(Minghui.org) تزکیه در فالون دافا را از سال 1998 آغاز کردم. اولین باری که عکس استاد را دیدم، احساس کردم که قبلاً ایشان را ملاقات کردهام. پس از اینکه برای اولین بار جوآن فالون را خواندم، معلم بدنم را پاک کردند. باوجودیکه 63 ساله هستم، اما بیمار نمیشوم و تقریباً 20 سال است که هیچ دارویی مصرف نکردهام.
میدانم که بهعنوان یک تمرینکننده دافا، باید سه کار را بهخوبی انجام دهم، آموزههای دافا را هر روز مطالعه کنم، به موجودات ذیشعور کمک کنم تا از حقایق دافا آگاه شوند و افکار درست بفرستم.
معلم بیان کردهاند:
«بهعنوان يك مريد دافا براي اينكه كارهاي اصلاح فا را بهخوبي انجام دهيد و هر چيزي از خودتان را بهخوبي به كمال برسانيد، نياز داريد كه فا را زياد مطالعه كنيد. مهم نيست چگونه مشغول هستيد، نميتوانيد مطالعهي فا را از قلم بيندازيد. اين آن چيزي است كه به بهترين [شكل] ميتواند به كمال رسيدن شما را تضمين كند. عليرغم اينكه وقت شما فشرده است و در ميان مشكلات زيادي هستيد، هنوز درحال انجام آن کاري هستيد كه بايد انجام دهيد. اين قابلتوجه و فوقالعاده است و بنيان نهادن تقواي عظيم خودتان است، براي اينكه شما درحال تكوين از ميان سختيها، از ميان فشارها و از ميان مشكلات هستيد.» («یک پیام» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)
تزکیه استوار
من هر روز ساعت 3:00 بامداد، برای انجام تمرینات بیدار میشوم. ساعت 6:00 صبح افکار درست میفرستم و حوالی ساعت7:30 جوآن فالون را میخوانم. تمام کتاب را از برکردهام و میتوانم هر سخنرانی را در عرض حدود یک ساعت بخوانم. هر روز صبح نزدیک ساعت 9:00 بیرون میروم و به تمام افرادی که با آنها برخورد میکنم، درباره حقایق فالون دافا و آزار و شکنجه میگویم. به مردم کمک میکنم از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) نیز خارج شوند. در گذشته، هر روز تقریباً دو نفر با کمکم از ح.ک.چ خارج میشدند، اما اکنون بهطور متوسط هر روز 12 نفر خارج میشوند. حوالی ساعت 11:00 برای آماده کردن ناهار به منزل برمیگردم.
بعد از فرستادن افکار درست و خوردن ناهار، بعدازظهر به گروه مطالعه آموزههای دافا ملحق میشوم. بعد از ساعت 6 عصر، یک سخنرانی دیگر نیز میخوانم و در شب افکار درست میفرستم. این روال هر روز ادامه دارد. مدتهای مدیدی است که رنج و سختیها، کارمای بیماری و وابستگیها نمیتوانند تأثیری بر من بگذارند، زیرا بهطور کامل بر خوب انجام دادن سه کار متمرکز هستم. میتوانم برخی از تجلیات سطح بالا را احساس کنم و چیزهایی را در بُعدهای دیگر ببینم. گاهی حتی میتوانم از برخی تواناییهای فوق طبیعی استفاده کنم.
یک روز از کنار مردی میگذشتم که به من ادای احترام کرد و گفت: «بودا وارد میشود! بودا وارد میشود!» به او گفتم من یک تمرینکننده فالون دافا هستم، نه یک بودا، اما او گفت که بدنم درخشان است. درباره دافا به او گفتم و کمک کردم از ح.ک.چ خارج شود. او بارها از من سپاسگزاری کرد. وقتی از هم جدا میشدیم، دوباره ادای احترام کرد.
فرستادن افکار درست
من نیز مانند برخی از تمرینکنندگان، سابقاً هنگامی که آموزههای دافا را مطالعه میکردم، چُرت میزدم. یک روز، یک کار ضروری خانوادگی مانع شد که فا را مطالعه کنم، ازاینرو تصمیم گرفتم آن شب را تا دیروقت بیدار بمانم. اما پس از خواندن چند صفحه، نمیتوانستم چشمانم را باز نگهدارم. صورتم را با آب سرد شستم، چهارزانو نشستم یا ایستادم، سعی کردم خودم را بیدار نگهدارم، اما هیچ یک از اینها کمکی نمیکرد. درنهایت، متوجه شدم که باید افکار درست بفرستم. بهمحض بلند کردن دستم، احساس کردم سایهای بدنم را ترک کرد. یک سخنرانی از جوآن فالون را خواندم و اصلاً احساس خستگی نداشتم. فرستادن افکار درست، به تمرکزم در زمان مطالعه آموزههای دافا کمک میکند.
روشنگری حقیقت برای مردم
یک بار میخواستم مقداری مطالب اطلاعرسانی به زوج مسنی بدهم، اما آنها از پذیرفتن خودداری کرده و در ابتدا خیلی بیادبانه رفتار کردند. بهجای دور شدن از آنها، پیشنهاد کردم صحبتی با هم داشته باشیم. آنها گفتند که حدود 70 سال دارند و برای شرکت در یک جشن عروسی به شهر آمدهاند.
این زوج بهدلیل نداشتن درآمد، با پسرشان زندگی میکردند. آنها میدانستند که تمرینکنندگان دافا افراد خوبی هستند، اما میترسیدند که درصورت انجام تمرین فالون دافا، رژیم ح.ک.چ آنها را تحت آزار و اذیت قرار دهد. برایشان روشن کردم که من آنجا هستم تا کمک کنم آنها دافا را درک کنند. در پایان، هر دو تصمیم گرفتند از ح.ک.چ خارج شوند و از کمکم سپاسگزاری کردند.
پس از اینکه به یک مأمور پلیس درباره دافا گفتم، او به من هشدار داد و گفت: «میدانم که همه شما افراد خوبی هستید، اما شغل من این است که بازداشتتان کنم. اگر رئیسم بفهمد که درحال حاضر با تو صحبت میکنم، شغلم را از دست خواهم داد.»
به او گفتم که فالون دافا قانون بودا است و بازداشت تمرینکنندگان دافا، گناه محسوب میشود. او به من اطمینان داد که هیچ یک از تمرینکنندگان دافا را بازداشت نمیکند.
مشکلات مربوط به پلتفرم رسانه اجتماعی ویچت
یکی از دوستانم، تلفن هوشمندی به من داد و ویچت را برایم در آن گوشی راهاندازی کرد. هر زمان وصل میشدم، سرمایی وارد سراسر بدنم میشد. بهمرور متوجه شدم که ویچت، برای گفتن حقایق فالون دافا به مردم، راه مؤثری نیست. تصمیم گرفتم دیگر ویچتم را چک نکنم، اما متوجه شدم که مقاومت در برابر این وسوسه دشوار است.
تمرینکننده دیگری به من گفت که باید ویچتم را مسدود کنم و تلفن را پس بدهم. اگرچه با این تمرینکننده موافق بودم، اما برای بیش از دو ماه نتوانستم آن را رها کنم. این وابستگی با کارهای روزانهام مداخله میکرد.
چند روز بعد، درحالی که درباره فالون دافا با مردم صحبت میکردم، بازداشت شدم. فوراً متوجه شدم که مداخلات ویچت باعث این مشکل شده است. یک ساعت بعد آزاد شدم، اما اولین کاری که پس از بازگشت به منزل انجام دادم، مسدود کردن ویچت بود و اینکه آن تلفن هوشمند را به شوهرم دادم. برای برقراری تماس تلفنی، فقط به تلفنی ساده نیاز دارم. وضعیت تزکیهام بهحالت طبیعی برگشت و دوباره توانستم سه کار را بهخوبی انجام دهم.
ازبرکردن فا
جوآن فالون را بیش از 1000 بار خواندهام و در سال 2006 شروع به ازبر کردن فا کردم. درحالی که در گذشته، در روز فقط یک سخنرانی را ازبر میخواندم، حالا آن را به سه سخنرانی در روز رساندهام. وقتی فا را ازبر میخوانم، جوآن فالون را مقابلم قرار داده و پاهایم را در حالت ضربدر قرار میدهم، کاملاً مجذوب، متمرکز و در سکون هستم.
دائماً به خودم یادآوری میکنم که کارهای زیر را انجام دهم: دایره اجتماعیام را کوچک کنم و ذهنم را ساده نگه دارم، با تمام موجودات ذیشعور ازجمله اعضای خانوادهام و افراد پلیس، با نیکخواهی رفتار کنم، خودم را برطبق استانداردهای بالای فا نگهدارم، امور دنیوی را رها کنم، احترامِ حتی بیشتری برای دافا و معلم قائل باشم و استاد را تا منزل حقیقی دنبال کنم.
لطفاً هر چیز نامناسبی را اصلاح کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت