(Minghui.org) من تمرین فالون دافا را در بهار سال 1998 شروع کردم. من و همکارانم بهدلیل باورمان به دافا، هنگام انجام وظایفمان، از بسیاری از خطرات تهدیدکننده زندگی جان سالم بهدر بردهایم.
من در معدن کار میکنم که شغل بسیار خطرناکی است. گاهی آسیبهای جدی یا مرگومیرهایی در محل کار اتفاق میافتد. همکارانم که باور دارند فالون دافا خوب است، از بسیاری از حوادث تهدیدکننده مرگ و زندگی جان سالم بهدر بردهاند.
هنوز هم وقتی درباره آن نجاتهای معجزهآسا فکر میکنم و اینکه چطور استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، ما را از خطرات در کارمان محافظت کردهاند، احساساتی میشوم.
شش تمرینکننده فالون دافا در گروهمان وجود دارد. ما اغلب با همکارانمان درباره خوبی دافا صحبت میکنیم و اینکه چطور افراد بخاطر نگرش مثبتشان نسبت به این تمرین، برکاتی نصیبشان شده است.
بسیاری از همکارانم تجربیات مثبتی در شرایط خطرناک داشتهاند، بنابراین اکثر آنها باور دارند که دافا از آنها محافظت میکند و دیگر به دروغهای حزب کمونیست چین و تبلیغاتش علیه دافا باور ندارند.
تماس نزدیک با مرگ
رهبر گروهمان و کارآموزم در حال حمل یک سیلندر سنگین اکسیژن در زیرزمین بودند و آن را به سمت جایی که ما کار میکردیم، میبردند. من نیز درست پشت سرشان بودم.
زمانی که رسیدیم، دستگیره از دست کارآموز رها شد و سیلندر به زمین افتاد. دریچه بالای سیلندر به زمین اصابت کرد و شکست.
سیلندر تحت فشار مانند موشکی از زمین بلند شد و مستقیم به سمت من آمد. زمانی برای واکنش نداشتم، اما سیلندر بدون تماس با من، درست از بین پاهایم عبور کرد.
اگر به من برخورد میکرد، بهراحتی میتوانست مرا بکُشد یا استخوانهایم را خرد کند.
خیلی خوشبختم که فالون دافا را تمرین میکنم. هیچ کلمهای نمیتواند بیانگر قدردانیام نسبت به استاد بهخاطر محافظت از من باشد.
همکارانم منفعت بردند
یک بار من و همکارم بعد از تنظیم دستگاه انفجار، در حال آماده شدن برای استخراج سنگ معدن بودیم. کمی بعد از اینکه گرد و غبار ناپدید شد، احساسی قدرتمند به من میگفت که اشتباهی رخ داده است. به همکارم گفتم که باید بلافاصله اینجا را ترک کنیم.
دو دقیقه بعد، انفجار دیگری رخ داد. همکارم از اینکه زنده مانده بود، بسیار خوشحال بود و فریاد میزد: «فالون دافا خوب است!» هیچ شکی در ذهن من و او وجود نداشت که استاد لی از ما محافظت کردهاند.
در موقعیت دیگری، همکارم در حال کار با ماشین حفاری عمودی بود. مته نزدیک بود کج شود و سیلندر خنککننده به عقب و جلو نوسان میکرد. آن بسیار خطرناک بود و همکارم نمیخواست در چنین شرایط خطرناکی به کار کردن ادامه دهد.
مدیر منطقه به او پیشنهاد کرد که اگر به حفاری ادامه دهد و منفذ را کامل کند، دستمزدش را سه برابر میکند. همکارم چارهای نداشت، بنابراین از استاد لی کمک خواست و دائماً عبارت «فالون دافا خوب است» را تکرار میکرد تا زمانی که حفاری بهپایان رسید. همه چیز بهخوبی پیش رفت و هیچ حادثهای اتفاق نیفتاد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.