(Minghui.org) در آغاز سال 2006، 50 ساله شدم. باوجودیکه سواد کار با کامپیوتر را نداشتم و فقط تعداد کمی از حروف چینی را میشناختم، با کمک تمرینکنندهای که از لحاظ فنی ماهر بود، یک مکان کوچک تولید مطالب دافا راهاندازی کردم.
درحالیکه مهارتهای ضروری مورد نیاز برای اداره کردن این مکان را یاد میگرفتم، مطالب روشنگری حقیقت دافا را تولید میکردم. هیچ چیزی، از جمله تعطیلات، مانع کار کردنم برای رفع نیازهای همتمرینکنندگان نمیشود.
درحالیکه سختکوشانه خودم را تزکیه میکنم، بخش عمده وقتم را صرف تولید مطالب دافا میکنم. اعضای خانوادهام اهمیت کارم را درک کرده و سعی میکنند مزاحمم نشوند. آنها حتی درصورت نیاز به من کمک میکنند.
کسب سوادِ کار با کامپیوتر
وقتی متوجه شدم آن تمرینکننده با مهارتهای فنی سرش بهقدری شلوغ است که حتی نمیتواند فا را مطالعه کند، تصمیم گرفتم کار با کامپیوتر را یاد بگیرم. اگرچه او میگفت که من فاقد دانش پایهای هستم، اما این موضوع را مانعی درنظر نگرفتم و درخواست کردم مرحلهبهمرحله به من آموزش دهد. ازآنجایی که برخی از کلماتِ انگلیسی استفاده میشدند، گیج میشدم، اما خوشبختانه تمرینکننده دیگری، خودآموزی را که خودش تهیه کرده بود، به من داد. او مراحل را یک بار نشان داد و من آماده بودم که به سایر تمرینکنندگان کمک کنم.
حتی تا به امروز، در صبح تمرینات را انجام میدهم و در مطالعه گروهی فا شرکت میکنم، درحالیکه بعدازظهر را به کمک به سایر تمرینکنندگان اختصاص میدهم. اصول اولیه درباره نگهداری کامپیوتر و کار کردن با تلفنهای همراه را به آنها آموزش میدهم.
حسادت
یک تمرینکننده 60 ساله با تحصیلات عالی، تنها چند روز طول کشید تا کار با کامپیوتر را یاد بگیرد، هرچند در حفظ کردن بعضی از واژههای انگلیسی مشکل داشت.
با تعجب به خودم گفتم: «این چه نوع تحصیلات عالی است؟ آموزههایم را یادداشت میکنی، اما هنوز یاد نگرفتهای آنچه را که آموزش دادهام، استفاده کنی. تو واقعاً کند هستی.»
سپس فکر کردم: «آیا به بیرون نگاه میکنم؟ چه وابستگیهایی وادارم میکند اینگونه فکر کنم؟ آیا آن از حسادت است؟ آیا به آن تمرینکننده به دیده حقارت نگاه میکنم؟ هرکسی صرفنظر از تحصیل یا سنش، میتواند فالون دافا را تمرین کند. حتماً وابستگیهایی وجود دارند که باید آنها را ازبین ببرم.»
پس از اینکه به درون نگاه کردم و نگرشم را تغییر دادم، آن تمرینکننده گفت که درنهایت تمام موارد مورد نیاز را درک کرده و یک مکان تولید مطالب دائر کرده است.
قدرت دافا
در آوریل 2016، بیش از ده تمرینکننده در منطقهام بازداشت شدند. گزارش داده شد که پلیس چند روز تلفنهایشان را شنود میکرد و آنها را تحت نظر داشت. تعدادی از تمرینکنندگانی که اغلب به خانه من میآمدند، در میان بازداشتشدگان بودند.
این مسئله باعث ترسم شده بود و نگران بودم که اگر از منزل بیرون بروم، بازداشت میشوم. سپس ترس را رها کردم و تصمیم گرفتم در مطالعه گروهی فا شرکت کنم.
قبل از رفتن، اتاقم را بررسی کردم. چهار عدد لپتاپ، دو چاپگر و بالغ بر ده دستگاه تلفن همراه در اتاقم بود که متعلق به سایر تمرینکنندگان بودند.
فکر کردم: «این ابزارها برای گفتن حقایق دافا به مردم استفاده میشوند. هیچ کسی نمیتواند آنها را تکان دهد. هرکسی به آن دست بزند، مرتکب جرم شده و مجازات خواهد شد.»
استاد بیان کردند:
«اگر شما نترسید، عاملی که باعث میشود بترسید از هستی باز خواهد ایستاد.» («آخرین وابستگی(های)تان را از بین ببرید» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)
بهخاطر آوردم که در سال 2001، بهخاطر پژوهشخواهی برای حق تمرین دافا به میدان تیانآنمن در پکن رفتم. هنگامی که در آن میدان قدم میزدم، فای استاد را با صدای بلند تکرار میکردم: «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!» صدایم در بالای میدان طنین انداخته بود. تمرینکننده دیگری که با من آمده بود، بازداشت شد، اما گویا هیچ کسی مرا نمیدید.
وقتی از منزل بیرون میرفتم، بهخاطر اینکه در امان باشم، فای استاد را در ذهنم تکرار میکردم و هیچ کس مزاحمم نشد.
حقیقت دیگر نمیتواند مخفی بماند
در مه 2016، در مراسم عروسیِ پسر یکی از همکلاسیهای سابقم شرکت کردم. در این مراسم همه شگفتزده بودند که من چطور اینقدر جوان ماندهام. میخواستند بدانند از چه لوازم آرایشی استفاده میکنم. به آنها گفتم که من فالون دافا را تمرین میکنم.
فای استاد را با آنها در میان گذاشتم: «روشی که بدن و ذهن را تزکیه میکند میتواند یک تأثیر دوباره جوان کردن داشته باشد و باعث شود که بسیار جوانتر از آنچه که هستید به نظر برسید.» جوآن فالون
یکی از همسایگان که او نیز همکلاسی سابقم بود، پرسید که آیا بهخاطر تمرین فالون دافا بازداشت شدهام. آیا تحت شکنجه قرار گرفتهام.
گفتم: «دو بار بازداشت شدم و هشت سال قبل، تا حدی تحت شکنجه قرار گرفتم که در آستانه مرگ بودم. رئیس بخش امنیت داخلی صورتم را با یک باتوم الکتریکی سوزاند.»
پرسید چرا از دافا دست نکشیدم، مخصوصاً ازآنجاکه رژیم آن را ممنوع اعلام کرده است. او نمیتوانست درک کند که چرا چنین شکنجهای را تحمل کردم.
گفتم: «همانطور که همه شما میدانید، قبلاً بیماریهای بسیاری داشتم. شامل مشکلات کبد و معده. پس از یک دهه مشورت با بسیاری از پزشکان، وضعیتم بدتر شده بود. اما پس از تمرین دافا، از تمام آن چیزهایی که باعث کسالتم شده بودند، بهبود یافتم.»
در ادامه گفتم: «20 سال است که فالون دافا را تمرین کردهام و به وضعیت خوبی از سلامتی بازگشتهام. روحم پاک شده است و ذهنم دیگر رنج نمیکشد.»
بعد از اینکه درباره خودسوزی میدان تیانآنمن که صحنهسازی شده بود و سایر دروغهای حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) صحبت کردم، این همسایهمان از حزب و دو سازمان وابسته به آن خارج شد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه