت.
روزی بعدازظهر در حال نصب یک پوستر بودم که مردی به سمتم دوید و دستم را گرفت و حاضر نبود رها کند. میدانستم که با حفاظت استاد، دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد بنابراین با صدای بلند به او دستور دادم که دستم را رها کند. در همان لحظه دستم را رها کرد و شروع به پرسش کرد. به او گفتم: «اینجا هستم تا حقایق درباره فالون دافا را روشن کنم.»
پوستری را که همان موقع نصب کرده بودم، پائین کشید. به او گفتم: «پوستر را به سر جایش برگردان! به چه حقی مانع انجام کارهای من میشوی؟» از دستوراتم پیروی کرد و پوستر را روی دیوار نصب کرد. سپس از آنجا دور شدم.
۴. مزایای حمایت از دافا
همسر، پسر و دخترم همیشه از فالون دافا و تزکیهام بسیار حمایت کردهاند. در نتیجه تمام خانوادهام با خوش اقبالی از طریق دافا متبرک شدهاند.
همسرم سابقاً دچار سرفههای مزمن، سردرد و بیخوابی بود. پس از اینکه تزکیهام را در دافا شروع کردم، وضعیت سلامتیاش بدون استفاده از درمان دارویی، بهبود یافت.
دخترم پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه به راحتی در یک شرکت راهآهن مشغول به کار شد. به پسرم پیشنهاد کار در بانک شد و پس از مدت کوتاهی بهطور تمام وقت استخدام شد.
وقتی پسرم خانهای خرید قادر بود هزینه آن را بپردازد ولی بودجهای برای نوسازی خانه نداشت. با شنیدن این خبر، نگرانیام را رها کردم و تصمیم گرفتم بگذارم کارها روال طبیعی خود را طی کنند. اگر فالون دافا را تمرین نمیکردم، روزهای متمادی در نگرانی شرایط اقتصادی پسرم به سر میبردم.
طولی نکشید که بانک محل کار پسرم، به خریداران خانه وام اعطا میکرد. پسرم هر چه وام بیشتری میداد، حقالزحمه بیشتری به دست میآورد. خیلی زود گویی بهوسیلۀ دستی نامرئی این نظم و ترتیب داده شده باشد، خریداران خانههای کوچک در منطقه، برای گرفتن وام به او مراجعه کردند. حقالزحمه به اندازهای بود که او توانست برنامه نوسازی خانهاش را عملی سازد.
مطالب بالا تنها بخش کوچکی از تجربه هایم از مزایای فالون دافا میباشد. بیش از این، کسانی که بتوانند تمرینکننده دافا شوند، بینهایت خوش اقبال هستند. با اینکه هنوز در رسیدن به الزامات استاد برای مریدان دافا، کاستیهایی دارم، مصمم هستم تا با کوشش بیشتری تزکیه کنم، سه کار را به خوبی انجام دهم، به عهدم وفا کنم و از استاد تا رسیدن به منزل حقیقیام پیروی کنم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه آغاز تزکیه