(Minghui.org) من تمرین‌کننده جوان فالون دافا هستم که در ماه مه 2016 با تمرین‌کنندگان گروهی را تشکیل دادیم تا مطالب اطلاع‌رسانی درباره آزار و شکنجه را توزیع کنیم. همه نوع افرادی را با خصوصیات مختلف ملاقات کردم، برخی از آنها مرا مورد اهانت قرار می‌دادند، درحالی که سایرین به نحو نامناسبی نگاهم می‌کردند و حتی تعدادی تهدید می‌کردند که گزارشم را به پلیس خواهند داد. در هر حال، دریافتم این فرصت خوبی است که احساس کاذبم را به عزت‌نفس، ترس، بی‌حوصلگی و خشم رها کنم.

خروج دختر بی‌تفاوت از لیگ جوانان

اولین شخصی را که ملاقات کردم دختری بود که بی‌تفاوت به‌نظر می‌رسید. با خودم گفتم، مهم نیست نتیجه چه باشد، باید او را از حقایق آگاه کنم.

لبخند زدم و به صحبت با او ادامه دادم: «هیچ برنامه‌ای ندارم بجز اینکه برخی از مطالب اطلاع‌رسانی را با شما به‌اشتراک بگذارم. آیا شنیده‌اید که فالون دافا در بیش از 100 کشور جهان گسترش یافته است؟ فقط در تایوان هزاران تمرین‌کننده وجود دارد.»

تمام سؤالاتی که درباره حقه خودسوزی میدان تیان‌آن‌من مطرح شد را توضیح دادم و گفتم که 200 میلیون تن از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های جوانانش خارج شده‌اند.

او ذکر کرد که به لیگ جوانان ملحق شده است. آنگاه بسیار آرام شد. به صحبت ادامه دادم، اما مطمئن نبودم که چه باید بگویم. سرانجام با اطمینان گفتم: «صمیمانه امیدوارم از لیگ جوانان خارج شوی.» او به من نگاه و سپس موافقت کرد!

حقیقت درباره برداشت اعضای بدن

پس از ارائه مطالب روشنگری حقیقت به مردی جوان، او به عنوان برداشت اعضای بدن از زندانیان عقیدتی توجه نشان داد: فقط نمی‌توانست باور کند که ح.ک.چ می‌تواند مرتکب چنین قساوتی شود.

گفتم: «بله این حقیقت دارد. قبل از اینکه آزار و شکنجه فالون دافا شروع شود، بسیار مشکل بود که عضوی برای پیوند پیدا کرد. شخص ممکن بود سال‌ها برای یک عضو مناسب منتظر بماند. پس از سال 1999 وقتی تمرین‌کنندگان فالون دافا به‌طور غیرقانونی بازداشت شدند عضو مناسب برای پیوند در عرض یک هفته پیدا می‌شد. ارتش ملی، بیمارستان‌ها و مأموران پلیس پشت این پیوندها بودند و همکاری داشتند. وگرنه چه کسی جرأت می‌کرد آن کارها را انجام دهد؟»

به من گفت که هم اکنون صحبت‌هایی کردم که اسرار دولتی را برملاء کرده‌ام و اگر گزارشم را بدهد، بازداشت خواهم شد. به‌آرامی به او نگاه کردم و گفتم باور دارم که او فردی خوب است و آن کار را نخواهد کرد. چند ثانیه مکث کرد، لبخندی زد و گفت شوخی می‌کند.

آنگاه از من خواست که تمرین‌های فالون دافا را به او یاد دهم. او گفت که از من حمایت می‌کند و موافقت کرد که از ح.ک.چ خارج شود.

رفتگر ماهیت حزب را درک کرد

وقتی من و یک تمرین‌کننده دیگر با رفتگری صحبت میکردیم، همراهش به او گفت که حرف‌های ما را باور نکند. از آنها دور شدم، درحالی‌که افکار درست می‌فرستادم، نزد آنها بازگشتم و گفتم آنچه را که بیان کردم به‌خاطر خودشان بوده است.

