(Minghui.org) سالها قبل به الکل معتاد بودم و سراسر شب را بیرون از خانه به نوشیدن میگذراندم. الکل در حال ویران کردن سلامتی و زندگی زناشوییام بود. همسرم دیگر نمیتوانست رفتار مرا تحمل کند و درخواست طلاق کرد.
دچار یأس و درماندگی شده بودم. سپس دوستی فالون دافا را به من معرفی کرد. تمرین را باجدیت شروع کردم و توانستم اعتیادم را رها کنم. من سلامتی و قلب همسرم را دوباره به دست آوردم. همسرم با دیدن تغییرات ایجاد شده در من، تصمیم گرفت تمرین دافا را شروع کند.
سایر ساکنین دهکده نیز متوجه این تغییراتم شدند و 7 نفر از آنها تمرینکننده دافا شدند. خانمی در دهکده 8 سال از من بزرگتر بود که در اثر ورم شدید مفاصل دست و پاهایش معیوب شده بود و درد زیادی داشت. او به بیمارستانهای معروف زیادی رفته بود اما هیچ پزشکی نتوانسته بود به او کمک کند. خانوادهاش نیز دیگر نمیخواستند هیچ پولی صرف هزینههای درمانیاش کنند. او ناامید بود و دیگر دارویی مصرف نکرد. فقط قرص مسکن میخورد تا بتواند روز را به شب برساند.
من درباره فالون دافا با او صحبت کردم و اینکه چطور میتواند به سلامتیاش کمک کند. فیلم سخنرانیهای استاد لی [بنیانگذار فالون دافا] را به او قرض دادم. او فوراً فیلمها را به من بازگرداند و گفت که خانوادهاش از تمرین دافا حمایت نمیکنند چرا که ملحد هستند.
پس از مدتی کوتاه متوجه شدم که به سختی میتواند راه برود و کاری انجام دهد. او نزد من آمد و گفت که میخواهد فیلمهای سخنرانی استاد را دوباره نگاه کند. دو روز بعد گفت که دیگر درد ندارد. از آن زمان بهطور کوشا فالون دافا را تمرین میکند. او شخص با نفوذی در آن منطقه است و افراد زیادی متوجه شدند که او تمرینکننده است.
آزمونی دررابطه با منش و شخصیتم – از دست دادن و به دست آوردن
من تعدادی از زمینهایم را به مبلغ 50 هزار یوآن در سال اجاره میدادم. اما متوجه شدم که مستأجرم چندین سال کسب و کار خوبی نداشت. به او گفتم که میخواهم اجارهاش را به مبلغ 30 هزار یوآن کاهش دهم. او از پیشنهاد سخاوتمندانهام متعجب شد اما چون احساس کرد این اجاره بیش از حد کم است، روی مبلغ 35 هزار یوآن توافق کردیم و هر دو راضی بودیم.
بعداً در حال رانندگی با وانت کوچکم بودم تا مطالب چاپ شده را به همتمرینکنندگان برسانم. اتوموبیلی از پشت خودرویی پارک شده در سوی دیگر جاده بیرون و به سمت من آمد. من سعی کردم با پیچیدن به سمت راست تا حد امکان از برخورد با او اجتناب کنم اما باز هم خراشی افتاد. ما پیاده شدیم تا آسیب وارده را بررسی کنیم. خراشیدگی بزرگی روی قسمت عقب سمت چپ خودروی من ایجاد شده بود. آن راننده خواست برای جبران خسارت پول بپردازد. اما من پیشنهاد او را رد کردم و فقط گفتم در آینده بیشتر مراقب باشد. او خیلی تشکر کرد. وقتی به خانه رسیدم، بیرون رفتم تا با پارچهای اتوموبیل را تمیز کنم و در اوج شگفتیام «خراش» با دستمال پاک شد و هیچ نشانهای از تصادف وجود نداشت.
من حقیقتاً از آنچه استاد و دافا به من عطا کردهاند، سپاسگزارم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود