(Minghui.org) در ماه مه امسال 74 ساله شدم. در طول زندگی‎ام به چیزهای ناشناخته علاقه‎مند بودم و نواختن یک ساز موسیقی را یاد گرفتم. من فرد کتاب‎خوان مشتاقی هستم و به کتاب‎های فنی، کتاب‎های کلاسیک، کتاب‎های مربوط به حیوانات، رمان‎های ماجراجویانه، کتاب‎های طنز، کتاب‌های مربوط به سفر و همچنین کتاب‎های پزشکی و معنوی علاقمند هستم. علاوه بر این، در مدرسه زبان‎هایی مانند روسی، لاتین و انگلیسی و همچنین فرانسوی و اسپانیایی را یاد گرفتم، تا بتوانم به گردشگران کمک کنم. ریاضیات و ورزش تدریس می‎کردم و پس از یکی شدن آلمان شرقی و غربی در سال 1989 ، فیزیوتراپیست شدم. همیشه دوست داشتم با مردم کار کنم، که به من فرصت کسب تجربه‎های زیادی را می‎داد.

پس از بازنشستگی به دنبال کاری برای انجام دادن بودم. تصمیم گرفتم کتاب‎هایی درباره طب جایگزین، و همچنین موضوعات رمزگونه و معنوی بخوانم. در کلاس‎های آموزش بزرگسالان چی‎گونگ را برگزیدم، و همچنین در یک کلاس تمرین مدیتیشن شرکت کردم.

به‎طور مرتب با گروه کوچکی با هم مدیتیشن می‎کردیم. در سال 2014 رهبر گروه به ما فالون گونگ (یا فالون دافا)، پنج مجموعه تمرینش و کتاب جوآن فالون نوشته آقای لی هنگجی، را معرفی کرد، و من کنجکاو شدم. جوآن فالون را خریدم و در طول یک هفته تعطیلاتِ کوه‎ نوردی، تقریباً بدون وقفه آن را خواندم. متوجه شدم که اصول هدایتگر فالون دافا حقیقت، نیک‎خواهی و بردباری است. فکر کردم: «این به من کمک می‎کند که فرد بهتری شوم. می‎خواهم فالون گونگ را یاد بگیرم.»

از آن زمان، خواندن این کتاب را متوقف نکرده‎ام. این کتاب مرا راهنمایی می‎کند، خواستار آن است که طبق سطح جدید و بالاتری رفتار کنم و به من نشان می‎دهد که به چه جایی در مسیرم رسیده‌ام. در طول انجام تمرینات گروهی، مطالعه گروهی و به اشتراک‌گذاری تجربیات‎مان، دوستان بسیاری را پیدا کرده‌ام - یعنی هم‎تمرین‎کنندگانم. پنج نفر از ما در شعاع حدود 40 کیلومتری از هم زندگی می‎کنیم و در سراسر آلمان افراد بسیار دیگری نیز وجود دارند. آنها دوستان واقعی هستند و به‎طور باز و صادقانه‎ای در تزکیه‎ام کمک می‎کنند. وقتی در دوران سختی به‎سر می‎برم و باید از شر مشکلاتم خلاص شوم، آنها در کنارم هستند. هدف مشترک‎مان، جذب شدن در اصول حقیقت، نیک‎خواهی و بردباری است.

فرزندانم بزرگ شده‎اند و خانواده‎ خودشان را دارند. آنها می‎دانند و قبول می‎کنند که من فالون دافا را تمرین می‌کنم. یکی از پسران و همسرش نیز دافا را تمرین می‎کنند. آنها هم مثل من سعی می‎کنند بدن و ذهن‎شان را بهبود ببخشند. مادرم نیز به فالون دافا علاقه‌مند بود. وقتی کتاب جوآن فالون را می‎خواندم، او گوش می‎کرد. او از مرگ نمی‎ترسید. او همه چیز را مرتب و نگرانی‎ها و مشکلاتش را رها کرد. او در صلح و آرامش، در سن 97 سالگی در سال 2017، درگذشت.

هنوز در جامعه فعال هستم و با دو گروه کار می‎کنم. این "محل تمرین" من است. یکی از گروه‎ها، آسایشگاه است. پس از یک دوره آموزشی، از بیمارانی که در وضعیت وخیم و رو به مرگ هستند مراقبت می‎کنم. سعی می‎کنم با آنها روراست و صادق باشم، آرزوهای‎شان را برآورده کنم، فکرم روشن باشد و هم‌صحبت مفیدی باشم. سعی می‎کنم به آنها کمک کنم تا از مرگ نترسند و با مهربانی به آنها در این مسیر کمک می‎کنم. تجربیات زندگی‎ام و مطالعه فا به من کمک زیادی می‎کند.

در طول یک سال و نیم گذشته، روابط خوبی با فرزندان حامی این افراد برقرار کرده‎ام که برای بیماران خیلی مریض مفید است. به‎طور طبیعی درباره دافا، آزار و شکنجه در چین و تجربیات و اقداماتم با آنها صحبت می‎کنم. به‎عنوان مثال، از مرگ مادرم برای کمک به آنها استفاده کردم که به اهمیت برخی مسائل پی ببرند، از جمله از بین بردن خاطرات بدِ گذشته، آشتی و صلح پس از دعوا، و بخشیدن متجاوزین. در طول شب‎های طولانی و سایر نوبت‎های کاری، افکار خوبی برای این افراد می‎فرستم و برای آنها این عبارات را در ذهنم می‎خوانم: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‎خواهی، بردباری خوب است.» همچنین موسیقی دافا را برای آنها پخش می‎کنم. در طول این ساعات طولانی، جوآن فالون نیز می‎خوانم.

گروه دومی که با آن مشغول هستم، سالمندانِ باشگاه کامپیوتر برای افراد سالمند است. آنها نسبت به جنبه‎های فنی علاقه‎مند و در رابطه با توسعه اجتماعی و پیشرفت‎های جدید بسیار روشنفکر هستند. آنها درباره فالون دافا چیزی نمی‎دانستند. این فرصتی را به من داد تا دافا را به آنها معرفی کنم. تمرینات را به آنها نشان دادم و درباره آزار و شکنجه تمرین‎کنندگان دافا در چین صحبت کردم.

علاوه بر این، در رویدادهای دافا در آلمان شرکت می‎کنم. در جشنواره‎های شهر، جشنواره‎های بزرگ فرهنگی منطقه‎ای، و روز ساکسونی، من و بچه‎ها با هم گل‎های کاغذی نیلوفر آبی می‎سازیم. همچنین فعالیت‎های متعددی را انجام می‎دهیم از جمله معرفی تمرینات، توزیع بروشور، صحبت با بازدیدکنندگان، گفتگو درباره آزار و شکنجه فالون گونگ در چین و جمع‌آوری امضاء برای دادخواست علیه آزار و شکنجه. فعالیت‎هایم به من کمک کرده تا آرامتر و هدفمندتر باشم و درباره خودم حس امن‎تری کنم. در طول این فعالیت‎ها چیزهای بسیاری آموخته‎ام و کماکان از سایر تمرین‎کنندگان در حال یادگیری هستم.

وضعیت سلامتیِ خوبی دارم. کمرم که از 26 سالگی برایم مشکل‎ساز شده بود، خوب است. زانویم که بعد از افتادن صدمه دیده بود نیز خوب است، و شب‎ها به‎راحتی می‎خوابم.

از اینکه با فالون دافا آشنا شدم بسیار قدردانم. دافا به من فرصتی داد که صادقانه‎تر رفتار کنم و فکرم روشن‌ شود. این به من کمک می‎کند که ابتدا به دیگران فکر کنم، و زمانی که با مشکلات روبرو می‎شوم، به درون نگاه کنم. در نهایت علت بودن در این زمین را درک می‎کنم، راهنمای زندگی روزمره‎ام را یافتم، و به‎شدت از آن بهره‎مند شده‎ام. به کوشا بودن در مسیر تزکیه‎ام ادامه خواهم داد.

معلم محترم و نیک‎خواه، متشکرم.