رفتگر گفت که فلایر را خوانده و متوجه شده که تمرین‌کننده‌ای محکوم به 12 سال زندان شده است. پاسخ دادم که ح.ک.چ مقصر است و بسیاری از مقامات ح.ک.چ فاسد هستند.

به او گفتم یک بار سوگند خورده است که زندگی‌اش را برای ح.ک.چ بدهد، اما شخص نباید زندگی‌اش را برای کسی فدا کند. ادامه دادم: «آیا آن عهد و پیمان مسموم را از ذهنت پاک می‌کنی؟ آیا از لیگ جوانان و سازمان پیشگامان جوان که روزی به آنها ملحق شدی خارج می‌شوی؟» این صحبت‌ها را به‌خاطر او بیان کردم.

بدون هیچ تردیدی، او از حزب خارج شد! نه تنها این کار را انجام داد، بلکه قول داد که از همکارانش نیز بخواهد که همان کار را انجام دهند.

ملاقات با مردم در یک مرکز خرید

وقتی کتاب اصلی فالون دافا جوآن فالون را با دقت بیشتری مطالعه می‌کردم، احساس دلگرمی و قوت‌قلب می‌کردم. برای اینکه هنگام گفتگو با مردم درباره این تمرین تزکیه، بیشتر تأثیرگذار باشیم، نکاتی را که از تعامل روزمره با مردم به‌دست آورده بودم خلاصه کردم. می‌خواستم با آنها صحبت کنم گویی که باهم دوست هستیم.

شوهر عمه‌ام، زندگی راحتی نداشت. اما، بسیار مهربان بود و ندرتاً شکایت می‌کرد. او مبتلا به سرطان شد، اما جوآن فالون را خوانده بود و قبل از مرگ گفت: «فالون دافا خوب است!» آنگاه مدتی بعد او به خواب همسرش آمد و به او گفت که در دنیای بسیار شگفت‌انگیزی به‌سر می‌برد.

در مرکز خریدی با مردم درباره او صحبت کردم و اشاره کردم که برخی از افراد زندگی سختی را گذرانده‌اند و بدهی‌های‌شان را از زندگی‌های گذشته پرداخته‌اند. گفتم آنها نیز مانند عمویم مهربان و صبور هستند و به آنها توصیه کردم این عبارت را تکرار کنند که فالون دافا خوب است. بسیاری از آنها موافقت کردند از سازمان‌های ح.ک.چ خارج شوند. پس از آن چهره‌های‌شان می‌درخشید!

بیرون مرکز خرید، مجله فالون دافا را به آقای مسن خوش لباسی دادم و با او درباره نماینده کنگره اتریش که در جشن روز فالون دافا سخنرانی کرده بود صحبت کردم.»

او به من گفت هنگامی‌که برای دیدار دخترش به استرالیا رفته بود، راهپیمایی تمرین‌کنندگان فالون دافا را دیده بود. پس از اینکه همسرش نیز به ما ملحق شد از آنها خواستم از حزب خارج شوند و هردو موافقت کردند.

افراد بسیاری را مانند آن مرد مسن ملاقات کرده بودم که به خارج از چین سفر کرده و تحت‌تأثیر خوبی فالون دافا قرار گرفته بودند. بسیاری از این افراد برای خارج شدن از حزب تردید نمی‌کردند. از کار سختی که هم‌تمرین‌کنندگان در خارج از چین انجام می‌دهند قدردانی می‌کنم!

پذیرفتن مطالب اطلاع‌رسانی فالون دافا

سرما، طوفان و گرما، هیچ‌یک مانع تمرین‌کنندگان از توزیع مطالب اطلاع‌رسانی درباره فالون دافا نمی‌شود.

استاد بیان کردند:

«با باد و باران متوقف نمی‌شویم، همگی برای چه کسی؟
در خیابان می‌خوریم و می‌خوابیم، همگی برای چه کسی؟
ایستاده در پیاده‌رو مریدان دافا
برگه‌های در دست، نیک‌خواهی و تلاشی سخت را در خود دارند
فقط برای این است که شما را از فاجعه نجات دهد
فقط با دیدن حقیقت است که می‌توانید به‌طور شفاف آینده را ببینید
ما هیچ چیزی درعوض نمی‌خواهیم
صرفاً آرزو داریم به شما مسیری از امید بدهیم» («نشان دادن مسیری از امید به شما» از هنگ‌یین 3)

مردم بیشتر و بیشتری جرأت می‌کردند مطالب اطلاع‌رسانی دافا را قبول کنند. برخی در ابتدا از پذیرفتن آن خودداری می‌کنند، اما یک بار وقتی دریافتند که اینها تبلیغات نیستند، آنها را پذیرفتند.

خانمی درباره سیلی که در مناطق اطراف آمده بود صحبت کرد. به آنها ملحق شدم و اشاره به آزار و شکنجه کردم. این خانم پاسخ داد که او بسیاری از تمرین‌کنندگان فالون دافا را که اخیراً دستگیر شده‌اند می‌شناسد و مخالف آزار و شکنجه است.

«این تمرین‌کننده باورش را حفظ کرده است»

پس از اختلافی که با تمرین‌کننده‌ای دیگر پیش آمد، فکر کردم به خانه بروم و فا را مطالعه کنم و بروشورهای فالون دافا را بعدازظهر توزیع کنم. آنگاه فکری به‌نظرم رسید: «تمام کینه و دشمنی را فراموش کن» که آن روز نگرشم را تغییر داد.

با مردی که پهلویم نشسته بود درباره هوا شروع به صحبت کردم. او گفت که به‌نظرش می‌رسد که با جوانان دیگر فرق و رفتار خوبی دارم. او به خانمی که در کنارش نشسته بود گفت: «او باورهایش را تمرین می‌کند و محکم به حقایق چسبیده است.»

این رفتار به من جرأت ‌داد که به کارم ادامه دهم و آن روز نتایج خوبی به‌دست آوردم. استاد بیان کردند:

«ذهن خالی می‌شود و افکار مهربان بروز می‌کند» («وارد شدن به یک حالت ذهنی مقدس» از هنگ‌یین3)

استاد لی فوق‌العاده هستند

مردی مسن از من پرسید چرا استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا به چین برنمی‌گردند و چرا جیانگ زمین دستور داده است که این روش تمرین تزکیه در چین ممنوع شود.

به او گفتم فالون دافا به تمام جهان تعلق دارد و نمایش‌های شن‌یون که فرهنگ سنتی چین را نشان می‌دهد، برای استاد لی از اهمیت بسیاری برخوردار است.

و جیانگ حسادت می‌کرد زیرا فقط چند سال پس از اینکه فالون دافا به عموم معرفی شد، بیش از 100 میلیون تن شروع به‌تمرین فالون دافا کردند.

این مرد گفت: «استاد شما، فالون دافا را در سراسر کشور گسترش داد، به‌رغم اینکه ح.ک.چ به‌شدت آن را تحت کنترل داشت؛ او فوق‌العاده بود. درحال حاضر، او فالون دافا را در سراسر جهان گسترش می‌دهد که آن نیز آسان نیست. استاد شما حقیقتاً شخص بزرگی است!»

او به من گفت که مانع افراد از دادن گزارش تمرین‌کنندگان مسن به مأموران پلیس شده است. آنگاه گفت: «من فرد جوانی مانند تو را ندیده‌ام که جرأت داشته باشد مستقیماً درباره فالون دافا در اماکن عمومی صحبت کند.

به او گفتم که رفتار مهربانانه تمرین‌کنندگان فالون دافا عمل خوبی بود، خصوصاً از زمانی که تمرین‌کنندگان زندگی‌شان را به‌خطر می‌انداختند تا با افراد بیشتری درباره آزار و شکنجه صحبت کنند. قبل از ترک آنجا او از لیگ جوانان خارج شد.

مرد دیگری که زیر درختی نشسته بود نیز موافقت کرد که از ح.ک.چ خارج شود و اظهار داشت: «دختر جوان، خوب عمل کردی! باشد که موفق شوی! لازم است تا آن روز زنده بمانم و شاهد آن باشم.»