(Minghui.org) اززمانیکه بچه بودم، درونگرا، حساس، خجالتی و فاقد قدرت بیان بودهام. شخصیتم بهطور جدی مانع از صحبت کردنم با مردم درباره حقایق مربوط به فالونگونگ میشد. متوجه شدم که این مسئله نظم و ترتیب نیروهای کهن است. استاد بیان کردند:
«نیروهای کهن برای همه مریدان دافا مجموعهای از نظم و ترتیبهای خودشان را درنظر گرفتهاند، بنابراین اگر یک مرید دافا شرایط و درخواستهای استاد را دنبال نکند، باید اینطور باشد که در حال پیروی از نظم و ترتیبهای نیروهای کهن است.» («ذهنتان هوشیار باشد» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر، جلد ۳)
با خودم گفتم: «من باید الزامات استاد را دنبال کنم.» سپس برای نفی کردن نظم و ترتیبهای نیروهای کهن افکار درست فرستادم. در ذهنم تکرار میکردم:
«من مرید لیهنگجی هستم، نظم و ترتیبهای دیگر را نمیخواهم و آنها را به رسمیت نمیشناسم، آنوقت جرئت نمیکنند چنان کاری کنند. پس همگی را میتوان حل و فصل کرد.» (تشریح فا هنگام جشن فانوس ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)
در زمستان سال ۲۰۱۵، دراین زمینه پیشرفت کردم. در اینجا مایل هستم تجربهام را به استاد گزارش بدهم و آن را با تمرینکنندگان به اشتراک بگذارم.
روشنگری حقیقت برای دانشآموزان ابتدایی
در یک مدرسه ابتدائی زبان چینی تدریس میکنم. تدریس زبان چینی همراه با یک درس جدید به نام «اندیشه و تقوا» را در اواخر سال ۲۰۱۵ شروع کردم. درحالیکه متن تدریسم را آماده میکردم، متوجه شدم که محتوای کتاب شامل مطالبی درباره خودسوزی صحنهسازیشده به دست حزب کمونیست چین (حکچ) در میدان تیانآنمن در سال ۲۰۰۱ است که در آن فالونگونگ را بدنام جلوه دادند. عکس دختر کوچک زخمی به نام لیو سینگ در حال مصاحبه با گزارشگر CCTV، بخشی از آن بود.
استاد برایم تدارک دیده بودند که دانشآموزانم، همه آن بچهها را نجات دهم. برای از بین بردن اهریمن و ارواح شیطانی کمونیست در بُعدهای دیگرکه مانع میشدند موجودات ذیشعور نجات داده شوند، افکار درست فرستادم.
به دانشآموزانم گفتم: «آنچه را در این کتاب میخوانید باور نکنید. آنچه در ژانویه ۲۰۰۱، در میدان تیانآنمن اتفاق افتاد، به دست رژیم جیانگ صحنهسازی شده بود تا فالونگونگ را بدنام جلوه دهند. سازمان بینالمللی توسعه آموزش سازمان ملل اظهار کردکه حادثه مذکور به دست دولت چین برنامهریزی شده بود. چهارده سال گذشته است اما حکچ هنوز درحال فریب دادن و مسموم کردن شما است. حکچ واقعاً شیطان است.»
با توضیح مختصری درباره معرفی فالونگونگ به صحبتهایم ادامه دادم. «فالونگونگ فای بوداست. آن بهطور وسیعی در بیش از ۱۰۰ کشور گسترش یافته است. زمانیکه در آینده به خارج از کشور سفر کنید خودتان شخصاً میتوانید شاهد آن باشید. فالونگونگ تاًثیرات معجزهآسایی در درمان بیماریها دارد. علاوهبراین، به مردم میآموزد که فرد خوبی باشند.»
همچنین به دانشآموزانم قانون آسمانی را آموختم: «خوبی با خوبی پاداش داده میشود و بدی مجازات دریافت میکند.»
به آنها گفتم، «از زمانهای گذشته تا امروز، هرکسی که فای بودا را مورد آزار و اذیت قرار داد، دچار عقوبت شده است. لی دونگشنگ، قائممقام رئیس که اخبار جعلی را به نمایش گذاشت به ۱۵ سال زندان محکوم شد. چن مانگ، کارگردان و فیلمساز حادثه مذکور، براثر سرطان معده درگذشت. لو جینگ، گوینده اخبار CCTV، کهاخبار نادرست زیادی مبنیبر بدنامکردن فالونگونگ گزارش کرد، با سرطان حنجره درگذشت.
درباره اشکالاتی که در فیلم صحنهسازیشده خودسوزی وجود داشت توضیح دادم. بعدها فیلم مستند «حقه صحنهسازی خودسوزی» را از وبسایت مینگهوئی دانلود کردم و آن را در کلاس به نمایش گذاشتم. دانشآموزانم بهدقت تماشا کردند و حقیقت را دریافتند.
فرصتی پیدا کردم تا با آنها درباره کنارهگیری از حکچ و سازمانهای وابسته به آن صحبت کنم. بیشتر از پنجاه درصد از دانشآموزان تصمیم به کنارهگیری از حزب گرفتند.
درباره حقه صحنهسازیشده خودسوزی به معلم دیگری نیز توضیح دادم که او هم مبحث اندیشه و تقوا را درس میداد. زمانیکه حقیقت را متوجه شد گفت، «حکچ بهراستی اهریمن است. دیگر درباره این موضوع به دانشآموزانم توضیح نخواهم داد. میگذارم خودشان آن را مطالعه کنند.»
نگران بودم: زمانی که دانشآموزان این کتاب را بخوانند، با دروغهای حکچ مسموم خواهند شد. آنها باید یک رابطه تقدیری با من داشته باشند. باید بهترین تلاشم را برای نجات آنها انجام میدادم. باید چه کاری انجام دهم؟ خیلی نگران بودم و از استاد طلب کمک کردم.
دو روز بعد، معلم مزبور درخواست کرد که آن روز از کلاسش را مرخصی بگیرد، بنابراین من داوطلب شدم که بهجای او کلاسش را اداره کنم. واقعاً از نظم و ترتیب استاد سپاسگزار بودم.
در شروع کلاس، گفتم: «دانشآموزان عزیز، محصولات تقلبی همه جا هستند، سیگار، الکل و حتی تخممرغ. آیامیدانید که در کتاب شما هم مطالب جعلی وجود دارد؟»
از آنها خواستم که کتاب را باز کنند و صفحه حادثه خودسوزی را بیاورند. موضوع را با جزئیات توضیح دادم. آنها کاملاً ساکت بوده و توضیحاتم را بهدقت گوش میدادند.
روشنگری حقیقت برای معلمان
کتاب مذکور در سال ۲۰۰۲ چاپ شد و به مدت بیشتر از ده سال است که مورد استفاده قرار میگیرد. در اینترنت جستجو کردم و آدرس رئیس ویراستاران و ویراستار ارشد آن را پیدا کردم، سپس برای آنها نامههائی از طریق ایمیل فرستادم.
همچنین برگههای امتحانی سالهای قبل را بازبینی کردم و در آنها مطالبی را پیدا کردم که فالونگونگ را بدنام جلوه میدادند. فکر کردم که افراد در اداره آموزش و پرورش شهر نیز باید نجات داده شوند.
شماره تماس آنها را پیدا کرده و اطلاعات را در اختیار تمرینکنندگانی گذاشتم که از طریق تلفن روشنگری حقیقت میکردند. نامههایی را از طریق ایمیل برای آنها ارسال کردم و درباره حقایق فالونگونگ و همچنین درباره اصول آسمانی «خوبی با خوبی پاداش داده میشود و بدی مجازات دریافت میکند.» توضیح دادم.
روشنگری حقیقت برای دانشآموزان بعد از مدرسه
دانشآموزان ابتدائی خیلی پاک هستند و میتوانند بهراحتی حقیقت را بپذیرند. یک روز فکری به ذهنم رسید که بعد از پایان مدرسه با آنها درباره فالونگونگ صحبت کنم.
درشهر ما حدود ده دانشآموز ابتدائی وجود دارد. آنها با هم خیلی دوست هستند. صبح زود سرکار رفتم و در زمان مقرر بلافاصله آنجا را ترک کردم. خیلی از دانشآموزان خودشان قدمزنان به مدرسه میآمدند. در مسیر برگشت آنها به خانه منتظر شدم تا با آنها درباره حقایق فالونگونگ صحبت کنم.
ابتدا، یک بوک مارک به آنها دادم که عبارات: «فالوندافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی بردباری خوب است» روی آن نوشته شده بود. از آنها خواستم کلمات روی آن را بخوانند و سپس گفتم: «فالوندافا، فای بوداست و بهطور گستردهای در کل دنیا منتشر شده است. اگر صادقانه به آن ایمان داشته باشد مورد حمایت قرار خواهید گرفت. اگر این نُه کلمه را اغلب بخوانید، هم سالمتر میشوید و هم بازده درسخواندنتان بهتر خواهد شد.»
بیشتر دانشآموزان به لیگ پیشگامان جوان پیوسته بودند. برای آنها توضیح دادم که پیشاهنگ جوان چیست.
«فرزندانم، آیا میدانید لیگ پیشگامان جوان چیست؟ آن سازمانی وابسته به حزب کمونیست است. آیا تاکنون درباره دستگیری مقامات عالیرتبه فاسد در تلویزیون شنیدهاید؟ آنها همه اعضای حزب کمونیست هستند. حکچ هیچوقت خدمتی به مردم نکرده است. آنها اموال مردم را تصاحب کرده و به جیبهای خودشان میریزند. حزب کمونیست سازمان فاسدی است و در آینده مجازات خواهد شد. هر کس به پیشگامان جوان ملحق شد، سوگند خورده است که زندگیاش را فدای حزب کند. این یک سوگند خونین است و بهخاطر پیوستن به حکچ در آینده مجازات خواهد شد.»
زمانیکه آگاه شدند که سازمان پیشگامان جوان سازمانی نادرست است، به صحبتهایم ادامه دادم و به آنها کمک کردم از حزب کنارهگیری کنند.
دانشآموزان ابتدائی خیلی پاک هستند، بنابراین اغلب آنها نام واقعیشان را به من گفتند. تعدادی هم برای کنارهگیری از پیشگامان جوان از نام مخفف خود استفاده کردند. بیش از شش ماه است که درحال انجام این کار هستم. تأثیر بسیار خوبی داشت.
روشنگری حقیقت برای بزرگسالان و در نهایت پیشرفتکردن
صحبت با دانشآموزان ابتدائی بسیار اثرگذار بود، بنابراین ترجیح میدادم با آنها صحبت کنم. بههرحال، درباره صحبت با بزرگسالان مطمئن نبودم. میترسیدم حرفهایم را باور نکنند یا چیزهاب بدی بگویند. از اینکه در این زمینه نمیتوانستم رشد و پیشرفت کنم، احساس بسیار بدی داشتم
برای پیداکردن دلیل آن به درون نگاه کردم و متوجه شدم که بهطورکامل به استاد و فا ایمان ندارم. بسیار حساس و بیش از حد به شهرت و اعتبارم وابسته بودم. زمانیکه به آن آگاه شدم، افکار درست فرستادم تا آن را نابود کنم.
تعطیلات تابستان گذشته، به یک گروه مطالعه فا ملحق شدم. در بعدازظهر فا را مطالعه میکردم و افکار درست میفرستادم و در صبح برای صحبت با مردم درباره حقایق فالونگونگ بیرون میرفتم.
یک تمرینکننده در گروه مطالعه فا تجربیاتش را درباره کمک به مردم برای کنارهگیری از حکچ و سازمانهای وابسته به آن به اشتراک گذاشت. او افکار درست قوی داشت و میتوانست هر روز بهطور موفقیتآمیزی مردم زیادی را برای کنارهگیری از حزب ترغیب کند. از او یاد گرفتم و در بین بزرگسالان از تمام اقشار جامعه، اقدام به توزیع مطالب کردم. همچنین آنها را ترغیب کردم که از حکچ و سازمانهای وابسته به آن کنارهگیری کنند و درخواست میکردم که دادخواست تعقیب قانونی جیانگزمین را امضاء کنند.
این کار را در خیابانها، پارکها و میدانهای شهر انجام میدادم. تعداد مردمی که برای کنارهگیری از حکچ موافقت میکردند، از یکی به چند تا و از چند تا به ده تا افزایش یافتند. درنهایت در این زمینه پیشرفت کردم و برای صحبت رودررو با مردم درباره حقایق فالونگونگ شهامتم را بهدست آوردم.
اخیراً تمرینکنندگان محلی درخصوص نصب بنر کار کردهاند. کار من نصب بنر در شب بود. اگر کسی میپرسید که چه کاری انجام میدهید، حقیقت موضوع را به آنها میگفتیم. میتوانستیم بهوضوح حفاظت دقیق و مراقبت دلسوزانه استاد را احساس کنیم.
ماه قبل تمرینکنندهای یک چاپگر قدیمی برایم آورد و به من یاد داد که چگونه از آن استفاده کنم، بنابراین خودم اقدام به تهیه مطالب کردم.
اکنون احساس میکنم در مسیر تزکیهام پیشرفت کردهام. استاد درواقع مرا ارتقاء داده و سپس به جلو راندند.
همه چیز از سوی استاد انجام شده است.
«تزکیه به خود شخص ارتباط دارد درحالیکه تبدیل گونگ به استاد شخص مربوط است.» از (جوانفالون)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت