(Minghui.org) درود استاد محترم! درود همتمرینکنندگان
تمرینکننده فالون دافا از تایوان هستم، و میخواهم درباره تجارب تزکیهام در یازده سال گذشته صحبت كنم.
در فوریه 2007، اولین سالی که شن یون به تایوان آمد، تمرین دافا را آغاز کردم. تمرینکنندگانِ دیگر هیجانزده بودند: «شن یون میآید!» اما نمیدانستم شن یون چیست یا چقدر مهم است. با وجود اینکه فکر میکردم این فقط یک نمایش تئاتر است، از دوستان و خانوادهام دعوت کردم تا شن یون را ببینند.
وقتی شن یون را برای اولین بار تماشا کردم، شگفتزده شدم. متوجه شدم که اجراها بسیار تعالی بخش بود و چیزهای بسیاری را انتقال میداد. آنها اهمیت ارزش اخلاقی سنتی بشر را به مردم یادآوری و شگفتی فالون دافا را توصیف میکردند و به مردم درباره آزار و شکنجه میگفتند. از آنجا که تازه شروع به تمرین کرده بودم، نمیدانستم چطور سه کار را بهخوبی انجام دهم. با دیدن اشتیاق تمرینکنندگان در حمایت از شن یون، به خودم گفتم که سال آینده من نیز باید بهطور داوطلبانه کمک کنم و به این محیط تزکیه که بهسختی فراهم میشود بپیوندم.
در آن سال استاد «آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۰۷» را منتشر کردند. استاد به سؤال شاگرد جدیدی پاسخ دادند:
« این سؤال خوبی است. برای آنهایی که تازه فا را کسب کردهاند، میگویم که شما بسیار خوشبخت هستید. آیا میدانید که به چه نوع گروهی پیوستهاید؟ این تزکیه کنندگان بعد از گذر از سختترین آزمایشات، امروز به اینجا رسیدهاند. البته، این شکنجه و آزار هنوز به پایان نرسیده است، اما اهریمن دیگر آنقدر زیاد یا وحشی نیست، و فشار آنقدرها عظیم نیست. اما، اینطور نیست که چون شما فقط تازگی وارد [دافا] شدهاید ملاکهای تزکیه برای شما پایین آورده خواهد شد. پس در تزکیه برای انجام سه کاری که مریدان دافا باید بهخوبی انجام دهند شما باید تلاش زیادی بکنید، و همزمان موجودات ذیشعور را نجات دهید و وظایفی را که مریدان دافا باید انجام دهند، برآورده سازید. برای بهخوبی انجام دادن این امور، شما باید فا را بهخوبی مطالعه کنید. بیشترین همتتان را بر خواندن دافا بگذارید، و شما قادر به همپایی با روند اصلاح- فا خواهید شد و شما با رفتاری تحسینانگیز، یک مرید دافا میشوید که در خور آن نام میباشد و مرید دوره اصلاح فا است.»
با کلمات استاد بهطور زیادی تشویق شدم. اگرچه تازه شروع به تمرین کرده بودم، میدانستم که استاد مراقبم هستند. احساس کردم تا زمانی که از آموزههای استاد پیروی میکنم، باید بتوانم مسیرِ تزکیهام را بهخوبی بگذرانم.
تشکیل گروه رونویسی
از آنجایی که جوان و در تایپ کردن خوب بودم، احساس کردم میتوانم به خبرنگاران کمک کنم تا بتوانند صدای مصاحبهها را سریع به صورت متن تایپ کنند. بنابراین، سال بعد، تمرینکنندگان پیشنهاد کردند که مصاحبههای شن یون را به صورت متن درآورم. گاهی 30 تا 40 مصاحبه را در یک شب تایپ میکردم. معمولاً تمام شب را با خبرنگاران مشغول به کار بودم و نمیخوابیدم. همچنین با موتور سیکلتم یا اتوبوس به شهرهای دیگر سفر و به خبرنگاران کمک میکردم.
به تدریج روش کارآمدی را برای نوشتن مصاحبهها پیدا کردم. بعضی از تمرینکنندگان متوجه شدند که میتوانم سختی را تحمل و با دیگران بهخوبی همکاری کنم، بنابراین از من خواستند که گروه تایپ را تشکیل بدهم و هماهنگکننده آن باشم. نمیدانستم چگونه باید یک هماهنگکننده خوب در پروژه دافا باشم، اما در فعالیتهای دانشجویی و کارهای اجتماعی متعددی نقش رهبری داشتم، بنابراین احساس میکردم که رهبریِ تیم، چالش بزرگی نخواهد بود. همچنین متوجه شدم که در پروژه دافا هماهنگکننده تنها یک رهبر نیست، بلکه مهمتر از همه، از تیم مراقبت و با آنها همکاری میکند.
افراد گروهم باید از شرایط لازم برای گزارش شن یون پیروی کنند و سرعت و کیفیتمان باید رضایت بخش باشد.
استاد بیان کردند:
«هر چیزی که موجودات بشری ترسیم میکنند یا به شکلِ نقاشی میکشند، عناصری از خود هنرمند را شامل میشود. در اثر یک هنرمند، هر چیزی دربارۀ آن فرد و دربارۀ فردی که بهتصویر کشیده میشود به آن نقاشی میچسبد» («آموزش فا هنگام گفتگو دربارۀ خلق هنرهای زیبا»)
متوجه شدم باید هرگونه افکار منفی نسبت به تمرینکنندگانی که خبرنگار هستند یا افرادی که با آنها مصاحبه شده را از بین ببریم. حتی اگر تنها کاری که انجام میدهیم تایپ متن باشد، هر فکر منفی ممکن است مواد منفی ایجاد کند و بر گزارش تأثیر بگذارد. باید آنچه مقرر شده را بهخوبی انجام دهیم و به یاد داشته باشیم که در حال نجات موجودات ذیشعور هستیم.
بعد از یازده سال کار در گروه تایپ شن یون، بعضی از تمرینکنندگان گفتند از آنجا که مدرک کارشناسی ارشد دارم، کار تایپ متن برایم اتلاف استعداد محسوب میشد. من نیز تعجب کردم که چرا خبرنگاران نمیتوانند خودشان مصاحبهها را به متن تبدیل کنند. همچنین فکر کردم که افراد گروه دیگر نحوه انجام کارها را میدانستند و ممکن است دیگر نیازی به من نداشته باشند. احساس کردم که آنها میدانند چگونه با خبرنگاران کار کنند و بتوانند خودشان کار تایپ را به پیش ببرند.
اما عواقب سست شدنم شدید بود. برای اعضای گروه برنامهریزی لازم برای کار متن نویسی را انجام ندادم و در نتیجه گزارشات به تعویق افتادند. خبرنگاران منتظر بودند، اما من تنها فرد موجود برای انجام این کار بودم. بدون توجه به اینکه چقدر سریع کار میکردم، فقط دو دست داشتم و نمیتوانستم همه چیز را به موقع تکمیل کنم.
استاد بیان کردند:
«این امری حیاتی است که هماهنگکننده اصلی یک پروژه بهخوبی تزکیه کند. اگر نتواند بهخوبی تزکیه کند، روی کل پروژه تأثیر خواهد گذاشت، باعث راکد شدن آن و ایجاد مشکلات بسیاری خواهد شد. بنابراین این حیاتی است.» («کوشاتر باشید»)
متوجه شدم که اگرچه نوشتن مصاحبهها کار سادهای است، اما این مسیر تزکیهای است که استاد برایم نظم و ترتیب دادهاند. با گوش دادن به مصاحبهها، معنای عمیقتر پشت اجراها را درک و در صدای مردم بعد از تماشای شن یون، شادی را حس کردم. معتقدم که بدون توجه به اینکه یک پروژه چقدر سخت، آسان یا کوچک به نظر میرسد، هر پروژه به ما فرصتی برای نجات مردم و تزکیه خودمان ارائه میدهد.
تشکیل گروه ترجمه گزارش
با پیشنهادات تمرینکنندگان دیگر، در سال 2009 یک تیم ترجمه شن یون نیز تشکیل دادم. تمرینکنندگانی که در تایوان میتوانستند به زبان انگلیسی صحبت کنند و بخوانند را سازماندهی کردیم تا مصاحبههایی که به انگلیسی هستند را به زبان چینی ترجمه کنند. به این ترتیب ما توانستیم گزارشهایی از شن یون در آمریکای شمالی را پوشش دهیم. ما آنلاین منتظر فایلهای ضبطشدۀ مصاحبهها بودیم. زمانی که در یک روز در شهرهای آمریکای شمالی دو نمایش اجرا میشد، خبرنگاران، که بین نمایشها مشغول بودند، ممکن بود تا آخر هفته صبر کنند، بعد همه فایلهای ضبط شده را برایمان ارسال کنند. اغلب چهار تا هشت ساعت یا حتی بیشتر طول میکشید تا همه چیز را ترجمه کنیم. مدام به این فکر میکردم که این کار برایم سخت است. مجبور بودم تمام آخر هفته را در خانه بمانم، و حتی رفتن به خرید، فکری غیرمعقول بود. احساس اولیۀ مقدسم برای پیوستن به تیم ترجمه، توسط افکار بشری جایگزین شد و حتی به فکر رها کردن کار هماهنگکنندگی تیم ترجمه افتادم.
هر گاه به فکر ترک کار میافتادم، به خودم یادآوری میکردم که محیط در آمریکای شمالی به راحتیِ تایوان نیست. معمولاً رفت و آمد طولانی بین مسیر تئاتر و هتل وجود دارد و هوای سرد همه چیز را سختتر میکند. از سوی دیگر، من فقط پشت کامپیوترم مینشستم و ترجمه میکردم و هر زمان گرسنه بودم میتوانستم چیزی بخورم. به خودم گفتم: «چیزی برای شکایت ندارم! در حالی که منتظر فایل ظبط شده مصاحبهها هستم باید فا را مطالعه کنم و تمرینات را انجام دهم. نباید گله و شکایت کنم.»
به دنبال کاستیها و شکافهایم در کار هماهنگی بودم. متوجه شدم که یک هماهنگکننده فقط کار را انجام نمیدهد و فقط از مهارتهای انسانیاش برای انجام کارها استفاده نمیکند. هماهنگکننده مانند رشتهای است که تمرینکنندگان را به یکدیگر، مانند دانههای مروارید، وصل میکند. این مسئولیت هماهنگکننده است که مدیریت زمان، منابع و جریان پروژه را بهعهده بگیرد. او همچنین باید یک محیط تزکیه مناسبی را حفظ کند و به دیگران فرصت استفاده از تواناییهایی که استاد به آنها اعطا کردهاند را بدهد. ما باید با هم کار کنیم و کار را بهنرمی به پیش ببریم بعد از نگاه به درون، به استاد گفتم: «باید بهتر عمل کنم.»
پس از آن، کار ترجمه ما خیلی راحتتر از سال قبل انجام شد. اعضای تیم همیشه سر وقت برای نوبت کاریشان حاضر بودند و برخی از آنها حتی ساعات بیشتری را به کار اختصاص دادند. شغلهای روزمرهشان که نیازمند وقت آنها بود، ناگهان کاهش یافت و آنها توانستند هم شغل عادیشان و هم کارهای ترجمه را اداره کنند. هرگز این تجربه را فراموش نخواهم کرد. میدانم که استاد در حال کمک و تشویق من بودند.
استاد بیان کردند:
«اگر بتوانید از عهده این برآیید تا درخصوص خوب عمل کردن روی آنچه که باید انجام دهید محکم و استوار باشید، مسائل در هر زمینهای بهتدریج حل و فصل خواهند شد. این بدین دلیل است که شاگردان جدید، هر موردی که باشد، بهطور پیوسته درحال وارد شدن هستند و آنان ذره ذره به بلوغ خواهند رسید. و وقتی بهبلوغ رسیده باشند، میتوانند درگیر شوند. سفر شما سفری است که اگر بتوانید قدمهای درستِ صحیح بردارید، درهای مقابل شما که زمانی بسته بودند باز خواهند شد و جاده عریض خواهد شد. سفر یکسان است، هر پروژهای که ممکن است باشد. وقتی امور خوب پیش نمیروند، آن از همکاری ضعیف یا اولویت کافی ندادن به آن نشأت میگیرد. وابستگیهای بشری چیزهایی هستند که مسیر شما را مسدود میکنند، و از اینرو کل سفر پر از دستانداز و مملو از دشواری و سختی پیوسته بوده است. بهخاطر اینکه وابستگیهای بشری بسیار زیادی درگیر هستند، افراد سعی میکنند وقتی مشکلات پدیدار میشوند از خودشان دفاع کنند، بهجای اینکه از فا دفاع کنند.» («آموزش فای ارائه شده در جلسهی اپک تایمز»)
این تجربه به من نشان داد که مهم نیست که یک تمرینکننده چقدر تواناست، اگر تمرکزش بر روی فا نباشد و بر روی خودش باشد، نمیتواند بهطور مؤثر مردم را نجات دهد.
حمایت از گزارش شن یون در کُره
در سال 2014، تمرینکنندهای از اپُک تایمز مرا به کره دعوت کرد تا در گزارشهای شن یون به آنها کمک کنم. فکر کردم: «تازه گزارش شن یون در اینجا تمام شده، و من به زبان کرهای صحبت نمیکنم. چه کاری میتوانم در آنجا انجام دهم؟»
آن تمرینکننده توضیح داد که آنها افراد با تجربه کمی دارند. از آنجایی که در تایپ کردن چینی سریع بودم، تمرینکنندگان محلی میتوانستند مصاحبههای کرهای را به چینی به صورت شفاهی ضبط کنند و همان موقع من آنها را تایپ کنم. همچنین میتوانستم گردش کار را بر اساس مدل تیم ترجمه آمریکای شمالی سازماندهی کنم. همچنین میتوانستم از غربیها به زبان انگلیسی مصاحبه بگیرم و با مترجمین کار کنم تا افراد کرهای را مصاحبه کنیم و گزارشها را ویرایش کنم.
با این حال، هنوز شک داشتم، اما به خودم گفتم: «وقتی تمرینکنندگان دیگر به من نیاز دارند، باید این کار را بکنم!»
در پرواز برگشت به تایوان، خطوط هوایی بلیتم را به بیزینس کلاس ارتقاء داد. احساس کردم این تشویقی از سوی استاد است. هر ساله احساس کردم که مسیر تزکیهام نظم و ترتیب داده شده و هر قدمی که برمیداشتم از هماهنگی تیمهای کوچک تا همکاریهای گسترده، میتوانستم بالغتر شدنم را احساس کنم.
اگرچه من و آن تمرینکننده کرهای به زبانهای مختلفی صحبت میکردیم، اما هر دوی ما تعالیم یکسانی را میخوانیم و آرزوی یکسانی برای نجات مردم داریم.
پنج سال به کره رفتم. من و چندین تمرینکننده تایوانی تصمیم گرفتیم که هر سال با سفر به کره جنوبی به تمرینکنندگان محلی در گزارش شن یون کمک کنیم. احساس میکنیم که این به بخشی از کار ما تبدیل شده است، مثل اینکه در دورههای زندگی قبلی به هم وعده دادهایم. در این لحظه در تاریخ ما به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذیشعور کمک میکنیم. تقدس این کار را حس و بسیار افتخار میکنم.
نتیجه
شغل عادیام مدیریت پروژه است، بنابراین به تمرکز کردن بر مراحل کار، روش شناسی و کارایی و بازده در پروژهها عادت دارم. در پروژههای روشنگری حقیقت، متوجه شدم که تمرینکنندگان اغلب با افکار درست در کارها مشارکت میکنند و به استاد و دافا مشتاقانه اعتقاد دارند، اما مسائل مربوط به زمان، هزینه و منابع را نادیده میگیرند. از آنجا که آنها به این مسائل توجه نمیکنند، امکان هدر رفتن پول و منابع وجود دارد.
گاهی اوقات به این فکر میکردم که چرا من که دارای مهارتهای روزمره مردم عادی بسیاری هستم، در پروژه دافا، کار تایپ با تکنولوژی پایین به من اختصاص داده شده است. وقتی به اندازه کافی افکار درست نداشتم، حتی شک میکردم که آیا کارم ضروری است یا اینکه آیا این اتلاف منابع است.
استاد بیان کردند:
«تمامی بسیاری از کارهای شگفتانگیزی که در روند اعتباربخشی به فا درحال انجام آنها هستید در این فصل از تاریخ کیهان درحال ضبط شدن است، بهطوری که هیچ چیزی در ارتباط با حتی یک مرید دافا نیز از قلم نمیافتد. با این حال، اگر بر چیزهای ظاهری بشری عادی متمرکز شوید، آنگاه وابسته و درحال استفاده از تفکر بشری هستید. به این چیزها ارزش و اهمیت زیادی ندهید. اگر بتوانید از عهده این برآیید تا آنچه را که متوجه میشوید نقص دارد بهطور آهسته و بیصدا کامل کنید، آنچه را که باید انجام دهید بهطور آهسته و بیصدا بهخوبی انجام دهید، و هنگامی که پی میبرید که کمتر از حد ایدهآل انجام شده است بهطور آهسته و بیصدا کاری را بهخوبی انجام دهید، آنگاه تعداد عظیمی از خدایان شما را بهطور عالی مورد تحسین قرار خواهند داد و بانگ میزنند که این شخص خارقالعاده است. فقط انجام امور به این شکل است که آنچه که یک مرید دافا باید انجام دهد بهحساب میآید.» («کوشاتر باشید»)
وقتی این را خواندم، ترکه بیدارشوی بزرگی بود! بله، ما باید بی سر و صدا کم و کاستیها را کامل کنیم، اما نه بهمنظور ترویج ایدههایمان، یا بهطور موذیانه خودنمایی کردن.
در طول یازده سال گذشته، متوجه شدم همانطور که در پروژههای بیشتری مشارکت میکنم، باید بیشتر به بهبود کیفیت و کمیت مطالعه فا اهمیت و تمرینات را بهخوبی انجام دهم و افکار درست بفرستم. اگر این کارها را بهخوبی انجام ندهم، مشارکتم در پروژههای دافا درست مثل انجام کارهای روزمره مردم عادی میشود. هنگامی که وقفهای در کار وجود دارد، سست میشوم و به چیزها مانند فردی عادی فکر میکنم.
استاد بیان کردند:
«بسیاری از مریدان دافای ما واقعاً خیلی خسته هستند، اما از سوی دیگر، مطالعۀ فا و تزکیه را جدی نگرفتهاند. کارهای بسیار و بسیاری انجام دادهاند، اما خودشان را تزکیه نکردهاند و ازاینرو احساس خستگی و فرسودگی میکنند و حس میکنند سخت است. درواقع، همیشه به شما گفتهام که انجام تزکیه، به کار دافای شما لطمهای نمیزند، مطمئناً اینگونه است. زیرا انجام تمرینها مؤثرترین راه برای رها شدن از فرسودگی است، بهترین راه برای این است که بهسرعت بدنتان بازیابی شود.» («آموزش فا در كنفرانس فای ۲۰۰۳ آتلانتا»)
با نگاه به درون، علت اصلی زیرسؤال بردن اعتبار کارم یا تمایل به سست شدن این بود که روی مطالعه فا تمرکز نکردم و درکم را از فا بهبود ندادم. هنگامی که از گزارش شن یون در کُره پشتیبانی میکردم، علاوه بر کمک به عوامل پشت صحنه اجرا و نوشتن گزارشها، من و همتمرینکنندگان بهطور مداوم به یکدیگر مطالعه فا و انجام تمرینات را یادآوری میکردیم. اگرچه زمان کمی میخوابیدم، اما همیشه روحیه خوبی داشتم و پُر انرژی بودم. آن فرصتها و تجارب را به ویژه گرامی میدارم.
امیدوارم با گوش دادن به تجربیات تمرینکنندگان دیگر در کنفرانس فای واشینگتن دیسی 2018، بتوانم تجربیات تزکیهام را بررسی و کاستیهایم را پیدا کنم.
استاد سپاسگزارم! همتمرینکنندگان سپاسگزارم!
(ارائه شده در کنفرانس فای واشینگتن دیسی 2018)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.