(Minghui.org) در سال 2006، یعنی هفت سال بعد از اینکه فالون دافا در چین ممنوع شد، این تمرین را شروع کردم. قدرت فالون دافا اغلب مرا نیز مانند بسیاری از تمرین‌کنندگان دیگر، شگفت‌زده می‎کند. بیماری قلبی‎ام که ده سال با آن دست و پنجه نرم می‎کردم، دو ماه پس از شروع تمرین دافا ناپدید شد. بیماری‌های دیگری که داشتم، مانند تومور خوش‌خیم سینه، التهاب مفصل، یبوست، مشکلات مقعدی و بیماری‌های پوستی‎ام نیز ناپدید شدند.

مایلم این تجربه‌ام را به‌اشتراک بگذارم که چگونه فالون دافا در کارم به من کمک کرده است.

یک فاکتور

به‌دلیل سرکوب فالون دافا، مأمورین پلیس به‌خاطر باورم به آن، مرا آزار و اذیت می‌کردند. بنابراین مجبور شدم از کارم استعفاء بدهم و به شهر دیگری بروم. پس از اینکه در سال 2012 به خانه خودم برگشتم، به‎عنوان صندوقدار در یک هتل استخدام شدم. هیچ سابقه کاری مرتبطی نداشتم، اما می‎دانستم مادامی که به‎عنوان یک تمرین‌کننده کارها را به‌درستی انجام دهم، همه چیز به‌خوبی پیش خواهد رفت.

حدود یک ماه بعد از استخدامم، یک روز مدیر هتل فاکتوری به من داد و خواست که آن را در سیستم حسابداری وارد کنم. حسم می‎گفت که این فاکتور مشکلی دارد، اما دقیقاً متوجه آن نمی‌شدم. از سرپرستم نظر خواستم و او گفت فاکتور را همانطور که هست، ثبت کنم. اما صبح روز بعد درحین انجام مدیتیشنِ نشسته، به این فکر افتادم که با شخصی در این رابطه صحبت کنم.

صبح روز بعد وقتی به محل کارم رفتم، با آن شخص صحبت کردم و اعتبار فاکتور را جویا شدم. مشخص شد که مغازه خشکشویی هزینه فاکتور را 2000 یوآن اضافه‎تر اعلام کرده است. وقتی به سرپرستم گفتم، واقعاً تعجب کرد و پرسید که چطور از قبل، از این موضوع خبر داشتم. به او گفتم که نمی‌دانستم، اما طبق آموزه‎های فالون دافا می‎بایست در کارم کوشا و مسئولیت‎پذیر باشم.

رشوه

به‌خاطر عمکرد خوبم، به سِمَت مدیریت خرید و تدارکات ارتقاء پیدا کردم. در این سمت، مسئولیت تأمین بسیاری از چیزهایی که در هتل مصرف می‎شد، با من بود. بسیاری از تأمین‌کنندگان معمولاً رشوه‎هایی پیشنهاد می‎دادند. می‌دانستم که به‎عنوان یک تمرین‏کننده نباید رشوه قبول کنم و این را به تأمین‎کنندگان نیز می‌‌گفتم. آنها تحت تأثیر قرار می‌گرفتند و متوجه می‌شدند فالون دافا چیزی نیست که در تبلیغات افتراءآمیز حزب، ادعا می‎شود. از آن زمان تاکنون تأمین‎کنندگان قیمت‌های بسیار پایین‎تری را به ما پیشنهاد می‎کنند. آنها همچنین می‌گویند که فقط برای هتل ما قیمت‌ها را اینگونه حساب می‌کنند.

یکی از تأمین‎کنندگان که پارچه نخی می‎فروشد، در پایان سال 5000 یوآن به من داد. آن مبلغ را به هتل دادم و همکارانم این کار مرا تحسین کردند. به‌دلیل حس اعتمادی که ایجاد کرده‎ام، هیچ‌کسی اسناد حسابداری من را دوباره چک نمی‎کند، حتی اگر بخواهم که چنین کاری را انجام دهند.

پیروی از اصول

مدیر هتل با شنیدن اظهار نظرات مثبت سایرین درباره من، نظرش جلب شد و گفت به‌دلیل اینکه رشوه‌ای نپذیرفته‌ام، حتی قیمت خرید بالاتر هم قابل قبول خواهد بود. به او گفتم نمی‏توانم این کار را بکنم، زیرا برخلاف اعتقادم به حقیقت، نیک‎خواهی، بردباری است.

بعداً به‎ سِمَت مدیریت تمام امور اجرایی هتل‎های زنجیره‌ای ارتقاء پیدا کردم. بسیاری از مردم می‎دانند که فالون دافا را تمرین‎ می‌کنم و به همین دلیل سوءتفاهماتشان درباره دافا که ناشی از تبلیغات افتراءآمیز حزب بود، ازبین رفته است.

از آنجاکه از قبل حقوق بازنشستگی می‎گرفتم، حقوقِ محل کارم اهمیت چندانی برایم نداشت، به‎همین دلیل از کارم استعفاء دادم تا بتوانم تلاشم را روی کمک به مردم متمرکز کنم؛ کمک به اینکه ذهنیت‌شان از تبلیغات منفی درباره دافا پاک شود و از حقایق فالون دافا آگاه شوند.