(Minghui.org) قبل از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کنم، از بیماری‌های بسیاری رنج می‌بردم، ازجمله اختلال سیستم ایمنی بدن و مجبور بودم از صندلی چرخدار استفاده کنم.

وقتی فشار خونم به حد صفر ‌رسید، هشیاری‌ام را از دست دادم، بنابراین مرا به بیمارستان بخش اورژانس برده و به‌مدت 2 هفته در آنجا بستری ‌شدم. درمانی برای بیماری‌ام وجود نداشت.

در 4 اوت 1994 همسایه‌ای به دیدارم آمد، یک نسخه از کتاب جوآن فالون را به من داد و توصیه کرد که آن را با دقت مطالعه کنم. آن شب، در رؤیایی که دیدم پیش‌بینی شد سلامتی‌ام را به‌دست می‌آورم. بدیهی بود که تصمیم گرفتم فالون دافا را یاد بگیرم.

حدود یک ماه بعد، نتایج آزمایش در بیمارستان سلامتی‌ام را تأیید کرد، بیماری‌ام بهبود یافت. وقتی 47 ساله شدم، سرانجام سلامتی را به‌دست آوردم. پزشکم از من پرسید چگونه به این سرعت بیماری‌هایم بهبود یافت، به او گفتم که فالون دافا را تمرین می‌کنم. او گفت که می‌خواهد فالون دافا را تمرین کند.

نشان دادن خوبی‌های دافا

پس از اینکه یک تمرین‌کننده شدم، سعی کردم شخص خوبی شوم و از اصول فالون دافا حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی کنم. همه افراد خانواده‌ام شاهد بودند و درمورد تغییراتی که در من دیدند نظر دادند.

وقتی مادرشوهرم بیمار شد، او را به منزلم آوردم و از او مراقبت کردم. آن محبت‌ها، واقعاً او را تحت‌تأثیر قرار داد. با خواهران و برادران همسرم نیز به همان صورت رفتار کردم. آنها همگی دریافتند که این دافا است که مرا تغییر داده است.

در سال 2001 نقل مکان کردم و فکر می‌کردم که به مردم بگویم که یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم. همچنین مصمم شدم که رفتار یک تمرین‌کننده را با کمک کردن به دیگران نشان دهم. به همه گفتم که فالون دافا را تمرین می‌کنم.

همسایه‌ام که حدوداً 90 ساله بود، دچار شکستگی استخوان شد، دخترش درگیر بود، بنابراین پیشنهاد دادم که خانم سالخورده را برای معاینه نزد پزشکش ببرم. همسایه‌ام به همسایه‌هایش گفته بود که تا چه حد کمک بزرگی به او کرده بودم.

کشف وابستگی‌ها

از آنجا که به‌عنوان یک تمرین‌کننده شهرت خوبی کسب کردم، وابستگی به احساس خوب داشتن نسبت به خودم را رشد دادم. در رؤیایی، استاد به من اشاره‌ای کردند، اما این اشاره کمکی به من نکرد که وابستگی‌ام را پیدا کنم.

آنگاه همسرم گفت که اگر طلاق آنقدر پرهزینه نبود، مدتها قبل مرا طلاق داده بود، تا آنجا که به او مربوط می‌شد، من فقط خدمتکاری با ساعات کار رایگان بودم. مورد بی‌انصافی واقع شده بودم و نمی‌توانستم بفهمم که چرا او چنان افکاری دارد. اما، استاد گفتند وقتی با اختلافات مواجه می‌شویم به‌درون نگاه کنیم.

وقتی به‌درون نگاه کردم، به‌خاطر آوردم پس از اینکه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد، چند بار خانه‌ام غارت شد و به‌طور غیرقانونی محکوم به چهار سال و نیم زندان شدم. دریافتم که همسرم نیز در معرض فشار روانی بسیار و ترس قرار گرفته بود.

با این‌حال، هرگز درباره وضعیتش از دیدگاه او فکر نکردم. هنگامی‌که در زندان بودم، به‌ندرت درباره او و پسرم فکر می‌کردم؛ درعوض تماماً درباره تزکیه‌ام و رسیدن به کمال فکر می‌کردم.

این مسائل سرانجام به من نشان داد که وابستگی به خودخواهی دارم. دریافتم که لازم است حقیقت را درباره دافا برای خانواده‌ام روشن کنم و به آنها کمک کنم که دریابند آزار و شکنجه اشتباه است.

این یک ندای بیدارباش بود. دریافتم که توجه زیادی به جذب شدنم در فا نکرده بودم. درعوض فقط از طریق احساسات حرکت می‌کردم. استاد به تعدادی از وابستگی‌هایمان اشاره کردند، مانند ذهنیت خودنمایی، حسادت، شوق و اشتیاق بیش از حد، اما به آنها توجهی نکرده بودم.

استاد بیان کردند:

«فا می‌تواند تمام وابستگی‌ها را درهم شکند، فا می‌تواند تمام شیطان‌ها را منهدم کند، فا می‌تواند تمام دروغ‌ها را متلاشی کند و فا می‌تواند افکار درست را نیرومند کند.» («مداخله را دور کنید» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر2)

فای استاد مرا بیدار کرد و دریافتم که فقط با جذب شدن در فا می‌توانم خودم را پالایش کنم.

مطالعه فا اساس تزکیه است

دریافتم که وضعیت شخص در مطالعه فا نیز انعکاسی در قلمروی تزکیه شخص است. یک تمرین‌کننده اشاره کرد که بزرگ‌ترین وابستگی‌ام به در طلب چیزی بودن در تزکیه است. به‌یاد آوردم که شروع به ازبرکردن جوآن فالون کردم، اما وقتی نتوانستم منفعت مشهودی را احساس کنم، آن را متوقف کردم.

استاد بیان کردند:

«... هر چیزی که می‌توانستم به شما بدهم را در این کتاب فا فشرده کردم، و تا وقتی که کتاب را بخوانید همه چیز را دریافت خواهیدکرد .» (آموزش فا در کنفرانس فا در استرالیا)

پی بردم که مطالعه فا اساس تزکیه شخص است و وقتی آن فکر واقعی از عمق درونم نشأت بگیرد، استاد نیز به من کمک می‌کنند. وضعیت تزکیه‌ام بهبود می‌یابد، بدون اینکه متوجه شده باشم.

مطالعه فا را دیگر به‌عنوان یک تکلیف انجام ندادم و درعوض هنگام مطالعه خودم را با سؤالاتی به چالش کشیدم. برنامه‌ریزی نکردم که چند فصل را خواهم خواند. وقتی فا را مطالعه می‌کردم بسیار آرام، اما متمرکز بودم. اگر چیزی بود که نمی‌توانستم از آن رها کنم، قبل از مطالعه ابتدا به آن رسیدگی می‌کردم.

تغییر نگرش همسرم نسبت به دافا

رشد شین‌شینگ یک شخص، ارتقاء واقعی او است. شوهرم سابقاً به مسافرت کردن معتاد بود و پول بسیاری نیز برای آن هزینه می‌کرد. من همیشه از او حمایت می‌کردم، کمکش می‌کردم که خود را برای سفر آماده کند و وقتی از سفر مراجعت می‌کرد، لباسش را ‌می‌شستم.

گرچه او یک مهندس ساختمان بازنشسته بود، اما هرگز به فکر تعمیر شکاف در پشت‌بام خودمان نبود. قبلاً عادت داشتم درباره چنین چیزهایی شکایت کنم، اما پس از آن به این افکار خاتمه دادم. با فای استاد، می‌توانستم خودم را به جای او قرار دهم و بیشتر او را درک کنم. او تمام زندگی‌اش کار کرده بود و نتیجه آن مقداری پس‌انداز بود. از آنجا که هنوز کارش را به‌خوبی انجام می‌داد برایش بهتر بود از فرصت استفاده کرده مسافرت کند و کارهایی را که لذت می‌برد انجام دهد.

بعد از اینکه کاملاً حامی او شدم، او در عوض قدردانی‌اش را به من نشان داد. قبل از اینکه عازم سفر شود، برای اینکه مطمئن شود چاپگرم جوهرش کم نیست آن را کنترل می‌کرد. او چند کار دیگر را نیز برایم انجام می‌داد که سایر تمرین‌کنندگان با مشاهده آن تحت‌تأثیر قرار می‌گرفتند. او درک کرده بود که چه چیزی برایم مهم‌ترین است.

آنگاه، دریافتم که او از تماشای اخبار جعلی تلویزیون خودداری می‌کند. او به دوستان خود می‌گفت که من تا چه حد مهربانم، آن را به‌عنوان شاهدی بیان می‌کرد که چقدر فالون دافا شگفت‌انگیز است. او همچنین برای دوستانش دی‌وی‌دی‌های فالون دافا یا نرم‌افزاری برای عبور از فایروال اینترنت می‌فرستاد. همچنین دی‌وی‌دی تمرین را به یکی از دوستانش داد که می‌خواست فالون دافا را یاد بگیرد.

آنچه که برایم از اهمیت بسیاری برخودار بود اینکه او درخواست خروج از ح.ک.چ را به دبیر کمیته ح.ک.چ در پایان سال 2016 داد.