(Minghui.org) بیش از 20 سال است فالون دافا را تمرین میکنم که طی آن بدنی سالم، ذهنی شفاف و بسیاری از قابلیتهای تحسینبرانگیز به من عطا شده است.
استاد بیان کردند:
«اول خودتان را بهخوبی تزکیه کنید، فقط آنگاه میتوانید مأموریت تاریخی خود را به انجام برسانید. بنابراین، در کلِ روند نجات موجودات ذیشعور و اعتباربخشی به دافا، نمیتوانید تزکیۀ خودتان را نادیده بگیرید. ازاینرو در تزکیه باید جدی باشید، و این پایهایترین تضمین برای شما بهعنوان تزکیهکننده است.» («آموزش فای کنفرانس نیویورک در بیست و پنجمین سالگرد اشاعۀ دافا»)
با تمام وجود به سخن استاد گوش کردهام. روزانه تمرینات را انجام میدهم و فا را 2 الی 3 ساعت مطالعه و هر روز برای مردم حقایق را روشن میکنم.
آموختن رانندگی در 70 سالگی
دو سال قبل بهرغم بالا بودن سنم رانندگی را یاد گرفتم. در طول 2 سال گذشته اغلب در حین کمک به سایر تمرینکنندگان و روشنگری حقیقت، بیش از 40 هزار کیلومتر رانندگی کردهام.
یک بار تمرینکنندهای درباره خواهرش که او نیز دافا را تمرین میکرد با من صحبت کرد. او نگران خواهرش بود زیرا بیناییاش را در یک عمل ناموفق آبمروارید از دست داده بود. من فوراً چند تن از آنها را به شهر محل سکونت خواهر آن تمرینکننده بردم. زمستان و جاده پوشیده از برف بود و ما پس از تاریک شدن هوا به آنجا رسیدیم. روز بعد چند تمرینکننده دیگر نیز به ما پیوستند. ما درکهایمان از فا را به اشتراک گذاشتیم و خانواده خواهر این تمرینکننده بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند. شوهر او میخواست تزکیه را رها کند اما تصمیم گرفت به تمرین ادامه دهد و همچنین ارتباطش با دخترش در روند نگاه به درون بهبود یافت.
یک بار تمرینکنندهای دچار علائم مشکلات دیابت و در بیمارستان بستری شد. به همراه تعدادی از تمرینکنندگان به بیمارستان رفتیم و درکهایمان را با او به اشتراک گذاشتیم. او را تشویق کردیم که افکار درستش را حفظ کند و به استاد و دافا ایمان داشته باشد. پس از آن طولی نکشید که بیمارستان را ترک کرد و بهبود یافت.
همچنین متوجه شدم که در رانندگی نیز عامل تزکیه وجود دارد. من در ترافیک و مسیرهای باریک حق تقدم را به دیگران میدهم. اغلب رانندگان اتوموبیلهای دیگر با بوق زدن از من تشکر میکنند. همچنین وقتی برای گردش به چپ، اتومبیلها پشت سر هم قرار دارند، خود را در میان اتومبیلها وارد نمیکنم. به درک من، وقتی اجازه میدهم که اول دیگران بروند، با استفاده از این عمل به فا اعتبار میبخشم.
وقتی خویشاوندان و دوستانم دیدند که در کمال سلامتی و اعتماد به نفس رانندگی میکنم، حقیقتاً شگفتزده شدند و همچنین باعث شد تا برخی از خویشاوندانم خواهان یاد گرفتن فالون دافا شوند.
استفاده از هر فرصت برای نجات مردم
برای مدت کوتاهی با تمرینکننده دیگری برای روشنگری حقیقت همکاری کردم. ما با تلفن همراه افراد تماس میگرفتیم تا درباره فالون دافا با آنها صحبت کنیم. او بهطور خوشایند و همیشه مؤدبانه با استفاده از دلیل و منطق با مردم صحبت میکند. او اغلب ظرف 1 ساعت میتوانست بیش از 20 نفر را ترغیب کند که حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن را ترک کنند. بنابراین زمانی که با او بودم نیازی نبود که خیلی صحبت کنم و بهتدریج به حضور او وابسته شدم بهطوری که وقتی این تمرینکننده نمیتوانست مرا همراهی کند، نمیدانستم باید چه کار کنم.
میدانستم که خجالت میکشم به صورت رودررو درباره فالون گونگ با مردم صحبت کنم. اما اگر یک مرید نتواند با گفتن حقایق دافا برای موجودات ذیشعور آنها را نجات دهد، چطور میتواند عنوان «مرید دوران اصلاح فا» را به دوش کشد؟ میدانستم که باید از این سد عبور کنم.
شروع کردم به مطالعه فا با همتمرینکنندگان هنگام صبح و بعدازظهر برای روشنگری حقیقت بیرون میرفتم. به گروههای کوچکی تقسیم میشویم و تا حد امکان با مردم مانند کارگران ساختمانسازی، سبزیفروشان و رفتگران و سایرین صحبت میکنیم. اغلب تمرینکنندگان را به مقصد تعیین شده میبرم و بعد به گروههای کوچکتر تقسیم میشویم.
هر روز بهطور مداوم بیرون میروم تا حقایق را روشن کنم. در این روند از وابستگیام به متکی بودن به دیگران رها شدم و مسیر تزکیه خودم را پیدا کردم. بر اساس این تجربه دریافتم که وقتی فا را بهخوبی مطالعه میکنم، روشنگری حقیقت طبیعیتر و مؤثرتر میشود.
یک روز تابستان از منطقهای تالابی عبور میکردم که رفتگری را دیدم. توقف کردم و به او یک بطری آب دادم و گفتم: «روز بسیار گرمی است. حتماً خسته هستید. این آب را بنوشید.»
او تشکر کرد و من درباره فالون دافا با او صحبت کردم. او نیز با خوشحالی موافقت کرد که سازمانهای ح.ک.چ را ترک کند.
سعی میکنم از همه فرصتها برای صحبت با مردم درباره فالون دافا استفاده کنم و آنها را از دست ندهم. وقتی اتوموبیلم را برای تعمیر بردم، درحالیکه تعمیرکار مشغول بود، با او صحبت کردم و زمانی که کارش تمام شد، من نیز صحبتم را تمام کردم. وقتی مدیر تعمیرگاه کارتش را به من داد، از فرصت استفاده کردم و درباره دافا با او نیز صحبت کردم. هر دوی آنها موافقت کردند سازمانهای ح.ک.چ را ترک کنند.
روند روشنگری حقیقت نیز یک روند تزکیه است. ایمان دارم که استاد این مردم را سر راه من قرار میدهند پس باید نهایت تلاشم را کنم تا آنها را نجات دهم. مصمم هستم که سه کار را بهخوبی انجام دهم و مردم بیشتری را نجات دهم.
لطفاً به هر نکته نادرستی اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت