(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه فالون دافای بنلوکس (بلژیک، هلند، لوکزامبورگ) در تاریخ 29 اکتبر در اوترخت برگزار شد. 11 تمرینکننده تجربیات خود را در این زمینه بهاشتراک گذاشتند که چگونه از مزایای این تمرین بهرهمند شدند، چگونه به درون نگاه کردند و چطور خصوصیات اخلاقیشان را رشد دادند.
عکس گروهی شرکتکنندگان در کنفرانس تبادل تجربه فالون دافا در بنلوکس.
تجربه معنای تزکیه در دوره اصلاح فا
پیتر در این کنفرانس صحبت میکند.
پیتر تمرین فالون دافا (یا همان فالون گونگ) را در سال 1999 آغاز کرد و به معنای تزکیه در دورۀ اصلاح فا پی برد. او زمانی هماهنگکننده اصلی یک پروژه دافا بود. «طی آن زمان، همیشه کارهایم را باانرژی و پرشور انجام میدادم. به مردم کمک میکردم تا درک کنند فالون گونگ چیست و همزمان به تمرینکنندگان جدید در تزکیهشان کمک میکردم و به سؤالاتشان پاسخ میدادم.» همانطور که تعداد تمرینکنندگان افزایش مییافت، این کار او را ملزم کرد تا بر مهارتهای ارتباطی خود با سایرین بیشتر تمرکز کند. طی آن زمان، او ازدواج هم کرد و زندگی خانوادگی خود را آغاز کرد. با افزایش فشار کاری، قادر نبود زمان زیادی را صرف کارهای دافا کند و در مرحلهای ضعیف از تزکیهاش، کار هماهنگکنندگی آن پروژه را کنار گذاشت.
پیتر درباره آنچه سبب شد او در دافا باقی بماند و در تزکیهاش ثابتقدم باشد، صحبت کرد. او گفت حتی بدون تجربه معجزات، تجربیات فوق طبیعی یا باز بودن چشم آسمانی، میدانست که از مزایای این تمرین بهرهمند میشود، زیرا میتوانست زندگی روزمره خود را با موفقیت متعادل کند.
در نهایت، افراد اشاره کردند که او هنوز هم بسیار تلاش میکند تا همانند زمانی که تازه تمرین را شروع کرده بود، پرشور و پرانرژی باشد. «سعی میکردم همان تمرینکنندهای باشم که وقتی هماهنگکننده بودم، از سایرین انتظار داشتم آنگونه باشند. بهعبارت دیگر، سعی میکردم آنچه سایر هماهنگکنندگان از من میخواهند را انجام دهم، بدون اینکه فکر ثانویهای داشته باشم. سعی میکردم از آنها حمایت کنم و وقتی نیاز داشتند، پیشنهادات و نظراتی ارائه میدادم.»
تمرینکننده دیگری به نام سیلویو این مسئله را بهاشتراک گذاشت که در جستجوی راهی برای نزدیک شدن به خدا به سراسر جهان سفر کرد. او در سال 2000 فالون دافا را یافت و فهمید که حتی جزئیترین پیشرفت در خصوصیات شخصیتی و اخلاقیاش، رشدی مثبت محسوب میشود. یک بار که او و همتمرینکنندهای روی یک پروژه دافا با یکدیگر همکاری میکردند، آن تمرینکننده رفتار بدی با او داشت. سیلویو پیش از اینکه عصبانی شود، به اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری دافا فکر کرد و درحالیکه آرام میشد، آن تمرینکننده از او عذرخواهی کرد.
سیلویو گفت: «ابتدا فکر میکردم که دستیابی به بردباری آسان است، اما در عمق درونم، همیشه به روش فردی عادی بردبار بودم. متوجه این موضوع شدم، این عقیده و تصور را ازبین بردم و تغییر عظیمی در زندگیام اتفاق افتاد. رابطهام با همسر و خانوادهام بهطور قابل توجهی بهبود یافت. سایر وابستگیها مانند شهوت و پرخوری، بسیار ضعیف شدند. حالا میخواهم وابستگیهای بیشتری را از بین ببرم و مانند یک تمرینکننده، حقیقتاً بردبار باشم.»
ایزابل، مادر سه فرزند، در سال 2001 تمرین فالون دافا را در لس آنجلس آغاز کرد. او درباره دیدن نبردهای بین راستی و شرارت در بُعدهای دیگر بههنگام فرستادن افکار درست، صحبت کرد. همچنین بهاشتراک گذاشت که چگونه پس از رها کردن وابستگیاش به خانواده، وضعیت سلامتی پدرش که در آستانه مرگ بود، بهسرعت بهبود یافت.
کریستوفر در این کنفرانس صحبت میکند.
کریستوفر شخصی خجالتی بود که نمیتوانست روان و فصیح صحبت کند. عصبی و مضطرب بودن مانع میشد که درباره فالون گونگ به غریبهها بگوید. او به درون نگاه کرد و متوجه شد که ترس و وابستگی به در طلب نتایج خوب بودن و خودنمایی او را کنترل میکنند. بههنگام روشنگری حقیقت هم بهطور جدی خود را آماده نمیکرد. کریستوفر برای اینکه بهطور مؤثرتری درباره فالون گونگ با مردم صحبت کند، مقدار زیادی از مطالب روشنگری حقیقت را خواند و تعداد زیادی از ویدئوها درباره آزار و شکنجه فالون گونگ را تماشا کرد. او به انواعواقسام رویدادها و فعالیتها میرفت تا با مردم درباره فالون گونگ و آزار و شکنجه صحبت کند و در نهایت، بر ترس خود غلبه کرد.
خانم شی درباره نحوه رهاکردن وابستگی به مبارزهجویی صحبت کرد. سابقاً هنگام مواجهه با گردشگرانی از چین که به او توهین میکردند یا درباره فالون گونگ چیزهای بدی میگفتند، با آنها بحث میکرد. همانطور که فا را بیشتر مطالعه کرد، متوجه شد که باید وابستگی به مبارزهجویی و همچنین گله و شکایت و حفظ وجهه و آبرو را رها کند. این کار سه سال طول کشید، اما اکنون میتواند بهراحتی با گردشگران چینی صحبت و به آنها کمک کند تا از حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند.
تمرینکننده جدید، آن تورلینگز، در این کنفرانس صحبت میکند.
آن تورلینگز در 24 سالگی یک سانحه رانندگی داشت. بهمدت 30 سالِ دردناک نمیتوانست بهطور عادی راه برود. چهار ماه پس از اینکه خواندن آموزههای فالون دافا را آغاز کرد، توانست دوباره بهطور عادی راه برود، اما هنوز باور نداشت که میتواند مدیتیشن نشسته را انجام دهد. او این مسئله را بهاشتراک گذاشت که چگونه این عقیده و تصور بشری را با دنبال کردن این افکار رها کرد: «من صددرصد به فالون دافا باور دارم. تمام عقاید و تصورات و وابستگیهایم را ازبین میبرم و درباره هیچ چیزی فکر نمیکنم.» او بهیاد آورد: «همه آنچه انجام دادم، مطالعه فا و انجام تمرینات بود و بهسرعت رشد کردم.» در نهایت، نه تنها توانست با نشستن در وضعیت لوتوس مدیتیشن کند، بلکه حتی توانست بدود تا از اتوبوسی جا نماند!