(Minghui.org) مدت چهار سال است که فالون دافا را تمرین میکنم. مایلم برخی از تجربیات فوقالعادهای را که در سفر تزکیهام مواجه شدهام، با همتمرینکنندگان بهاشتراک بگذارم.
مشاهده معجزات و شروع تزکیهام
یک استاد و پژوهشگر علمی هستم. در فرهنگ حزب کمونیست بزرگ شدم، که اثر عمیقی در ذهنم بهجا گذاشت. فقط به آنچه میدیدم و حس میکردم و مواردی که توسط علم مدرن ثابت شده است، باور داشتم. بنابراین، مادر و خواهرم را که حدود یک یا دو سال تزکیه کرده بودند و فالون دافا را به من معرفی کردند خیلی جدی نمیگرفتم.
فکر میکردم که فالون دافا فقط یک عقیده رایج است که به مردم کمک میکند آرام باشند. مادرم قبلاً از بیماریهای غیرقابل درمان رنج میبرد و مجبور بود هر روز دارو مصرف کند. همیشه احساس خستگی میکرد، ازاینرو خیلی کمانرژی و بیحوصله بود. اغلب به او یادآوری میکردم که داروهایش را بهموقع بخورد. احساس میکردم هیچ چیزی نمیتواند جایگزین داروهایش شود.
مادرم وقتی بهشدت بیمار بود، شروع به تمرین فالون دافا کرد. اگرچه او تمرینکنندهای جدید بود، اما ایمانی قوی به استاد داشت. مصرف دارو را باوجود اعتراضمان متوقف کرد. هر روز وقت زیادی را صرف مطالعه فا و انجام تمرینات فالون دافا میکرد. آنگاه صورتش متورم و در تنفس و راه رفتن دچار مشکل شد. دوباره موضوع دارو را مطرح کردم. در آن زمان، درک نمیکردم که استاد بدنش را پاک میکنند. مادرم متن زیر از فای استاد را برایم خواند:
«از امروز به بعد، بعضی از افراد در تمام بدنشان احساس سرما خواهند کرد، مثل اینکه سرماخوردگی بدی گرفتهاند و استخوانهایشان ممکن است درد کند. اکثر افراد در جایی از بدنشان احساس ناپسندی خواهند داشت، پاهایشان ممکن است درد کند و سرشان گیج برود. قسمتهایی از بدنتان که مشکلی داشت و فکر میکردید قبلاً بهوسیله تمرینهای چیگونگ یا به وسیله استاد چیگونگ شفا پیدا کرده بود، دوباره بیماری خواهد داشت. این بدین خاطر است که آن استاد چیگونگ بیماری را شفا نداد، فقط آن را به تعویق انداخته بود. بیماری هنوز هم جایی که بود هست و قبلاً به سطح نیامده بود اما بعداً میآمد. ما باید همه آنها را بیرون بکشیم، همه آنها را برای شما بیرون برانیم و کاملاً از ریشه ازبین ببریم. بنابراین ممکن است احساس کنید که بیماریتان دوباره برگشته است. این درحقیقت ازبین بردن کارما از ریشه است، این دلیل آن است که چرا واکنشهایی دارید. بعضی افراد واکنشهای موضعی در بدنشان خواهند داشت، ممکن است یک قسمت احساس آزردگی کند یا شاید قسمت دیگری اینطور باشد، هر نوع حالت ناخوشایندی ظاهر خواهد شد، همه اینها طبیعی است.» (جوآن فالون)
مادرم هرگز در ایمانش به فا و استاد متزلزل نشد و آنچه از دافا یاد میگرفت را با من بهاشتراک میگذاشت. مدتی بعد، ورم صورتش ناپدید و رنگ چهرهاش خیلی بهتر و کاملاً خوب شد.
از تغییر فوقالعاده مادرم متحیر شدم. دیدگاهم در مورد علم دگرگون شد. در شگفت بودم که چطور فالون گونگ میتواند یک شخص مبتلا به بیماری خطرناک را بدون هیج درمان پزشکی معالجه کند و چرا به فرد کمک میکند که بهسرعت شینشینگش در مدت کوتاهی ارتقاء یابد. ناگهان به ذهنم خطور کرد که فالون گونگ یک روش تزکیه درست و راستین است.
پس از خواندن جوآن فالون از ابتدا تا انتها، درک کردم که استاد از طریق مادرم قدرت عظیم دافا را به من نشان دادند تا مرا به سوی تزکیه هدایت کنند. افتخار میکنم که مرید دافا شدهام و از استاد سپاسگزارم که قفل خردم را باز کردند.
در مسیر تزکیه، هر چیزی فقط یک آزمون است
در طول یک از سفرهایی که داشتم، همزمان که میخوردم و صحبت میکردم، یک استخوان بزرگ مرغ در گلویم گیر کرد. همه مجبورم کردند که فوراً به بیمارستان بروم. آنها به من هشدار میدادند که در خطر هستم. بهعنوان تمرینکنندهای جدید، هنوز عقاید و تصورات بشری بسیاری داشتم. ترسیدم و به بیمارستان رفتم. ازآنجاییکه هیچ دارویی مصرف نمیکردم، احساس میکردم که اصول دافا را نقض نکردهام. متوجه نشدم که آن آزمونی است برای بررسی اینکه آیا میتوانم وابستگیهایم را رها کنم یا نه.
پزشکان به من گفتند که به عمل جراحی کوچکی نیاز دارم تا جسم خارجی که در گلویم پیدا کردند را خارج کنند. گیج شدم و ترسیدم. برای مشورت با مادر و خواهرم تماس گرفتم. آنها پیشنهاد کردند به منزل برگردم و افکار درست بفرستم. به من یادآوری کردند که استاد از من مراقبت میکنند.
آگاه شدم و سخنان استاد در جوآن فالون رابه یاد آوردم:
«وقتی میترسید، این وابستگی ترس است. آیا آن یک وابستگی نیست؟ زمانیکه وابستگی شما ظاهر میشود آیا نباید رها شود؟ هرچه بیشتر بترسید، بیشتر بیمار بهنظر میرسید. آن وابستگی شما باید ازبین برود. این جریان برای این است که شما را وادار کند که از آن درسی بگیرید، از شر وابستگی ترس خلاص شوید و خود را رشد دهید.»
«بهعنوان یک تمرینکننده، اگر همیشه با خودتان مثل یک فرد عادی برخورد کنید و همیشه فکر کنید که بیمار هستید، چگونه میتوانید تزکیه کنید؟ وقتی که درد و محنتی در تزکیه پیش آید، اگر هنوز هم با خودتان مثل یک فرد عادی برخورد کنید، پس میتوانم بگویم که شینشینگ شما در همان لحظه به سطح مردم عادی سقوط کرده است. حداقل در رابطه با این موضوع بخصوص، به سطح یک فرد عادی سقوط کردهاید.»
تصمیم گرفتم به منزل بروم و برای ازبین بردن ترسم تلاش کنم و نظم و ترتیبات استاد را دنبال کنم. طبق معمول فا را مطالعه کردم و تمرینات را انجام دادم. روز بعد تمام علائم ازبین رفتند و احساس بسیار خوبی داشتم. میدانستم که استاد بدنم را پاک کردهاند و به من کمک کردند تا این آزمون را بگذرانم.
بار دیگر درحال مطالعه فا در کامپیوترم بودم که مانیتور بهطور ناگهانی از کار افتاد. سعی کردم خودم آن را اصلاح کنم اما نتوانستم آن را راه بیندازم. ابتدا، فکر کردم که مشکلی فنی پیش آمده، بنابراین عواملی را که باعث از کار افتادن مانیتور میشد شناسایی کردم. مانیتور را به تعمیرگاه بردم و گفته شد که این کاملاً خراب است و باید یک مانیتور جدید خریداری کنم. مانیتور جدید ارزان نبود و پیدا کردن مدل مناسب برای کامپیوترم آسان نبود. تصمیم گرفتم برای خرید مانیتور جدید بیشتر فکر کنم. میدانستم که اگر نتوانم دیگر از کامپیوترم استفاده کنم، پروژههای دافایم را تحت تأثیر قرار میدهد.
از استاد خواستم به من کمک کنند مانیتور را درست کنم، تا بتوانم به پروژههای دافایم ادامه دهم. آنگاه کامپیوتر را مجدداً راهاندازی کردم. در کمال تعجب، مانیتور بدون مانعی روشن شد. از صمیم قلب از استاد سپاسگزاری و برای یافتن وابستگیهایم شروع به نگاه به درون کردم. بهیاد آوردم که آن روز درحال مطالعه فا در اینترنت با دوستانم چت و کار افراد عادی را با فعالیت دافا با هم مخلوط کردم. تعجبی نیست که اهریمن از شکافم برای مداخله با من بهرهبرداری کرد. استاد به من کمک کردند تا مشکل را حل کنم. استاد همیشه در کنارمان هستند تا از ما مراقبت کنند. سپاسگزارم، استاد!
بسیاری از دانشجویانم مشغول به کار بودند و برای آنها بسیار دشوار بود که امتحانات را بگذرانند زیرا به اندازه دانشجویان تمام وقت زمان زیادی برای درس خواندن نداشتند. آنها بهمنظور کسب نمرات بهتر، اغلب به معلمین خود رشوه میدادند. در کشورمان، استادان دانشگاه حقوق خوبی دریافت نمیکنند، ازاینرو رشوهها از طرف دانشجویان درآمد اضافی است. قبل از تزکیهام در دافا، هرگز از دانشجویانم پول درخواست نمیکردم، اما به میل خودشان هر چیزی را که به من میدادند میگرفتم. احساس میکردم که بهتر از همکارانم هستم. خودم را با معیار افراد عادی میسنجیدم.
بعد از اینکه تمرینکننده شدم، در برخورد با خودم اصول دافا را دنبال کردم. هر بار که دانشجویان میخواستند به من پول بدهند، آن را نمیپذیرفتم. میدانستم که آنها آزمونهایی هستند تا متوجه شوم که آیا میتوانم وابستگیام را به منافع مادی رها کنم. دانشجویانم اغلب از ترس اینکه در امتحانات مردود نشوند و دوباره آن درس را برندارند، از من خواهش میکردند که پول را قبول کنم. متوجه شدم که باید درباره دافا با آنها صحبت کنم. توضیح میدادم که بهعنوان تمرینکننده دافا، اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری را دنبال میکنم. همچنین درباره عظمت دافا و آزار و شکنجه آن در چین به آنها گفتم. بسیاری از دانشجویان بهخاطر صحبت درباره دافا از من قدردانی کردند. اکنون، بدون هیچ رشوهای درآمدی ثابت دارم. سپاسگزارم، استاد!
رشد شینشینگ در مسیر تزکیه
شخصی عصبی بودم که اغلب برای منافع شخصی مبارزه میکردم. خودم را فردی باهوش و برجسته درنظر میگرفتم، ازاینرو متکبر بودم و اغلب با مردم بحث میکردم. گاهی اوقات حتی از دانشجویانم عصبانی میشدم. وقتی مشکلاتی پدیدار میشدند، بدون گوش دادن به حرفهای دانشجویان، مستبدانه تصمیم میگرفتم. در کلاس، دانشجویان از من اطاعت میکردند، زیرا میترسیدند که نمرات بدی بگیرند، اما پشت سرم از من انتقاد میکردند.
پس از شروع تزکیه، یاد گرفتم که چطور با دانشجویانم تعامل کنم. برای کاستیهایم به درون نگاه میکنم و به حرف آنها گوش میدهم. منافع دانشجویان را در اولویت قرار میدهم. اگر دانشجویان اشتباهی مرتکب میشوند، خوشحال میشوم که به آنها یادآوری کنم و اغلب بهترین شرایط را برای آنها فراهم میکنم تا آن را اصلاح کنند. احساس میکنم که جو کلاسهایم بیشتر و بیشتر صلحآمیز شده است. دانشجویان نیز توجه بیشتری به درسهایم میکنند و نمراتشان نیز بهتر میشود. وقتی نیکخواهی و افکار درست ساطع میکنیم، اطرافمان بهتر خواهد شد و افراد پیرامونمان نیز آنرا احساس خواهند کرد.
هروقت امکان داشته باشد با دانشجویانم بهاشتراک میگذارم که چطور دافا مرا از فردی عصبی به شخصی شاد تبدیل کرد. وقتی کلیپهای ویدئویی درباره دافا و آزار و شکنجه در چین را برای دانشجویانم به نمایش میگذارم که تماشا کنند، اغلب تحت تأثیر قرار میگیرم و اشک میریزم و تمام بدنم با چرخش چرخ قانون فالون در شکمم احساس گرما میکند. میدانم که استاد همیشه در کنارم هستند، از من حمایت و مرا تشویق میکنند.
پیشقدم شدن برای اعتباربخشی به دافا
اینکه توانستهایم مرید فالون دافا شویم، بزرگترین افتخاری است که استاد و دافا به ما دادهاند. باید نسبت به دافا وفادار باقی بمانیم. اغلب بهخاطر صحبت با مردم درباره دافا بیرون میروم. بهخاطر فشار حزب کمونیست چین بر روی دولتمان با مداخلات بسیاری مواجه میشویم.
یک بار شنیدم که مکان تمرینی بهشدت تحت مداخله قرار گرفته است و باید حمایت شود. من و مادرم برای انجام تمرینات به آنجا رفتیم. باور داشتیم که میدان انرژی صلحآمیز تمرینکنندگان محیط اهریمنی را تغییر میدهد.
آنگاه اهریمن مکان تمرینمان را مسدود کرد. به مکان دیگری نقلمکان کردیم. آن افراد ما را تعقیب کردند و از طریق یک بلندگو به ما ناسزا میگفتند. حتی آب کثیف روی ما ریختند. هنوز خوشحال و آرام بودیم. بحث نمیکردیم و حتی نفرت و کینه نداشتیم. فقط مایل بودیم که بتوانند به حقیقت آگاه شوند و نجات یابند. برخی از تمرینکنندگان حقیقت را برای آنها روشن کردند. بردباری را به نمایش گذاشتیم.
بردباری تزکیهکننده میتواند محیط را تغییر دهد. قبل از آگاهی به آن، بلندگویشان از کار افتاد و نتوانست صدایی ایجاد کند. آنها بلندگوی جدیدی را پیدا کردند، اما طولی نکشید که آن هم از کار افتاد. وقتی تمرینکنندگان دافا بدون رنجشی افکار درست را حفظ میکنند، محیط اطراف بهتر میشود.
چند روز بعد، غیرتمرینکنندگان اطرافمان، شروع به ابراز نارضایتی با مزاحمان کردند و حمایتشان را نسبت به ما نشان دادند. مداخله درنهایت متوقف شد و توانستیم طبق معمول تمریناتمان را انجام دهیم.
افکار درست قوی تمرینکنندگان دافا میتواند همه حالتهای نادرست در محیط اطرافمان را اصلاح کند. وقتی تمرینکنندگان دافا دیگر خشمگین و ناراحت نیستند، اهریمن ناپدید میشود. دافا بسیار عظیم و شگفتانگیز است!
انجام دادن سه کار بهخوبی مسئولیت هر مرید دافا است
اغلب درباره زیبایی دافا و آزار و نیز شکنجه آن در چین به دانشجویانم میگویم. فلایرها را نیز به آنها نشان میدهم. اما یک روز وقتی ویدئوها را به نمایش گذاشتم، بسیاری از دانشجویان تمرکز نداشتند. آنها فلایرها را هم نگرفتند. ابتدا، احساس کردم که آنها توسط فرهنگ حزب کمونیست مسموم شدند و بهشدت از آنها ناامید شدم.
استاد بیان کردند:
«بنابراین، از حالا به بعد وقتی با تضادی مواجه شدید نباید فکر کنید که آن بهطور تصادفی بوده است. این بدین دلیل است که وقتی تضادی پیش میآید، ممکن است معلوم نباشد از کجا یک دفعه سر و کلهاش پیدا میشود، اما بهطور تصادفی اتفاق نمیافتد. آن برای این است که شینشینگ شما را رشد دهد. تا وقتی خود را بهعنوان یک تمرینکننده ببینید، قادر خواهید بود آن را بهخوبی اداره کنید.» (جوآن فالون)
به درون نگاه کردم تا ببینم که چرا دانشجویانم آنطور رفتار کردند. بهخاطر آوردم که آن روز میترسیدم و قلبم به اندازه کافی آرام نبود. تعجبی نیست که با روشنگری حقیقت نتایج خوبی بهدست نیاوردم. بعداً افکار درست فرستادم تا ترسم را ازبین ببرم. وقتی ویدئو را دوباره به نمایش گذاشتم، دانشجویانم با علاقه تماشا کردند و فلایرها را نیز به منزل بردند.
با سپاس از اشارات استاد و شرکتم در کار دافا، توانستم متوجه وابستگیهایم شوم و برای ازبین بردن آنها تلاش کنم. یک روز، خواهرم از من پرسید که آیا میخواهم به یک گروه پروژه دافا بپیوندم و موجودات بیشتری را نجات دهم. به نظرم، نمیخواستم در این گروه شرکت کنم. احساس میکردم که روشنگری حقیقت به دانشجویانم کافی است زیرا شغل سختی دارم.
بعداً سخنرانی استاد را بهخاطر آوردم:
«ازآنجاکه هر دقیقه و هر ثانیه از زندگیتان بخشی از تزکیهتان است، درحال تلف کردن [فرصتهای] خودتان هستید، تلف کردن وقت محدودی که در سفر تزکیهتان دارید، و نمیتوانید مسیرتان را بهخوبی بپیمایید. کاری را که قرار است انجام دهید باید با دل و جان بهخوبی انجام دهید و فقط آنگاه قابلتحسین است. ممکن است کاری که به شما محول شده را انجام دهید، اما اگر به نگرشتان نسبت به مسائل توجه نکنید یا به اینکه چگونه بهطور مؤثری مردم را میتوان نجات داد، آنگاه این مشکلی در تزکیهتان است.» )"آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای ۲۰۱۵ نیویورک")
ما تمرینکنندگان دافا پیمانهای دائمی با استاد امضاء کردهایم که در دنیای بشری موجودات ذیشعور را نجات دهیم. برای بهدست آوردن چیزهای معمولی یا انجام کارهای معمولی اینجا نیامدیم، بلکه برای رشد شینشینگمان، روشنگری حقیقت و نجات مردم آمدیم. وابستگیهایم در پاسخ به خواهرم آشکار شدند. قبل از تزکیهام، کاملاً مشغول بودم و کارم بیشترین وقتم را پر میکرد. با سپاس از نظم و ترتیب استاد، اکنون وقت بیشتری برای تعادل تزکیه، پروژههای دافا و تعاملات اجتماعی دارم.
وقتی دافا را در اولویت قرار میدهیم، همه چیز در زندگیمان کامل و درست میشود. در طی تزکیهمان، استاد به ما کمک خواهند کرد تا متوجه وابستگیهایمان شویم. باید به استانداردهای بالای مریدان دافا آگاه باشیم و وابستگیهایمان را پاک کنیم.
در تزکیهمان، سختیها و چالشهای غیرمنتظره وجود دارد که به آزمونهایی تبدیل میشوند که باید بگذرانیم. ما به دنیای بشری آمدیم تا در اصلاح فا به استاد کمک کنیم. مریدان دافا باید سه کار مقرر شده را بهخوبی انجام دهند. ایمانمان به استاد و فا میتواند به ما کمک کند که وابستگیهایمان را ازبین ببریم و بر چالشها غلبه کنیم. استاد همیشه در کنارمان هستند.
همیشه به استاد و دافا باور دارم. سپاسگزارم استاد محترم!
سپاسگزارم همتمرینکنندگان!
لطفاً به هر مطلب نامناسبی اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه