(Minghui.org) در سال 1996 تمرین فالون دافا را شروع و در طول سه سال اول باجدیت تزکیه کردم.
در سال 2000 بهمنظور دادخواست تجدیدنظر درباره فالون دافا به پکن رفتم و دستگیر شدم و بهمدت سه ماه در حبس بودم. پس از بازگشت به خانه، اغلب مورد آزار و اذیت و تحت بازجویی مأموران پلیس قرار میگرفتم. همچنین خانهام چندبار غارت شد. اما، هرگز در باورم به فالون دافا تزلزلی بوجود نیامد.
در حال نصب پوسترهای روشنگری حقیقت فالون دافا دستگیر شدم و معاون رئیس اداره پلیس محلی مرا بازجویی کرد. گرچه هنوز چیزی درباره فرستادن افکار درست نمیدانستم، اما نمیترسیدم. قاطعانه به استاد و فا باور داشتم. همسر و دخترم از من خواستند که اظهاریه را امضاء و دافا را رها کنم، که آن کار را انجام دادم. آنگاه آزاد شدم.
پس از اینکه به خانه رسیدم، متوجه شدم که نباید اظهاریه را امضاء میکردم. به اداره پلیس بازگشتم و به مأمورانی که مرا بازداشت کرده بودند گفتم آنچه را که نوشتهام تکذیب میکنم. مأموران چیزی نگفتند.
یک بار دیگر، وقتی دوباره با مأمور پلیسی که مرا بازداشت کرده بود مواجه شدم، مصمم شدم حقیقت را درباره فالون دافا به او بگویم. او به صحبتهایم گوش کرد بدون اینکه چیزی بگوید. همچنین از او خواستم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شود. قبل از اینکه از او جدا شوم موافقت کرد که از ح.ک.چ خارج شود.
روشنگری حقیقت دربارۀ دافا
مأموران پلیس بهحدی مرا تحت آزار و اذیت قرار میدادند که مجبور شدم از سال 1999 تا سال 2002 در مکانی پنهان شوم. در سال 2003 بهتدریج با مردم درباره آزار و شکنجه صحبت کردم و با مشکلی مواجه نشدم. هر موقع فردی را ملاقات میکردم، درباره دافا با او صحبت میکردم.
قبل از اینکه خانهام را ترک کنم، فا را مطالعه کرده و افکار درست میفرستادم. همچنین جملاتی را از مقالات روشنگری حقیقت در وبسایت مینگهویی از بر میکردم. اینها به مردم کمک میکرد که دریابند دانستن چه چیزی درباره دافا و آزار و شکنجه اهمیت دارد.
طی تمام این سالها، هرگز بهخاطر صحبت با مردم درباره دافا، گزارشم را به پلیس ندادهاند. اگر سه نفر موافقت نمیکردند از ح.ک.چ و سازمانهای جوانان خارج شوند، برای کوتاهی و قصوری که ممکن بود داشته باشم، بهدرون نگاه میکردم.
مهمترین مسئله داشتن افکار درست و ذهنی پاک است.
استاد بیان کردند:
«با پیروی از عقل و منطقی بودن به فا اعتبار بخشید، با خردمندی حقیقت را روشن کنید، با رحمت فا را اشاعه و مردم را نجات دهید—این بنیان گذاشتن تقوای عظیم یک موجود روشنبین است.» («منطقی بودن» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)
هر موقع با کسی مشکلی پیدا میکردم، عصبانی نمیشدم، اما برای این افراد در قلبم احساس تأسف میکردم.
تصور میکنم که موجودات ذیشعور در بُعدهای دیگر تمام افکار و رفتارمان را تماشا میکنند. وقتی تمرینکنندگان در مأموریت روشنگری حقیقت بهخوبی عمل نمیکنند، آنها غمگین خواهند شد.
نشان دادن خوبیهای دافا با اعمالمان
در آغاز آزار و شکنجه، اعضای خانواده، از جمله عروسم به تبلیغات افتراآمیز ح.ک.چ نسبت به فالون دافا گوش میدادند. ازآنجاکه نتوانستم آنها را با صحبتهایم درباره خوبیهای دافا متقاعد کنم، مصمم شدم که خوبیهای دافا را ازطریق رفتارم نشان دهم.
با نیکخواهی و بردباری با آنها رفتار میکردم. بهعلاوه، اصول فا را دنبال کرده و هرموقع که خطایی مرتکب میشدم، عذرخواهی میکردم. همچنین هرموقع که امکان داشت درباره دافا صحبت میکردم و سرانجام آنها تصدیق کردند که فالون دافا خوب است. از ح.ک.چ خارج شدند و برخی از آنها حتی علیه جیانگ زمین رئیس سابق رژیم کمونیست شکایت کردند.
وقتی میان پسر و عروسم بحث شدیدی درگرفت، عروسم خانه را ترک کرد و به فکر جدایی از پسرم بود. هنگامیکه خانه را ترک میکرد مانعش نشدم، اما از او پرسیدم که آیا به پول احتیاج دارد. او حیرت کرده بود که هنوز نگران رفاهش هستم. گفت پول دارد و آنجا را ترک کرد. او را به ماندن تشویق نکردم.
استاد بیان کردند:
«کسانی که به علاقۀ خانوادگی وابسته هستند بهطور قطع در آتش آن خواهند سوخت، گرفتار آن شده و بهوسیلۀ آن عذاب میبینند. با کشیده شدن توسط ریسمانهای علاقه و با بهستوه آمدن توسط آنان در طول زندگیشان، در پایان زندگی خواهند دید که برای افسوس و پشیمانی بسیار دیر است.» («چیزهایی که تزکیهکنندگان باید از آن دوری کنند» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 1)
من احساسات و محبت به خانواده را رها کردم. در نتیجه آنها جدا نشدند و از زندگی شادی برخوردار شدند.
پس از این ماجرا، خانوادۀ عروسم به من احترام بسیاری میگذاشتند. 20 نفر از بستگانش همگی به حقیقت دافا گوش دادند و از ح.ک.چ بیرون آمدند.
توصیههایی به همتمرینکنندگان
برخی از تمرینکنندگان بیشتر به انجام پروژههای دافا تمرکز میکنند و باور دارند که در روند اصلاح فا از آن حمایت میکنند.
اما آنها فراموش میکنند که رودررو حقیقت را برای مردم روشن کنند. منظورم این نیست که پروژههای دافا مهم نیستند. فقط میخواهم توصیه کنم که تمرینکنندگان پروژههایشان را اولویتبندی کرده و همچنین زمانی را برای گفتگوی مستقیم با مردم اختصاص دهند. این موضوع حیاتی است که تمرینکنندگان حقیقت را روشن کرده و مردم را تشویق کنند از ح.ک.چ خارج شوند.
برخی از تمرینکنندگان همچنین دوست دارند تجربههایشان را بهاشتراک بگذارند. آنها حتی برای بهاشتراک گذاشتن تجربههایشان با سایر تمرینکنندگان به سایر شهرها سفر میکنند. تبادل تجربه خوب است، اما افراط کردن در آن ممکن است زمان باارزش را تلف کند. اگر تمام وقتمان را صرف تبادل تجربه با همتمرینکنندگان کنیم، چه موقع میتوانیم وقتی برای کمک به نجات مردم داشته باشیم؟
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت