(Minghui.org) نمایشگاه بین المللی "هنر جِن، شَن، رِن" (حقیقت، نیکخواهی، بردباری) از 9 الی 18 ژوئیه 2018 در استرسوند و سوندزوال برگزار شد.
شهر دیدنی و باستانیِ استرسوند در جمتلند اولین توقف این تور کوچک بود. تاریخ استرسوند تقریباً به ۲ هزار سال پیش، یعنی به زمان فریر، پادشاه اساطیری بسیار محبوب سوئدی میرسد.
نمایشگاه مورد استقبال گرم مردم محلی در استرسوند قرار گرفت و بسیاری از بازدیدکنندگان برای دیدن نمایشگاه که در هتل گاملا تیِترن برگزار شد آمدند. این هتل در سال 1884 ساخته شده است.
زوجی سالمند از آزار و شکنجه در چین بسیار ناراحت شدند و نگران آینده آن بودند. وقتی تمرینکنندگان به آنها گفتند که فرهنگ سنتی بهزودی باز میگردد و اهریمن کمکم رو به زوال میرود، آنها خوشحال و آرام شدند.
این نمایشگاه در 16 ژوئیه در هتل مشهور کناست در سوندزوال، شهری در استان مدِلپاد افتتاح شد. هتل کناست پس از نابود شدن در آتش سوزی در سال 1888، توسط آقای آدولف کناست بازسازی شد. آقای کناست مردی از خانواده معروف با علاقه زیادی به فرهنگ و موسیقی کلاسیک است. پس از آن هتل بهسرعت به یک جاذبه بین المللی تبدیل شد.
پلههای مرمری در هتل کناست یکی از تنها دو شاهکار در راه پله در دنیای غرب است. این یک جاذبه گردشگری بزرگ است و بسیاری از مردم روزانه به هتل مراجعه میکنند تا راه پله را ببینند.
در روز سوم نمایشگاه، ایستگاه رادیویی ملی، اسآر پی۴ نورثوست، برای مصاحبه با تمرینکنندگان مسئول نمایشگاه آمد. پس از آنکه تمرینکنندهای به خبرنگار درباره جنایات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) گفت، او میخواست جزئیات چگونگی نفوذ و کنترل ح.ک.چ در بسیاری از کشورها را بداند. کل مصاحبه بهطور زنده برای عموم پخش شد.
بسیاری از مردم محلی و مهمانان هتل به دیدن این نمایشگاه آمده بودند و بسیاری از آنها از رفتار غیرانسانی نسبت به تمرینکنندگان فالون دافا در چین ابراز ناراحتی کردند.
کارمندان برتر سفارت تایلند در سوئد در هتل اقامت داشتند و سفیر تایلند در سوئد به نمایشگاه علاقهمند و برای بازدید وارد نمایشگاه شد. تعدادی دیگر از اعضای هیئت سفارتخانه نیز نقاشی را با علاقه بسیار دیدند و سؤالات بسیاری داشتند.
دو مرد شریف در این نمایشگاه با تمرینکنندهای درباره زوال اخلاقی جامعه چینی و چگونگی تأثیر آن بر جهان امروز مشغول بحث مفصلی شدند. یکی از آن مردها از مهمانهای دیگر در گروه مسافرتیاش خواست تا به دیدن این نمایشگاه بروند. او تأکید کرد: «باید بروید و به آنها نگاه کنید، این موضوعی جدی است!»
در روز آخر نمایشگاه، دو زوج سرشناس پس از شنیدن درباره نمایشگاه در رادیو، به دیدن آثار هنری آمدند. یکی از زوجها سالهای زیادی را در چین زندگی و کارخانه بزرگی را در آنجا اداره میکردند. آنها از چگونگی شرارت ح.ک.چ بهخوبی مطلع بودند و به همه نقاشیها علاقۀ زیادی نشان دادند. پس از دیدن آخرین نقاشی، یکی از مردان با صدای بلند گفت: «شما به ما امید میدهید! این بهترین نمایشگاه هنری است که تا به حال دیدهام، و امروز چیزهای بسیاری آموختم.»
آنها از تمرینکنندهای که نقاشیها را به آنها توضیح داده بود صمیمانه تشکر کردند.