(Minghui.org) هنگام صحبت با افراد جوان و دانش‌آموزان درباره فالون گونگ (فالون دافا) به‌‌خوبی عمل می‌کردم. حتی در برخورد با افراد جوان اغلب از من خواسته می‌شد تا با آنها صحبت کنم.

بدون اینکه تشخیص دهم وابستگی به شوق و اشتیاق بیش از حد و خود نمایی دارم، از انجام این کار خوشحال بودم. اما بعداً به دلیل وابستگی‌هایم، چندین نفری که با آنها صحبت کردم نظراتم را نپذیرفتند. سپس متوجه شدم که ناپاکی قلبم سبب این عدم موفقیت شده بود.

استاد بیان کردند:

«میل به خودنمائی به اضافه وابستگی شور و شوق، خیلی راحت توسط قسمت اهریمنی ذهنتان مورد استفاده قرار می‌گیرد.»(«نتیجه‌گیری قطعی» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

یک اظهاریه صادقانه

مردی در پارک نشسته بود و با تلفن همراهش بازی می‌کرد. مطلبی را به او معرفی کردم.

آن را از من گرفت نگاه سریعی انداخت و بازگرداند و گفت علاقه‌ای به دانستن درباره فالون گونگ ندارد.

من گفتم: «این فقط درباره فالون گونگ نیست. حاوی دانستنی‌های دیگری نیز می‌باشد. آگاهی بیشتر می‌تواند دیدگاه گسترش دهد و در تشخیص درست از غلط به شما کمک کند.»

او به سردی پاسخ داد تمایلی به دانستن این اطلاعات ندارد چرا که فکر می‌کرد فالون گونگ در مسائلی همچون ترفیع، حفظ موقعیت حرفه‌ای و درآمدزایی بیشتر، عملی نیست.

درگذشته هنگام مواجهه با چنین شخصی، او را ترک می‌کردم. اما در آن روز کلمه «مسئولیت» در ذهنم نقش بست.

حس تشخیص درست و غلط آن مرد توسط تعلیمات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) تحریف شده بود. فکر کردم بهتر است خیلی زود از او دست نکشم.

از او اجازه گرفتم تا در کنارش بنشینم و او مؤدبانه پذیرفت.

گفتم: «ملاقات ما با یکدیگر از قبل مقدر شده بود. شما درباره فالون گونگ قدری مطلع هستید پس باید بدانید که تمرین‌کنندگان فالون گونگ روی خصوصیات اخلاقی تمرکز می‌کنند. استادمان از ما می‌خواهند که در تمام شرایط ملاحظه دیگران را بکنیم. من از شما نمی‌خواهم که مانند ما تزکیه کنید. فقط می‌خواهم درست را از غلط تشخیص دهید.»

«افراد زیادی دیدگاهی همچون شما دارند بنابراین من شما را سرزنش نمی‌کنم. این ح.ک.چ است که با اشاعه مادی‌گرایی باعث شده تا مردم چین برای رسیدن به اهدافشان از روش‌های غیراخلاقی استفاده کنند و در این خم بزرگ رنگ‌رزی گیج شوند. اما آنها با ارزش‌ترین چیز یعنی تقوایشان را از دست می‌دهند.»

او گفت: «این تقوا چقدر ارزش دارد؟ چه کسی می‌تواند آن را ببیند؟»

من گفتم تقوا را نمی‌توان با پول سنجید. آن با اعمال پرهیزکارانه فرد افزایش یافته و برایش شادی و برکات به ارمغان می‌آورد. او لبخند زد و گفت پیش از این هرگز چنین چیزی نشنیده بودم.

سپس به آزار و شکنجه و مسئله خاص کشته شدن تمرین‌کنندگان فالون گونگ توسط ح.ک.چ برای برداشت اعضای بدنشان اشاره کردم که این عمل در تمام دنیا محکوم شده است. حالت مرد مدام جدی‌تر می‌شد.

او با نفرت گفت: «معمولاً ح.ک.چ به همین طریق عمل می‌کند.»

من پاسخ دادم: «هر شخصی دارای عاطفه و وجدان است. هدف اصلی تمرین‌کنندگان دافا از شرح وضعیت حقیقی به مردم این است که مهربانی درونشان را بیدار کنند.»

او با لبخند گفت: «کاری که شما می‌کنید عالی است.»

به او گفتم که باید ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن را ترک کند و من می‌توانم به او کمک کنم تا با یک نام مستعار این کار را انجام دهد.

او از من کاغذ و قلمی خواست و متنی را نوشت و امضاء کرد: «من لیگ جوانان چین و پیشگامان جوان را ترک می‌کنم.»

این مرد باعث شد من متوجه شوم که باید با قلبی بی‌آلایش‌ و ذهنی باز‌تر به مردم کمک کنم.

درد ناپدید می‌شود

مردی هفتاد ساله در کنار خیابان ایستاده بود. پس از احوالپرسی خودم را به عنوان تمرین‌کننده فالون گونگ معرفی کردم و گفتم مایلم به او حقایق فالون گونگ را بگویم.

او گفت که در مدرسه مرکزی حزب متعلق به حزب کمونیست کار می‌کند. گفت چقدر حیف است که من به این جوانی تمرین فالون گونگ را تمرین می‌کنم.

احساس کردم او فرد مهربانی است به همین جهت در قلبم از استاد خواستم به من قدرت بدهند تا بتوانم به او در دانستن حقیقت کمک کنم.

گفتم: «شما باید بدانید که ح.ک.چ تاریخ را بازنویسی کرده است. این رژیم تمام قدرت خود را از طریق دروغ و خشونت کسب کرده است و تبلیغات تلویزیون همگی دروغ است. تمرین‌کنندگان فالون دافا مطابق با حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری زندگی می‌کنند که اصول جهانی است. اما توسط ح.ک.چ به آن خدشه وارد شده است. حتی اعضای بدن تمرین‌کنندگان دافا برداشته شده است. بدیهی است که حزب بر علیه این اصول جهانی می‌باشد.»

در حالی که با او صحبت می‌کردم افکار درست فرستادم. در سکوت به حرف‌هایم گوش داد اما به نظر می‌رسید درد دارد. گفت که به بیماری‌های مختلف غیرقابل درمانی مبتلا است.

متأسف شدم و فکر کردم می‌توانم به او کمک کنم. گفتم اگر این عبارت را در قلبش تکرار کند: «فالون دافا خوب است،» بنیانگذار فالون گونگ، استاد لی هنگجی می‌توانند درد او را برطرف کنند.

او در سکوت آنجا ایستاد. لحظه‌ای بعد آثار شادی و شگفت‌زدگی در صورتش آشکار شد. به من نگاه و مرتباً تشکر کرد. می‌دانستم که آن چند کلمه را بیان کرده و نتیجه داده بود.

گفتم استاد لی به او کمک کرده است و او باید از استاد تشکر ‌کند. همچنین از او خواستم تا حزب کمونیست را ترک کند. او موافقت کرد و در حالی که مقدار زیادی از او دور شده بودم همچنان برایم دست تکان می‌داد. تمام بدنش گویا از یک شادی درونی می‌درخشید.

استاد بیان کردند:

«مريدان دافا، شما در اين دنياي فاني نور طلايي هستيد، اميد مردم دنيا، مريدان فا که استاد را کمک مي‌کنيد و «پادشاهان- فا» آينده. کوشا بمانيد، افراد بيدارشده‌اي که بر روي زمين گام برمي‌داريد: هر چيز امروز شکوه آينده خواهد بود.) («پیام تبریک» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۳)

خارج شدن یک پلیس

مرد جوانی در خیابان کنار من قدم می‌زد. مطلبی را معرفی کردم.

نگاه سریعی به آن انداخت و به من بازگرداند. سپس همراه او قدم زدم و درباره فالون گونگ با او صحبت کردم.

نگاهی خشمگینانه به من انداخت گفت: «خیلی جرأت داری! می‌دانی شغل من چیست؟»

متوجه شدم که یا مأمور اداره 610 یا اداره پلیس است.

اما آموزه‌های استاد را به یاد آوردم:

«روشنگری حقیقت کلید اصلی است.» («آموزش فا در کنفرانس فای 2003 آتلانتا»)

مرد نشان پلیس خود را بیرون آورد و گفت که در اداره پلیس نزدیک آنجا کار می‌کند و اگر من به حرف زدن ادامه دهم، مرا همراه خود به اداره می‌برد.

گفتم: «می‌دانید چرا برای شما حقیقت را می‌گویم؟ به‌خاطر خودم نیست بلکه برای بیدار کردن مهربانی و وجدان شما می‌گویم. امیدوارم آینده خوبی پیش رو داشته باشید. باید یک چیز را درباره ما بدانید: اگر من در پی بدست آوردن چیزی بودم، چرا باید با صحبت با شما، خطر بازداشت شدن را به جان می‌خریدم؟»

سرش را پایین انداخت و به راه‌مان ادامه دادیم. دیگر نگاهش خشمگین نبود.

ادامه دادم: «ح.ک.چ بخاطر آزار و شکنجه فالون گونگ در دنیا محکوم شده است. در بسیاری از کشورها، جیانگ زمین و سایر مأموران حزب، گناهکار شناخته شده‌اند. حزب محکوم به فنا است و اگر از دستورها اطاعت کنید،‌ شما نیز به همان اندازه گناهکار خواهید بود. فردی خردمند همیشه یک راه را برای خودش باز می‌گذاردو کورکورانه از هر دستوری اطاعت نمی‌کند.»

او به حرف‌هایم فکر کرد. اضافه کردم: «دور ماندن از ح.ک.چ به معنی دور ماندن از فاجعه است. در حال حاضر 240 میلیون نفر از مردم چین ح.ک.چ را ترک کرده‌اند. و هر روز پلیس‌های زیادی حزب را ترک می‌کنند.»

او لبخند زد و موافقت کرد تا با استفاده از نام مستعار ح.ک.چ را ترک کند. از من تشکر و یادآوری کرد که مراقب باشم.

آگاه کردن مردم به حقیقت درباره فالون گونگ، مأموریت یک مرید دافا و عهدی است که مدت‌ها پیش امضاء کردیم.

سپاسگزارم استاد! سپاسگزارم هم‌تمرین‌کنندگان!