(Minghui.org) طی 12 ماه گذشته چند تمرینکننده در منطقهام درگذشتند. این جریان سبب سردرگمی و سوءتفاهمِ اعضای خانواده و دوستانشان شد.
سعی کردم به این تمرینکنندگان کمک کنم و امیدوار بودم آنها از رنج و محنتهایی که با آنها روبرو هستند، عبور کنند، اما درنهایت فایدهای نداشت. با نگاه به گذشته، متوجه شدم که اگرچه در چنین موقعیتهایی سایر تمرینکنندگان میتوانند تا حدی کمک کنند، اما افکار درست تمرینکنندگانی که از میان رنج و محنتها عبور میکنند، بسیار مهم است.
در زیر برخی از مسائلی را بهاشتراک میگذارم که طی این روند دیدم و شنیدم. این مقاله را نمینویسم تا از آن تمرینکنندگان انتقاد کنم، بلکه امیدوارم این تبادل تجربه برای همه ما هشداری باشد تا مسیر باقیمانده از سفر تزکیهمان را بهخوبی بپیماییم.
چند نمونه
یکی از این تمرینکنندگان 73 ساله بود و سایرین باور داشتند که او در مطالعه فا، ازبر خواندن فا، توزیع مطالب اطلاعسانی و روشنگری حقیقت بهخوبی عمل میکند. با این وجود، او در ژوئیه 2016 ما را ترک کرد. به گفته تمرینکنندگانی که او را بهخوبی میشناختند، احتمالاً شکافی در افکارش منجر به این نتیجه وخیم شد.
تمرینکننده دوم در فوریه امسال درگذشت. او عقیده و تصوری بسیار قوی درباره بیماری داشت که عمیقاً پنهان بود. عقاید و تصورات بشری دیگری نیز داشت. متعاقباً خودش را بیمار درنظر گرفت و اغلب درخصوص رژیم غذاییاش مراقب بود و هر چیزی نمیخورد.
سومین تمرینکننده اغلب حقایق دافا را برای مردم روشن و گاهی به سایر تمرینکنندگان در پروژههای دافا، کمک فنی میکرد. با این وجود، در آوریل امسال با درد و رنج بسیار زیادی درگذشت. به گفته تمرینکنندگانی که با فرستادن افکار درست به او کمک میکردند، این تمرینکننده برای مدتی طولانی با رنج و محنتی خانوادگی روبرو بود. علاوهبراین، برای زمانی طولانی علائم کارمای بیماری در او ظاهر شده بود.
تمرینکننده چهارم در ماه مه امسال ما را ترک کرد. او بیش از یک سال پس از اینکه علائم کارمای بیماریاش ظاهر شد، درگذشت. مشکلات شینشینگی او برجسته و بزرگ بودند، مانند وابستگی به منافع مادی در مراوده با بستگانش و همچنین مشکلات شینشینگی با اعضای خانوادهاش در زندگی روزانه. او از آنها گله و شکایت میکرد، فرهنگ حزبی داشت و از آنها متنفر بود. از آنجا که ارتباط او با اعضای خانوادهاش ضعیف بود، وقتی وضعیتش بدتر شد، نتوانست با سایر تمرینکنندگان مراوده داشته باشد. بنابراین نیروهای کهن از وضعیتش سوءاستفاده کردند.
میدانم که این تمرینکنندگان قصد داشتند بهخوبی تزکیه کنند، اما با این وجود ما را ترک کردند. وقتی شرایطشان روبهوخامت گذاشت، مدتها بود که علائم کارمای بیماری در آنها ظاهر شده بود. هشدارهایی برایشان وجود داشت، اما آنها نتوانستند خودشان را بهطور اساسی تغییر دهند و بهموقع رشد کنند. بهعبارت دیگر، آنها در شروع بهاندازه کافی به مقابله با نظم و ترتیبهای نیروهای کهن توجه نکردند. در نتیجه، در مسیری گام نهادند که نیروهای کهن نظم و ترتیب داده بودند.
تمرین تزکیه جدی است
بدون تغییر عقاید و تصورات بشریمان، هیچ راهی برای پیشرفت واقعی در تزکیه وجود ندارد. به این معنا که اگر یک تمرینکننده نتواند خودخواهی یا وابستگیهای مختلف را کنار بگذارد و شینشینگ خود را بهبود ببخشد، اساساً یک تمرینکننده حقیقی نیست. اگر فرد فقط بخواهد چیزی را در دافا دنبال کند؛ سلامتی یا چیز دیگری، واقعاً فا را کسب نخواهد کرد و به این ترتیب مانند یک انسان عادی مرگ به سراغش خواهد آمد.
درخصوص کارمای بیماری، باید از این تمرینکنندگان یادبگیریم که نمیتوانیم تسلیم آن شویم و اجازه دهیم آن همینطوری وجود داشته باشد؛ در عوض، بایستی هشیار باقی بمانیم و برای از بین بردن عناصر شیطانی بهموقع افکار درست بفرستیم. بدین معنی که نمیتوانیم وابستگیهایمان را تحمل کنیم؛ همین طوری با آنها سر کنیم، یا به آنها خوراک دهیم.
درسهای فوق به ما آموختند که فقط داشتن آرزو برای تزکیه کافی نیست. باید بهطور استوار تزکیه کنیم و حقیقتاً شینشینگ خود را بهبود بخشیم.
تمرین تزکیه سرگرمی یا یک روش زندگی نیست. سه کار را یک وظیفه درنظر گرفتن و انجام دادن آنها کافی نیست. تمرین تزکیه مقدس است. مستلزم این است که فا را با قلبمان مطالعه کنیم و هر فکر و هر عملمان بر اساس فا باشد. به این معنا که باید بدون توجه به اینکه چه کاری انجام میدهیم، خودمان را تغییر و رشد دهیم. هر وابستگی، مهم نیست بزرگ یا کوچک باشد، باید وقتی تشخیصش دادیم، آن را ازبین ببریم. درحالیکه خود را در فا جذب میکنیم، باید رابطه خود با سایرین را نیز بهخوبی متعادل کنیم.
خود را بهخوبی تزکیه کردن نیز در واقع اعتباربخشی به فا است و این به نجات موجودات ذیشعور کمک خواهد کرد. امیدوارم همگی بتوانیم طی فرصتهای باقیمانده برای تزکیه، بهتر عمل کنیم، افسوسی برای خود باقی نگذاریم و استاد نیکخواهمان را ناامید نکنیم.