(Minghui.org) خانم چن که دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه هاروارد است در سپتامبر 2013 بخاطر تمرین فالون گونگ دستگیر و به سه سال و سه ماه حبس محکوم شد. در حالی که در زندان بود، داروهای نامعلوم به او تزریق شد و تحت خوراندن اجباری و شستشوی مغزی قرار گرفت.
آخرین دستگیری خانم چن دقیقاً 14 ماه بعد از دستگیری قبلیاش در ژوئیه 2012، و آن نیز بخاطر باورش بود. شوهرش را تحت فشار قرار دادند که او را طلاق بدهد.
خانم چن بعد از آزادیاش بازگو کرد که چه چیزهایی را تحمل کرده است.
تحت فشار قرار گرفتم تا باورم را رها کنم
بعد از اینکه در سپتامبر 2013 در خانهام در شانگهای دستگیر شدم، برای اولین بار در بازداشتگاه منطقه شوهویی تحت بازداشت بودم و سپس در 25 نوامبر 2013 مرا به زندان زنان شانگهای بردند.
درست بعد از اینکه از سوی زندان پذیرش شدم، مرا در سلول انفرادی قرار دادند. به سه زندانی دستور داده شد که مرا تحت نظر قرار دهند. زمانی که سعی داشتم هر روز تمرینهای فالون گونگ را انجام دهم، زندانیان روی من مینشستند. آنها بعداً بهمدت دو هفته دستانم را با کمربند به کمرم بستند.
ازآنجاکه از انکار فالون گونگ خودداری کردم، اجازه نداشتم که اقلام شخصیای مانند کاغذ توالت، صابون، خمیر دندان و غیره بخرم. به مدت دو ماه دندانهایم را مسواک نزدم.
در مارس 2015 به سلول دیگری منتقل شدم. پنج زندانی با من بودند و هر حرکتم را تحت نظر داشتند. آنها چراغها را در تمام طول شب روشن نگه میداشتند و انواع سر و صداها را ایجاد میکردند که مرا بیدار نگه دارند.
یک نگهبان زن زندان سعی کرد از طریق دوستی با من، مرا متقاعد به رها کردن باورم کند. او درباره زندگی شخصیاش صحبت کرد و سعی کرد به من نشان دهد که چرا باید این تمرین را رها کنم. فریب نخوردم و از گوش دادن به او خودداری کردم.
تزریقات دارو و خوراندن اجباری
در اوت 2015، اگرچه حالم خوب بود مرا به بیمارستان زندان فرستادند چراکه ظاهراً تب کرده بودم. مرا به تخت بستند و تحت تزریقات وریدی قرار گرفتم. بهدلیل اینکه برای مدت بسیار طولانی اجازه نداشتم که از حمام استفاده کنم، تمام بدنم جوش زده بود. بعد از هفت ماه شکنجه به زندان برگردانده شدم.
در 3 نوامبر 2015 متوجه شدم که به آب آشامیدنیام دارو اضافه کردند. معدهام سوخت و بعد از نوشیدن دوبار دچار اسهال شدم. مرا دوباره به بیمارستان زندان فرستادند و به مدت 35 روز به تخت بستند.
در 25 فوریه 2016 دست به اعتصاب غذا زدم و به مدت سه ماه و نیم تحمل کردم. در طول آن زمان تحت خوراندن اجباری قرار گرفتم و یک سوم وزنم را ازدست دادم. در آخر وزنم در حدود 49 کیلوگرم و پاهایم متورم شده بود.
یکبار به مدت دو روز به من اجازه داده نشد که به دستشویی بروم و شلوارم را خیس کردم.
زمانی که از خوردن یا نوشیدن هرگونه دارویی خودداری کردم، زندانیان سه تا پنج مرتبه در روز مرا تحت خوراندن اجباری قرار دادند. هربار دهانم خونریزی فراوانی میکرد و لباسهایم همگی خیس میشد. اما مجبور بودم که در تمام روز با لباسهای خیس روی چارپایه کوچکی بنشینم.
شستشوی مغزی
در سال 2016، من و تمرینکننده زندانی دیگری را مجبور کردند که در جلسات شستشوی مغزی شرکت کنیم. ما را مجبور کردند که از ساعت 7:30 صبح تا 9:30 شب فیلمها و فایلهای صوتی افتراءآمیز به دافا را تماشا کنیم یا بشنویم.
من با ایستادن در تمام طول روز اعتراض خود را نشان دادم و پاهایم متورم شدند. یکبار نگهبانان و زندانیان، پنج نفر از آنها، مرا روی صندلی انداختند و مرا روی زمین نگه داشتند.
قبل از آزاد شدن 24 ماه در زندان محبوس بودم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه شکنجه زنان