(Minghui.org) در سال ۲۰۰۷، تمرین فالون دافا را آغاز و حدود شش ماه بعد اقدام به توزیع مطالب اطلاعرسانی درباره آن کردم.
اما، تا قبل از ماه اوت سال ۲۰۱۵، صحبت کردن درباره دافا و آزار و شکنجه به دست حزب کمونیست چین (حکچ) با مردم را بهصورت رودررو شروع نکرده بودم. بهخاطر اینکه ممکن بود بازداشت شوم، خیلی مضطرب بودم، اما خیلی زود شجاعتم را بهدست آوردم و صحبت با مردم درباره فالوندافا را آغاز کردم.
زمانیکه نمیتوانستم مردم را متقاعد کنم که از حکچ و سازمانهای وابسته به آن کنارهگیری کنند، از خودم میپرسیدم، «آیا هنوز میترسم که تحت آزار و شکنجه قرار گیرم؟ من یک تمرینکننده دافا هستم، باید کاملاً به استاد ایمان داشته باشم!»
اخیراً، من و شوهرم، که او هم تمرینکننده دافا است، تصمیم گرفتیم با مردم در شهرها و روستاهایی که سابقاً مطالب اطلاعرسانی را پخش کرده بودیم درباره دافا صحبت کنیم.
در مسیر رفتن به یک مرکز تجاری شلوغ در شهر، بهطور اتفاقی یک دوست تمرینکننده را در اتوبوس ملاقات و در آن مرکز تجاری با کمک هم با مردم درباره دافا و آزار و شکنجه صحبت کردیم.
آن روز، شوهرم به پنج نفر، من به چهار نفر و آن تمرینکننده به هفت نفر کمک کردیم که از حکچ کنارهگیری کنند. از همکاری با همدیگر بسیار هیجانزده شده بودیم.
بعداً، به فروشگاههای دیگری رفتیم و در یک روز به بیش از ده الی دوازده نفر کمک کردیم تا از حزب کنارهگیری کنند.
احساس میکردم در مسیر تزکیهام به پیشرفتهای بسیاری دست یافته بودم.
در طول اولین روزهای صحبتمان با مردم، هر کدام از ما با اندکی مداخله مواجه شدیم.
خیلی تشنه شده بودم و دائم سرفه میکردم. فکر کردم که این خیلی عجیب است، معمولاً در هنگام پخش کردن فلایرها بهندرت آب میخوردم، اما حالا در هنگام صحبت با مردم خیلی تشنه میشدم. اجازه ندادم که این مسئله مرا تحتتاًثیر قرار دهد و به صحبت با مردم درباره دافا ادامه دادم.
تعداد زیادی از مردم از تلاشهایم قدردانی میکردند و حتی زمانیکه دوباره مرا میدیدند فریاد میزدند، «فالوندافا خوب است!» برای آنها بسیار خوشحال میشدم.
حفظ افکار درست
بعد از فرستادن افکار درست در ساعت ۶ صبح، قبل ار رفتن به سمت مرکز تجاری، برای یک تا سه ساعت فا را مطالعه میکنیم. همچنین در طول مسیر برای هدفمان افکار درست میفرستیم و از استاد درخواست میکنیم نظم و ترتیبی دهند با افرادی که با ما رابطه تقدیری دارند ملاقات کنیم.
در هر مرکز تجاری حدود سه تا چهار ساعت میمانیم، سپس در ساعت ۴ عصر به خانه برمیگردیم.
زمانیکه دریافتم که به تعداد افرادی توجه میکنم که در هر روز از حزب کنارهگیری میکنند، گروه بعدی که با آنها صحبت میکردم از کنارهگیری امتناع میکردند.
بعد از نگاه به درون، متوجه شدم که به «تعداد» خیلی توجه داشتم و بهجای اینکه درباره این فکر کنم که چگونه میتوانم بهتر به مردم کمک کنم تا نجات یابند، ذهنیت درطلببودن را پرورش دادم. گفتم: «استاد، متاًسفم! من اشتباه کردم.»
بعد از مدت کوتاهی، متوجه شدم که محیط اطرافم تغییر کرده است و دوباره مردم تمایل دارند که از حکچ کنارهگیری کنند.
بعد از همه این جریانات، به این حقیقت روشن شدم که فقط با بهخوبی تزکیه کردن خودمان میتوانیم بهطور واقعی موجودات ذیشعور را نجات دهیم!
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود