(Minghui.org) فالون دافا را در سال 1998 آموختم، اما وقتی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) کمپین تبلیغاتی خود برای بدنام کردن این تمرین و آزار و شکنجه آن را آغاز کرد، دافا را کنار گذاشتم. در سال 2005 دوباره تزکیه را ازسر گرفتم و استاد فرصت دوباره‌ای به من دادند تا درک عمیق‌تری از دافا و آزار و شکنجه آن کسب کنم. در اینجا مایلم تجارب زندگی‌ام را با سایرین به‌اشتراک بگذارم.

کسب دافا

همیشه دانش‌آموز خوبی بودم و با خانواده‌ام به‌راحتی زندگی می‌کردم، اما پس از اینکه مادرم به‌شدت بیمار شد، احساس درماندگی و تنهایی به سراغم آمد. اگرچه اصلاً به هیچ روش معنوی معتقد نبودم، امیدوار بودم که خدا واقعاً وجود داشته باشد. اغلب بارها و بارها دعا می‌کردم و می‌گفتم: «خدای مهربان، ما را نجات دهید!»

موجودات الهی باید صدای مرا شنیده باشند، زیرا در اواخر سال 1998، شخصی نسخه‌ای از جوآن فالون را برایم آورد، اما در آن زمان، ذهنم مملو از طلب شهرت و ثروت بود. مهم‌تر اینکه در فرقه الحاد ح.ک.چ بزرگ شده بودم، بنابراین درک ضعیفی از تزکیه داشتم. آزار و شکنجه در سال 1999، مدت کوتاهی پس از اینکه تمرین فالون گونگ را شروع کردم، آغاز شد. درحالی که فریب تبلیغات ح.ک.چ را خورده و گیج شده بودم، تزکیه را کنار گذاشتم.

فرصتی دیگر

شش سال بعد، در سال 2005، همان شخص دوباره مرا پیدا کرد و گفت: «رویداد خودسوزی میدان تیان‌آن‌من را حکومت ح.ک.چ برای فریب مردم صحنه‌سازی کرد.» او توضیح داد که چگونه تبلیغات ح.ک.چ درباره دافا به مردم دروغ می‌گوید. ویدئوهایی که به من نشاد داد را دیدم. در حال تماشای آنها فکری به ذهنم آمد: «انسان‌ها از آسمان به زمین سقوط کردند، اما مردم اکنون می‌توانند در دافا تزکیه کنند تا به خانه واقعی خود در آسمان بازگردند. فالون دافا می‌تواند به ما کمک کند تا در طول عمر خود به روشن‌‌بینی دست یابیم!» این اندیشه چنان قوی بود که درک می‌کردم دافا نردبانی به آسمان است!

سخنرانی‌ها و کتاب‌های استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، را دانلود و شروع به خواندن آنها کردم. تعالیم استاد کمک کرد تا دلیل زندگی را درک کنم، به بسیاری از سؤالاتم پاسخ داد و شک و تردید‌هایم را برطرف کرد. باورم به دافا قوی‌تر و راسخ‌تر شد. با خودم گفتم: «می‌خواهم در دافا تزکیه کنم تا به خانه واقعی‌ام بازگردم!»

استاد لی شغلم را تغییر دادند

با یک نوزاد تازه متولد‌شده و یک شغل تمام‌وقت، زمانی نداشتم تزکیه کنم و سه کاری که استاد از ما می‌خواهند را انجام دهم. به خودم گفتم باید شغلم را عوض کنم، زیرا به زمان نیاز دارم تا خودم را تزکیه و حقایق را برای مردم روشن کنم. مادامی که می‌توانستم با درآمدم از خانواده‌ام حمایت کنم، میزان حقوق برایم مهم نبود. بنابراین هنگام فرستادن افکار درست، فکری به آن اضافه کردم: «استاد، لطفاً به من شغلی بدهید تا فرصت بیشتری برای تزکیه و انجام سه کار داشته باشم.»

حدود دو ماه بعد همکاری گفت که بخشی در واحد کاری‌ام نیاز به نیرو دارد. او گفت که آن شغل پرزحمتی نیست و حقوقش پایین‌تر است. می‌دانستم که استاد این شغل را برایم نظم‌وترتیب داده‌اند. بنابراین با مدیر منابع انسانی تماس گرفتم و او موافقت کرد آن شغل را به من بدهد. او گفت: «چند نفر درباره این شغل با من تماس گرفته‌اند، اما فکر می‌کنیم آنها بهترین گزینه‌ها نیستند. شما برای آن مناسب و عالی هستید.» علاوه بر این، گفت که حقوق و دستمزدم مانند سابق باقی خواهد ماند.

ارتقاء شین‌شینگ

شوهرم از من طلاق گرفت، چراکه وقتی از من خواست دافا را رها کنم، از انجام آن اجتناب كردم. حضانت پسرم را گرفتم و شوهرم مدت بسیار کوتاهی پس از آن دوباره ازدواج کرد.

در چند سال اول پس از این رویداد، واقعاً از او رنجش به دل داشتم. نمی‌خواستم پسرم را برای دیدن والدینش ببرد، و حتی اصلاً تمایل نداشتم که پسرمان را همراه همسر جدیدش بیرون ببرد. به آنها بسیار حسادت و احساس بدبختی می‌کردم. اغلب بداخلاق بودم، اما عمیقاً در قلبم می‌دانستم که خودم مقصرم- افکار و اعمالم شایسته یک تزکیه‌کننده دافا نبودند. یک تزکیه‌کننده باید مانند آنچه استاد می‌گویند، باشد:

«يک شخص خيرخواه هميشه قلبي از شفقت و نيک‌خواهی دارد. بدون هيچ نارضايتي و نفرت، سختي‌ها را با شادماني و مسرت تحمل مي‌کند(«قلمروها» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

باید نیک‌خواه می‌بودم، اما به‌جای آن، همواره کنترل خودم را از دست و اجازه می‌دادم که شیطان از شکاف‌هایم سوءاستفاده کند. استاد بیان کردند:

«يک شخص پليد از حسادت زاده مي‌شود. با خودخواهي و خشم، درباره‌ بي‌عدالتي‌هايي که برايش پيش مي‌آيد گله و شکايت مي‌کند(«قلمروها» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

بخش تزکیه‌شده من نگرانم بود. در رؤیاهایم گریه می‌کردم و نمی‌توانستم بفهمم که چرا به‌اندازه کافی بردبار نیستم. بنابراین بیشتر فا را مطالعه کردم و شروع به خواندن هنگ یین و نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر کردم، به‌ویژه دو شعر: «تزکیه حقیقی» در هنگ یین و «شرح دادن فا» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر را می‌خواندم.

سرم را با تعالیم استاد پر کردم و هیچ فضایی برای حسادت، رنجش، ناراحتی و سایر احساسات و وابستگی‌های بشری باقی نگذاشتم. بنابراین زمانی که تضادها دوباره رخ می‌دادند، اولین چیزی که درباره آن فکر می‌کردم، آموزش استاد بود:

«کسی که به درد و شادی بشری اهمیتی نمی‌دهد
یک تزکیه‌کننده است
کسی که به ازدست‌دادن و به‌دست‌آوردن‌ دنیوی وابستگی ندارد،
یک آرهات است» («رها شدن از سه قلمرو» از «هنگ یین»)

و:

«براي يک تزکيه‌کننده، تمام ناکامي‌هايي که او در ميان مردم عادي با آن مواجه مي‌شود آزمون‌ها هستند و تمام تعريف و تحسين‌هايي که دريافت مي‌کند امتحان‌ها مي‌باشند.» («يک تزکيه‌کننده به‌طور طبيعي مي‌تواند خود را در آن بيابد» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

به‌تدریج توانستم احساساتم را کنترل کنم، دیگر از شوهر سابقم متنفر نبودم یا رنجشی از او به دل نداشتم. حتی می‌توانستم او و همسرش را مانند دوستانم درنظر بگیرم و با آنها دوستانه صحبت کنم. اطمینان حاصل می‌کردم که شوهر سابقم درباره طلاق‌مان احساس بدی نداشته باشد.

«ما می‌گوییم که‌ یک پیامد خوب‌ یا بد از یک فکرِ آنی می‌آید. تفاوتدر یک فکر، به نتایج‌ مختلفی‌ منجر می‌شود.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

تعلیمات استاد من و خانواده‌ام را تغییر داد

بعد از تغییر من آنها نیز تغییر کردند. بنابراین شوهر سابقم به‌جای اینکه پسرمان را بیرون ببرد تا با آنها باشد، به آپارتمان من می‌آمد تا با او وقت بگذراند یا پسر‌مان را همراه پدربزرگ و مادربزرگش، با هم بیرون می‌بردیم. به این ترتیب زمان بیشتری داشتم تا حقایق دافا را برایش روشن کنم. هفته‌نامه مینگهویی را نیز به او می‌دادم تا بخواند.

او قبلاً مایل نبود هیچ چیزی درباره دافا بشنود و از پذیرش مطالب دافا نیز خودداری می‌کرد، بنابراین مجلات را به مادرش می‌دادم که بیشتر پذیرای آنها بود. پس از اینکه نگرشم تغییر کرد، سرانجام او نیز تغییر کرد و تمایل پیدا کرد درباره دافا بشنود و مطالبش را بپذیرد. او حتی در سال 2016 در شکایت از جیانگ زمین به‌خاطر راه‌اندازی آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان دافا، شکایت کرد. همسرش نیز موافقت کرد از عضویت خود در ح.ک.چ کناره‌گیری کند.

استاد بیان کردند:

«رحمت می‌تواند زمین و آسمان را هماهنگ کند، بهار را بیاورد
افکار درست می‌تواند مردم دنیا را نجات دهد»
(«فا جهان را اصلاح می‌کند»، هنگ یین 2)

موجودات ذی‌شعور به این جهان آمدند تا فا را کسب کنند و استاد برای‌مان نظم‌وترتیبی می‌دهند تا آنها را نجات دهیم. صرف‌نظر از اینکه مردم چگونه رفتار می‌کنند، هرگز نباید از آنها دست بکشیم، زیرا سمت آگاه‌شان می‌داند که به اینجا آمده‌ تا فا را کسب کند. هنگامی که فرصتی برای دیدن نیک‌خواهی و زیبایی دافا به آنها می‌دهیم، مهربانی‌شان بیدار خواهد شد.

تربیت خوب یک تمرین‌کننده جوان

همه ما عاشق فرزندان خود هستیم و می‌خواهیم آنها بهترین‌ها را داشته باشند. معتقدم بهترین چیزی که می‌توانم به فرزندم بدهم، این است که کمک کنم فا را کسب کند، بنابراین وقتی چهار ساله بود، شروع کردم جوآن فالون را برایش بخوانم و به او بیاموزم که با پیروی از حقیقت، نیکخواهی، بردباری فرد خوبی باشد. او فا را بادقت همراه من مطالعه می‌کرد و در سکوت به من گوش می‌داد تا معنای کلمات را برایش توضیح دهم.

هر بار چند پاراگراف را با هم مطالعه می‌کردیم. وقتی سخنرانی ششم جوآن فالون را می‌خواندیم، متوجه شدم که اکثر حروف را می‌‌شناسد. دافا سحرآمیز است!

درابتدا تصور می‌کردم که این طلاق تأثیری منفی بر سلامت روانی پسرم می‌گذارد، اما او بزرگ شد. کودک خندان و مثبت و دانش‌آموز برتر کلاسش شد. بسیار بااستعداد نیز بود. می‌دانست که باید الزامات دافا را برآورده سازد تا فرد خوبی باشد. همکلاسی‌هایش دوست داشتند با او بازی کنند. به‌ندرت بیمار می‌شد. وقتی احساس می‌کرد ناخوش است، تمرینات را انجام می‌داد و فا را مطالعه می‌کرد و حالش خوب می‌شد.

هیچ کسی را ازدست نده

استاد بیان کردند که در طول دوره اصلاح فا، مریدان دافا مأموریتی دارند- اینکه افرادی که فریب دروغ‌های ح.ک.چ را خورده‌اند، نجات دهند و به آنها کمک کنند تا در آینده نابود نشوند. می‌دانم که باید با روند اصلاح فا همگام باشم و مردم بیشتری را نجات دهم.

در طول روز وقت ندارم فا را مطالعه و حقایق را برای مردم روشن کنم، پس یک بار در هفته بعد از کار، با هم‌تمرین‌کنندگان بیرون می‌روم. کیسه بزرگی از مطالب دافا را با خود می‌بریم و آنها را دم در منازل مردم قرار می‌دهیم. همچنین با مردم صحبت و آنها را تشویق می‌کنیم که از حزب کمونیست چین و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند.

یک بار به مردی یک دی‌وی‌دی شن یون دادیم و به او گفتیم که هنرهای نمایشی شن یون فرهنگ 5000 ساله چین را ترویج می‌دهد. او بسیار علاقه‌مند بود و شروع به صحبت کرد. متوجه شدیم که مأمور بازنشسته پلیس است و درگذشته تمرین‌کنندگان را در خانه‌های‌شان تحت نظر داشت تا دافا را تمرین نکنند. او سؤالات بسیاری درباره دافا، موجودات الهی، تزکیه و خروج از ح.ک.چ پرسید. به پاسخ‌های ما گوش داد و اغلب سرش را به‌علامت تأیید تکان می‌داد. تا ساعت 11 شب صحبت کردیم. در نهایت، مشتاقانه موافقت کرد که از عضویت خود در حزب کمونیست چین کناره‌گیری کند و خالصانه گفت: «شما خیلی بااطلاعات هستید. امروزه جوانان زیادی مثل شما نیستند. خداوند همه شما را مورد برکت قرار دهد!»

ما با بسیاری از دانشجویان دانشگاه که پاک و مهربان هستند و نیز افرادی که می‌دانستند چگونه از سد فیلترینگ اینترنتی ح.ک.چ عبور کنند، اما واقعیت‌های دافا و آزار و شکنجه را درک نمی‌کردند نیز ملاقات کرده‌ایم. همچنین افرادی را دیده‌ایم که دی‌وی‌دی‌های شن یون را دیده‌اند، اما از حزب کمونیست چین خاج نشده‌اند. تمام تلاش خود را می‌کنیم تا واقعیت‌های دافا و ح.ک.چ را برای‌شان شرح دهیم.

وقتی سوار تاکسی می‌شوم، راهی پیدا می‌کنم تا با رانندگان صحبت کنم و به آنها بگویم که از حزب کمونیست چین خارج شوند. بسیاری از رانندگان پیام‌های ضبط‌شده درباره دافا را در تلفن‌های‌شان شنیده‌اند یا اسکناس‌هایی را استفاده کرده‌اند که پیام‌های دافا روی‌شان چاپ شده است. همه آنها از حزب کمونیست چین خارج شدند.

یک روز پس از کمک به راننده‌ای برای خروج از ح.ک.چ، لینک وب‌سایتی را به او دادم که کمکش کنم از سد فیلترینگ اینترنتی ح.ک.چ خارج شود. او بسیار خوشحال شد و بارها از من تشکر کرد.

در فرصت دیگری، درحال صحبت با راننده تاکسی، از محلی که باید پیاده می‌شدم، عبور کردیم. او باید دوری طولانی می‌زد تا مرا به مقصدم برساند، اما اصرار داشت که بابت این مسافت اضافه پولی از من نگیرد و گفت: «تو فرد خوبی هستی. نامت چیست. در ‌خاطرم خواهی ماند.»

با هر کسی که به آپارتمان‌مان می‌آید، صحبت می‌کنم تا بتوانم فرصتی پیدا کنم حقایق را برایش روشن کنم. ما یک قفسه آشپزخانه خریدیم و حقایق را برای مردی که آن را تحویل می‌داد، روشن کردم. او بدون تردید از حزب کمونیست چین خارج شد و گفت که می‌داند فالون دافا خوب است. بعضی از همکارانش تزکیه‌کننده دافا بودند و قبلاً درباره حقایق دافا به او گفته بودند.

با پیشرفت سریع اصلاح فا، عوامل شیطانیِ کمتر و کمتری فکر مردم را کنترل می‌کنند. حالا برای مردم راحت‌تر است که بفهمند دافا واقعاً درباره چیست. مردم منتظر ما هستند. تا زمانی که بیرون برویم و با مردم صحبت کنیم، استاد نظم‌وترتیبی می‌دهند تا آنها به سمت ما بیایند.

اگرچه سرم بسیار شلوغ بود و گاهی احساس خستگی می‌کردم، وقتی در مسیرم برای نجات موجودات ذی‌شعور بودم، این شعر استاد را ازبر می‌خواندم:

«روشن‌‌‌‌بینان بزرگ از هیچ سختی‌ای نمی‌هراسند
اراده‌شان مانند الماس است
رها از وابستگی به زندگی یا مرگ
با اعتماد و ذهنی فراخ مسیر اصلاح فا را می‌پیمایند
(«افکار دست و اعمال درست» از هنگ یین2)

وقتی فرصت این را دارم تا استاد را در نجات موجودات ذی‌شعور یاری دهم، مملو از شادی هستم.