(Minghui.org) وقتی کوچک بودم تزکیه در فالون دافا را همراه پدر و مادرم شروع کردم. در نتیجه وضعیت سلامتیام و همچنین نمرات مدرسهام خوب بود. اما با گذشت زمان سست شدم. این وضعیت تا زمانی که به دبیرستان رفتم ادامه یافت و آن موقع به این درک رسیدم که مطالعه فا برای پیشرفت فرد در تزکیه و رشد شین شینگ حیاتی است.
سست شدن
بعد از اینکه از مدرسه ابتدایی فارغالتحصیل شدم، در طول تعطیلات تابستان، بهسختی فا را مطالعه میکردم. بهانهام این بود که میخواهم در کنار پدربزرگ و مادربزرگم باشم. حتی به مطالعه فای گروهی در منطقهمان که 2 بار در هفته برگزار میشد، نمیرفتم.
در طول سالهایی که در مدرسه راهنمایی بودم نیز به مطالعه فا اولویت نمیدادم. زمانی که مطالعه میکردم، قلبم را روی آن نمیگذاشتم، گویا فقط سعی داشتم از روی انجام وظیفه، مطالعه کنم. در حالی که کتاب را میخواندم، در ذهنم درباره این فکر میکردم که بعد از مطالعه برای بازی کجا بروم. در طول آن سالها شین شینگم تا حد زیادی سقوط کرد.
از گذشته قصد داشتم در دبیرستان خوبی ثبتنام کنم، اما برای رسیدن به آن هدف هیچ تلاشی صرف نمیکردم. نمراتم پایین آمده بودند. نمرهام برای آزمونهای پذیرش دبیرستان فقط 367 بود که خیلی پایینتر از نمره قبولی در یک دبیرستان دولتی خوب بود. با معدل پایینی که داشتم، مجبور بودم در دبیرستانی خصوصی ثبتنام کنم.
مداخله
سعی داشتم ذهنم را آرام کنم و درباره سؤالات بسیاری فکر میکردم. احساس میکردم باید فا را مطالعه کنم و مطالعه فا باید بالاترین اولویتم باشد، اما مجبور بودم در مدرسه جدیدم زندگی کنم و نمیتوانستم مانند قبل در خانه فا را مطالعه کنم. پدرم ایده خوبی را پیشنهاد داد. او یک دستگاه ضبط جیبی برایم خرید تا بتوانم به سخنرانیهای فای استاد گوش دهم. آن را به مدرسه بردم و هر روز قبل از خواب بهمدت نیم ساعت به آموزههای فا گوش میکردم.
در آغاز بهخوبی عمل میکردم، اما مدتی بعد در حین گوش دادن بهخواب میرفتم و دستگاه پخش تمام شب کار میکرد. روز بعد باتریاش خالی میشد. توجه زیادی به آن نمیکردم و فکر میکردم احتمالاً بعد از سپری کردن یک روز کامل در کلاسها، بیشازحد خسته شدهام.
بیداری
یک بار در طول تعطیلات مدرسه که به خانه برگشتم، پدرم مقالهای از وبسایت مینگهویی را به من نشان داد. مقاله را دانشآموزی دبیرستانی نوشته بود که زمان زیادی را صرف بازی میکرد و خیلی فا را مطالعه نمیکرد. سطح نمراتش تنزل یافته بود. او سپس متوجه مشکلش شد. دیگر هر روز فا را مطالعه میکرد، در تزکیه کوشاتر و کوشاتر شد و استاد به او کمک کردند تا خِردش باز شود. بعد از خواندن آن مقاله با خودم گفتم: «من فا را از صمیم قلب مطالعه نکردهام و حقیقتاً در دافا جذب نشدهام. این چیزی است که منجر به مشکلات فعلیام شده است.»
ذهنیتم را اصلاح کردم و زمان مطالعه فایم را به یک ساعت در روز افزایش دادم و اغلب در مدرسه افکار درست میفرستادم. از سال دوم به بعد نمرات مدرسهام خیلی بهتر شد و جزء سه دانشآموز برتر کلاسم شدم. کمکم تمرکزم را در مطالعه فا بالا بردم.
آزمایش و پیشرفت
یک شب بعد از گوش دادن به تعالیم فای استاد، خوابیدم و رؤیایی دیدم. در آن رؤیا، شش دختر در خوابگاهمان به محلی رفتند و دو اتاق اجاره کردند. یک اتاق سه تخت کوچک داشت، اتاق دیگر دارای فضای بیشتری بود و یک تخت بزرگ داشت. هر تخت کوچک را بهطور مشترک دو دختر استفاده میکردند و تخت بزرگ برای کوتاهقدترین دختر بود. فکر کردم بهدلیل اینکه قدش کوتاه است، اگر آن تخت بزرگ را برای خودش بردارد، اتلاف فضا خواهد بود. از او پرسیدم که آیا میتوانم با او بهطور اشتراکی از آن تخت بزرگ استفاده کنم و او موافقت کرد. برای مدتی در آن اتاق ماندم و جعبه کوچکی را روی کمد دیدم. مقدار زیادی پول در آن جعبه بود. مقداری از آن را برداشتم و در جیبم گذاشتم، سپس اتاق را ترک کردم.
کمی بعد، دختری از اتاق بیرون آمد، گفت که 1000 یوآن گم کرده است و پرسید که چه کسی این پول را برداشته است. فکر کردم که من آن مقدار پول را برنداشتهام و به اتاق برگشتم تا پول را به جعبه برگردانم. چهرههای تمسخرآمیز باقی دخترها را دیدم. آنها به دیده تحقیر به من نگاه میکردند. متوجه شدم که برای فریب دادن من در مقدار پول اغراق کردهاند. در این جریان فهمیدم که شکاف شینشینگی دارم و شیطان از آن سؤاستفاده کرده است.
باعجله رفتم تا پدرم را پیدا کنم و از او خواستم افکار درست بفرستد. درست بعد از اینکه من و پدرم نشستیم، صحنهای ظاهر شد. در مقابل هر یک از ما صفحه نمایش تلفن همراهی قرار داشت که در حال اجرای نرمافزار چت بود. ما در حال بازی با آن تلفنهای همراه و همزمان در حال فرستادن افکار درست بودیم. میدانستم که این ذهنیت اشتباه است اما نمیتوانستم آن را متوقف کنم. سپس بیدار شدم.
بعد از مطالعه فا در صبح روز بعد، با پدرم تماس گرفتم و درباره رؤیایم با او صحبت کردم. او گفت که استاد در حال تذکر دادن به من بودهاند. بعد از صحبت با او، دیدم که خودخواه هستم و وابستگیهایی دارم: وابستگی به پول، به اینکه وسایل سایرین را بدون اجازه آنها بردارم و دوست دارم با تلفن همراهم بازی کنم.
به نگاه به درون ادامه دادم و وابستگیهایم به تکیه کردن به سایرین، جستجوی عوامل خارجی هنگام مواجهه با مشکلات و مطابقت ندادن خود با فا را یافتم. زمان فرستادن افکار درست را افزایش دادم وخودم را مطابق فا اصلاح کردم. شینشینگم بهبود یافت. تصمیم گرفتم اول سایرین را درنظر بگیرم، خودخواهیام را کنار گذاشتم، زمان استفاده از تلفن همراهم را محدود کردم و وابستگیام به پول را کاهش دادم.
این تجربیات به من کمک کردند تا با پشتکار فا را مطالعه کنم و شینشینگم را بهبود ببخشم.
همتمرینکنندگان، لطفاً به هر چیز نادرستی که در تبادل تجربهام میبینید، اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود