(Minghui.org) زمان به‌سرعت می‌گذرد و اصلاحِ فا به پایان نزدیک می‌شود. بنابراین تمرین‌کنندگان فالون دافا باید الزامات استاد را حتی قاطعانه‌تر دنبال کنند، چراکه سابقه‌ای برای تزکیه‌کنندگان آینده به‌جای می‌گذارند.

استاد بیان کردند:

«وضعیت فعلی امور در جامعه ممکن است تغییر کند، اما الزامات تزکیه هرگز تغییر نمی‌کنند، زیرا آنها استانداردهای کیهان و استانداردهای دافا هستند.» («یک یادآوری»)

برخی از تمرین‌کنندگان کوشا هستند و از الزامات استاد به صورت تنگاتنگ پیروی می‌کنند، درحالی‌که سایرین سست شده‌اند. استاد بیان کردند: «با قلبی که سابقاً داشتید تزکیه کنید و کمال قطعی است.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ»)

گرچه به‌نظر می‌رسد که تزکیه آسان است، اما درواقع آن آسان نیست.

آرزویم این است که همه تمرین‌کنندگان با قلبی که سابقاً داشتند، به تزکیه ادامه دهند.

افکار درست رنج و محنت را برطرف می‌کند

روند جهانی شکایت کیفری از جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیستی، در ماه مه سال ۲۰۱۵ آغاز شد. در ابتدا فکر می‌کردم فقط تمرین‌کنندگانی باید از جیانگ زمین شکایت کنند که به‌طور غیرقانونی زندانی شده‌اند، شکنجه شده‌اند یا اعضای خانواده‌‌شان تا سرحد مرگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. به‌تدریج متوجه شدم که همه تمرین‌کنندگان باید در این زمینه مشارکت داشته باشند.

قبل از اینکه شکایتم را ارسال کنم، افکارم متزلزل بود و به هر طرفی منحرف می‌شد. سپس تصمیم گرفتم شکایتم را تنظیم کنم و آن را ارسال کردم، اما از دریافت آن مطلع نشدم.

در ماه اکتبر، رؤسای محل کارم، اماکن، اداره پلیس و پرسنل اداره ۶۱۰ شرکت با من تماس گرفتند و متوجه شدم که شکایت کیفری من به مسئولین محلی برگشت داده شده است.

قبل از اینکه به آنها بگویم من این حق را دارم تا از جیانگ شکایت کنم و این موضوع هیچ ربطی به محل کارم ندارد، از استاد درخواست کمک کردم.

از آنها پرسیدم: «شکایت من دست چه کسی است و چه کسی محتوای شکایت ارسالی‌ام را بدون اجازه من پخش کرده است؟» همچنین این حق را برای خودم محفوظ می‌دانستم که جلوی کسی را که حقوقم را نقض کرده و احترامم را نگه‌نداشته، بگیرم.

قلبم به‌شدت می‌تپید، اما در طول این گفتگو دچار ترس نشدم. هرچند متوجه شدم که در پشت کلماتم قلبی جنگنده وجود دارد و به‌اندازه کافی نیکخواه نیستم.

سپس سرپرستم به من اطلاع داد که ممکن است به موقعیت شغلی دیگری منتقل شوم. قلبم کمی احساس سنگینی ‌کرد و ترس‌های بسیاری به ذهنم هجوم آوردند. بنابراین شروع کردم به درون نگاه کنم و برخی از وابستگی‌های پنهانم را پیدا کردم که باید از بین برده می‌شدند.

پس از اینکه افکار درست محکمم را حفظ کردم، ‌پیامی در ذهنم ظاهر شد: «آنها جرأت انجام هیچ کاری را ندارند، زیرا می‌ترسند از آنها شکایت کنی.» استاد با اشاره به من فهماندند که تصمیم درستی را اتخاذ کنم.

نگاه به درون

تمرین‌کننده‌ای را می‌شناسم که درخصوص روشنگری حقیقت به‌خوبی کار کرده و به مردم توصیه می‌کند از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن کناره‌گیری کنند، اما ‌عادات بد زیادی نیز دارد، مانند عدم بردباری، انتقاد از سایرین و وابستگی به حفظ آبرو. اکثر تمرین‌کنندگان از او می‌ترسند، اما من رفتاری حاکی از صلح و آرامش را با او حفظ کرده‌ام.

یک روز او سر چیزی بی‌اهمیت از من عصبانی شد و مرا به چیزهای زیادی متهم کرد، ازجمله درخصوص چیزی که ۱۶ سال پیش گفته بودم. گرچه برخی از چیزهایی که می‌گفت کاملاً اغراق‌آمیز بودند، اما من در سکوت گوش کردم.

قلبم سنگین شده بود و تصمیم گرفتم با هم‌تمرین‌کنندگان درباره این واقعه صحبت کنم. آنها گفتند که ما می‌دانیم چرا خانم مزبور این‌گونه است، بنابراین نیازی به بحث درباره آن نیست. برخی از تمرین‌کنندگان نیز یادآوری کردند که به درون نگاه کنم.

پس از اینکه آرام شدم، به‌یاد آوردم که از استاد خواسته بودم به‌طور روزانه به وابستگی‌هایم اشاره کنند. می‌دانستم که این خانم درباره هیچ یک از مشکلات بین ما با سایرین صحبت نکرده است و این من بودم که اطلاعات درباره این رویداد را پخش کرده بودم. واقعاً احساس شرمندگی داشتم!

دوباره به درون نگاه کردم و وابستگی‌های بیشتری از جمله مهربان نبودن و حق‌به‌جانب بودن را در خودم پیدا کردم. از صمیم قلبم از این خانم تشکر کردم، چراکه این انگیزه را به من داد تا به درون نگاه کنم.