(Minghui.org) زمانی که همسرم تمرین فالون گونگ را شروع کرد، من تغییر کردم.

من و همسرم سابقاً خیلی دعوا می‌کردیم و استرس این مجادله‌ها بر هر دوی ما تأثیر می‌گذاشت. او افسرده و به بیماری کلیوی مبتلا شده بود.

من هم سالم نبودم. سردردهای میگرنی، روماتیسم مفصلی و واریس داشتم. مخصوصاً در فصول سردتر تمام بدنم درد می‌کرد.

همسرم متوجه شد که فالون گونگ قدرت‌های شفابخشی دارد و قبل از سال 1999 تمرین آن را آغاز کرد. مدت کوتاهی پس از آن تمام بیماری‌هایش بهبود یافت. من نیز کتاب جوآن فالون را خواندم و متوجه شدم که این کتاب به مردم می‌آموزد افراد خوبی باشند.

در ژوئیه 1999 که آزار و شکنجه این تمرین آغاز شد، بسیاری از تمرین‌کنندگان به‌دلیل باورشان دستگیر شدند. پلیس تلاش کرد همسرم را نیز دستگیر کند. من از او کاملاً حمایت کردم، زیرا بر این باور بودم که او با تلاش برای شخصی بهتر شدن هیچ قانونی را نقض نکرده است. هر بار که سعی داشتند همسرم را دستگیر کنند، از او محافظت کرده و اطمینان حاصل می‌کردم که ‌کسی او را با خود نبرد.

به سایر تمرین‌کنندگان نیز کمک می‌کردم. وقتی آنها دستگیر می‌شدند، به دیدار خانواده‌های‌شان می‌رفتم و با دادن پول و لوازم مورد نیاز به آنها کمک می‌کردم. وقتی یک تمرین‌کننده فالون گونگ به‌اجبار بی‌خانمان ‌شد و به منطقه ما ‌آمد، او را به خانه‌ام ‌بردم. چطور می‌توانستم به چنین شخص خوبی کمک نکنم؟

یک بار یکی از اعضای خانواده یک تمرین‌کننده فالون گونگ برای کمک با من تماس ‌گرفت. همسرش نزدیک بود در منزل دستگیر شود. سوار موتورسیکلتم به آنجا رفتم و او را از آنجا دور کردم، درحالی که اتومبیل دولتی با فاصله نزدیک ما را دنبال می‌کرد.

مدتی طول کشید تا آن اتومبیل ما را گم کرد. بعدها همسرم از من پرسید که آیا در آن زمان ترسیدم. پاسخ دادم: «البته. هنگامی که آنها با سرعت بالا ما را دنبال می‌کردند، قلبم بسیار تند می‌زد و به‌سختی می‌توانستم نفس بکشم. سپس فکر کردم که نمی‌توانم او را رها کنم و باید از او محافظت کنم.»

همسرم خیلی به من افتخار می‌کرد: «تو امروز خوب عمل کردی. مورد تأیید آسمان هستی.»

از آنجا که طی این سال‌ها در محافظت از تمرین‌کنندگان فالون گونگ درست عمل کرده‌ام، مورد برکت دافا نیز قرار گرفته‌ام. بیماری‌هایم یکی پس از دیگری بهبود یافتند. کسب‌و‌کارم هر سال به‌خوبی پیش می‌رود. وقتی سایرین به موفقیت‌های من اشاره می‌کنند، به آنها می‌گویم که مورد برکت قرار گرفته‌ام، چراکه از فالون گونگ حمایت کرده‌ام.

یک بار در حین کار حادثه‌ای برایم پیش آمد. دستم به درون ماشینی کشیده و پیچانده شد. در راه بیمارستان، مدام عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار می‌‌کردم.

هنگامی که به اورژانس رسیدم، پزشک نگاه سریعی انداخت. یک تاندون قطع شده و یک رگ خونی پاره شده بود. او باید دو انگشتم را قطع می‌کرد. سپس با اشعه ایکس عکسی گرفت و گفت که دستم آسیبی ندیده است. او سریعاً رگ خونی را پیوند کرد و گفت که انگشتانم را قطع نمی‌کند. حالم به‌سرعت خوب شد و دلیلش را می‌دانستم.

مایلم در اینجا مطلبی را با سایرین به‌اشتراک بگذارم: فالون گونگ خوب است و استاد مردم را راهنمایی می‌کنند تا افراد خوبی باشند. از سایرین می‌خواهم که با تمرین‌کنندگان فالون گونگ مهربان باشند تا مانند من مورد برکت دافا قرار گیرند.