(Minghui.org)  

6 سال قبل تصمیم گرفتیم به نیویورک نقل‌مکان کنیم، اما عملی نمی‌شد. شوهرم به شرکتی برگشت که قبلاً در آنجا کار ‌می‌کرد. وقتی آوریل سال جاری گزارش مالیاتی‌مان را ارائه دادیم، شوهرم ناگهان متوجه شد که به علت مشغول بودن با شن یون تمام فرم‌هایی را که به شرکتش تحویل داد، کامل نکرده بود. مهم‌ترین مسئله این بود که او به پرداخت حق بازنشستگی شرکت ادامه نداده بود. در نتیجه، به مدت پنج سال کمک هزینه مقرری شرکت را ازدست داد و مالیات بیشتری پرداخت کرد؛ کل خسارت مالی ده‌ها هزار دلار بود. وقتی به من گفت که چه اتفاقی افتاد شوکه شدم. باوجودی‌که فوراً آموزه‌های استاد را به‌خاطر آوردم: «اگر چیزی مال شما باشد، آن را ازدست نخواهید داد.» جوآن فالون، ازدست دادنش هنوز هم دشوار بود.

مزاحمت و افکار منفی زیادی داشتم، اما از طریق مطالعه مداوم فا، به‌تدریج سخنان استاد در جوآن فالون را درک کردم:

«بنابراین، از حالا به بعد وقتی با تضادی مواجه شدید نباید فکر کنید که آن به‌طور تصادفی بوده است. این بدین دلیل است که وقتی تضادی پیش می‌آید، ممکن است معلوم نباشد از کجا یک دفعه سرو کله‌اش پیدا می‌شود، اما به‌طور تصادفی اتفاق نمی‌افتد. آن برای این است که شین‌شینگ شما را رشد دهد. تا وقتی خود را به‌عنوان یک تمرین‌کننده ببینید، قادر خواهید بود آن را به‌خوبی اداره کنید.»

استاد هم‌چنین بیان کردند:

«وابستگی‌هایی که نمی‌توانید در محیط مردم عادی آنها را رها کنید، همگی باید رها شوند. تمام وابستگی‌های‌تان، تا وقتی که آنها را دارید، همگی باید در محیط‌های مختلف، دور ریخته شوند. شما خواهید لغزید، و از آن، حقیقت را درک می‌کنید. این‌گونه تزکیه می‌کنید.» (جوآن فالون)

بعد از نگاه به درون، متوجه شدم که از کارهای منزل و سایر مسائل به‌خوبی مراقبت نکرده و به منافع شخصی نیز بسیار وابسته بودم. من و شوهرم گفتگوی صریحی داشتیم و به وابستگی‌های یکدیگر اشاره کردیم. تصمیم گرفتیم که کارهایی را در زندگی روزمره‌مان مورد توجه قرار دهیم. بعد از اینکه به نگاه به درون ادامه دادم، متوجه شدم که وابستگی‌های دیگری نیز دارم مانند، خودخواهی، به دیده تحقیر به سایرین نگاه کردن، در اولویت قرار ندادن دیگران، حسادت، خودنمایی و تزکیه نکردن گفتار.

اکنون، وقتی فا را مطالعه می‌کنم، تمرکز بر معانی عمیق‌تر پشت کلمات آسان‌تر است و احساس می‌کنم که تزکیه‌ام بهبود یافته است. چند روز قبل وقتی تمرینات را با سایر تمرین‌کنندگان انجام می‌دادم، ناگهان احساس کردم که موسیقی شگفت‌انگیز و مقدس است و من چقدر خوش‌شانسم که تحت رحمت استاد هستم. عمیقاً متوجه شدم که هر تمرین‌کننده‌ای ارزشمند است.

متوقف کردن آزار و شکنجه نامحسوس در خارج از چین

استاد بیان کردند:

«البته، تمرین‌کنندگان همان‌طور که علیه این آزار و اذیت ح.ک.چ اقدام می‌کنند و تلاش می‌کنند آن را متوقف کنند و آن را افشاء کنند، با عموم مردم درباره آن صحبت می‌کنند. این مسئولیت‌مان است. اما هدف اصلی‌ شما نجات مردم است، آیا این‌طور نیست؟ شما قرار است افراد محلی منطقه‌تان را نجات ‌دهید.» (آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای 2015 نیویورک)

حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) با نمایش نیرنگ‌هایی در تجارت خارجی سود بسیار زیادی به‌دست آورده است. حزب مبالغ هنگفتی برای صادر کردن ایدئولوژی خود به غرب صرف می‌کند و از این طریق، آزار و شکنجه فالون دافا را در خارج از کشور گسترش می‌دهد. این باعث می‌شود تا افراد بسیاری فرصت نجات یافتن را ازدست بدهند. یکی از پرهزینه‌ترین پروژه‌ها تأسیس انجمن کنفوسیوس در دانشگاه‌های خارج از چین است. وزارت امور خارجه حزب کمونیست چین با استفاده از قراردادی بین یک دانشگاه چینی و یک دانشگاه غربی، برای مؤسسه کنفوسیوس در دانشگاه‌های غربی سرمایه‌گذاری می‌کند. آنگاه ح.ک.چ به‌منظور شستشوی مغزی غربی‌ها، معلمین و کتاب‌های درسی رایگان ارسال می‌کند.

تا سال 2014، تعداد 476 مؤسسه کنفوسیوس تأسیس شد. هدف ح.ک.چ این است که تا سال 2020، هزار مؤسسه کنفوسیوس تأسیس کند. خوشبختانه افراد بیشتر و بیشتری از علت واقعی تأسیس مؤسسه‌های کنفوسیوس آگاه شده‌اند و 8 مورد از آن بسته شده است.

در ماه آوریل، به تعدادی از مقامات در یک دانشگاه محلی که دارای مؤسسه کنفوسیوس بود، ایمیل‌هایی ارسال کردم. تعدادی مقاله و گزارش‌ ضمیمه کردم. می‌خواستم آنها از ماهیت واقعی ح.ک.چ آگاه شوند طوری‌که بتوانند برای دانشگاه و خودشان تصمیم درست اتخاذ کنند. چند روز بعد، از معاون دانشگاه پاسخی دریافت کردم. متن گفتار بسیار جدی بود. معاون دانشگاه گفت که مؤسسه کنفوسیوس تحت کنترل ح.ک.چ نیست. او گفت که آن مطابق مقررات دانشگاه است. اظهار داشت که رئیس مؤسسه کنفوسیوس استادی چینی است. گفت مؤسسه کنفوسیوس با دانشگاه معروفی در چین همکاری مالی دارد و غیره. او در مجموع ده مورد را لیست کرد.

بعد از خواندن این ایمیل، متوجه شدم که رئیس دانشگاه حقیقت را نمی‌داند و ذهنیتش توسط ح.ک.چ مسموم شده است. بااین‌حال، موارد بسیاری را در ایمیل لیست کرد که شامل استاد چینی می‌شد. باید در پاسخم هوشیارانه عمل می‌کردم. مطمئن نبودم چگونه پیش‌نویس پاسخ را بنویسم، ازاینرو ایمیل را برای چند هم‌تمرین‌کننده و دوستی به نام مایک [مستعار] فوروارد کردم. از آنها خواستم تا پیشنهاد دهند که چطور به این ایمیل پاسخ دهم. پیشنهاداتی دریافت کردم، تحت تأثیر پاسخ تمرین‌کننده‌ای قرار گرفتم: نگران نباش، ما اینجا از تو حمایت می‌کنیم.

مایک استاد بازنشسته است که تحقیقات بسیاری در زمینه مؤسسه کنفوسیوس انجام داده است. او یک تعطیلی آخر هفته را صرف نوشتن پاسخی چهار صفحه‌ای کرد، نقطه نظرات معاون دانشگاه را یکی یکی رد کرد. حقایق بسیاری را ذکر، پرسش‌های بدیهی بسیاری مطرح کرد و لحن پاسخش خیلی جدی بود. به آن بسیار دقت کردم و پاسخ پنج صفحه‌ای تهیه کردم که برای تعدادی تمرین‌کننده فرستادم. بازخورد تمرین‌کننده‌ای این بود که این ایمیل برای خواندن خیلی طولانی است و باید کوتاه‌تر شود. آن را درک کردم.

بعد از صحبت در مورد چگونگی انجام این کار با شوهرم، یک پاسخ یک صفحه و نیمی نوشتم. همه آن بر اساس حقایق و لحن صلح‌آمیز و متواضعانه بود. به وابستگی بین مؤسسه کنفوسیوس و ح.ک.چ، تاریخچه فریب و خشونت ح.ک.چ، نابودی بیرحمانه فرهنگ سنتی چین، شستشوی مغزی نظام‌مند مردم چین و آزار و شکنجه فالون دافا اشاره و برداشت اجباری اعضای زنده بدن را نیز شامل کردم. به معاون دانشگاه پیشنهاد کردم به‌منظور درک ماهیت واقعی ح.ک.چ نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست چین را بخواند. یک هفته طول کشید تا نوشتن پاسخم را به پایان برسانم. درحالی‌که می‌نوشتم، فای استاد اغلب در ذهنم ظاهر می‌شد:

«قلم‌های تیز مقالاتی عالی می‌نویسند
کلمات قدرتمند، جملات عمیق
بدنه علم پر از حفره است
حزب اهریمنی عاری از لباس و برهنه می‌شود.» ("خواندن مقالات شاگردانم"از هنگ یین 2)

در ارسال ایمیل تردید داشتم زیرا نگران بودم که شاید مایک قبول نکند که نوشته‌اش تغییر زیادی داده شود. در پایان، فقط دو پاراگراف از پاسخش را استفاده کردم. درنهایت، تصمیم گرفتم به او بگویم. نسخه پاسخم را برای او ارسال کردم و سپس با او تماس گرفتم. صمیمانه از کمکش سپاسگزاری کردم. گفتم امیدوارم بتواند درک کند که چرا نوشته اصلی‌اش را اصلاح کردم. هم‌چنین گفتم که فالون دافا به ما می‌آموزد که نیک‌خواه و بردبار باشیم. توضیح دادم که نمی‌خواهم با معاون دانشگاه مبارزه کنم.

پس از اینکه صحبت کردیم و او ایمیلم را خواند، از من به‌خاطر به‌اشتراک گذاشتن نامه سپاسگزاری کرد. گفت امیدوار است بتواند نیک‌خواه‌تر شود. تحت تأثیر قرار گرفتم و متوجه شدم که فقط وقتی مطابق با اصول فا رفتار کنیم، قدرت دافا نشان داده خواهد شد. درنهایت، پاسخم را برای معاون دانشگاه و استاد چینی ارسال کردم. به پیشنهاد مایک، رئیس دانشگاه و تعدادی از مقامات در اداره آموزش و پرورش منطقه‌مان را نیز شامل کردم.

چند روز بعد، از معاون دانشگاه پاسخی دریافت کردم. او هنوز بر نظراتش پافشاری می‌کرد و رئیس مؤسسه که مؤسسه کنفوسیوس را دائر کرده بود نیز در ایمیلش شامل شده بود. در ابتدا، تصمیم نداشتم به ایمیلش پاسخ دهم. فکر می‌کردم که قبلاً حقیقت را به او گفته‌ام. آنگاه مایک گفت: «او افراد جدیدی را آورد که گوش دهند. اگر به آنها نگویی، چطور می‌توانند به حقیقت آگاه شوند؟» متوجه شدم که این از طرف استاد است. نمی‌توانستم در نیمه راه متوقف شوم، باید به گفتن حقیقت ادامه دهم، بنابراین به آنها پاسخ دادم.

اخیراً مایک برای ارائه سخنرانی درباره مؤسسات کنفوسیوس به انجمن استاد بازنشسته‌ای در دانشگاه دیگری دعوت شد. او از من دعوت کرد که صحبت کنم. در طی یک ساعت صحبت، بیش از 20 نفر از هدف اصلی تأسیس مؤسسه کنفوسیوس در غرب آگاه شدند. درباره تجربه شخصی‌ام نیز صحبت کردم که چگونه ح.ک.چ به‌طور نظام‌مند دانش‌آموزان مدارس را تحت شستشوی مغزی قرار می‌دهد. و حالا این روش شستشوی مغزی، مانند غده‌ای تحت پوشش مؤسسه کنفوسیوس به ایالات متحده هجوم آورده است.

بعد از جلسه، استادی بازنشسته یک سی‌دی نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست چین دریافت کرد و گفت که آن را با دوستانش در سازمان دیگری به‌اشتراک خواهد گذاشت. سازمان‌دهنده رویداد نیز درنظر دارد درباره اینکه «چرا فالون گونگ تحت آزار و شکنجه قرار می‌گیرد» سخنرانی ارائه دهیم.

آموزه‌های استاد را به خاطر می‌آورم، خودم را به‌خوبی تزکیه می‌کنم، درباره آزار و شکنجه به افراد بیشتری می‌گویم و موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات می‌دهم!

سپاسگزارم استاد! سپاسگزارم هم‌تمرین‌کنندگان!

(ارائه شده در کنفرانس فای 2018 غرب میانه ایالات متحده)