(Minghui.org) چند سال پیش به ساختمان جدیدی نقل‌مکان کردم و اکثر ساکنان آنجا در مناصب عالی‌رتبه مدیریتی یا افرادی متخصص بودند. متأسفانه آنها برچسب‌ها و پوسترهای فالون دافا را پاره می‌کردند و ازبین می‌بردند. همچنین می‌دانستند که من فالون دافا را تمرین می‌کنم و به همین دلیل چند بار به زندان افتاده‌ام.

شروع ارتباطات

همسایه طبقه پایین‌مان مدام مرا تهدید می‌کرد که گزارشم را به پلیس می‌دهد. همسایه دیگری که در ورودی منزلش مقابل در ورودی واحد ما بود، هر زمان که در خانه‌مان را باز می‌کردم، او نیز درش را باز می‌کرد تا ببیند چه کسی به خانه‌مان آمده یا خانه‌مان را ترک می‌کند. همسایه طبقه بالای‌مان یک معلم باسابقه مدرسه راهنمایی بود که هر روز فعالانه مرا تحت‌نظر داشت. وقتی ساعت 6 عصر برای روشنگری حقیقت دافا بیرون می‌رفتم، می‌دیدم که پایین پله‌ها منتظرم است و وقتی ساعت بیرون رفتم را عوض می‌کردم، پایین پله‌ها منتظر می‌ماند و می‌پرسید که کجا می‌روم. فضای بسیار پرتنشی بود و نمی‌دانستم باید چه کار کنم.

می‌دانستم که به‌عنوان یک تمرین‌کننده فالون دافا فقط باید فای استاد لی (بنیانگذار دافا) را مطالعه کنم تا هر مشکلی در سمت خودم را ازبین ببرم.

بنابراین شروع کردم با آنها ارتباط برقرار کنم. سعی کردم قلباً مهربانی، خوش‌رفتاری و نیک‌خواهی‌ام را حفظ کنم، اما وقتی با آنها سلام و احوالپرسی می‌کردم، برخی به‌سختی و با نارضایتی جواب سلامم را می‌دادند. می‌دانستم که باید همچنان قلمرو ذهنم را بهبود ببخشم.

ایجاد رابطه‌ای خوب با همسایه‌ام

آپارتمان طبقه بالای ما مشکل لوله‌کشی داشت و آب لوله‌هایش سه بار از خانه من چکه یا نشت کرده بود. اولین بار ساکنین آن واحد فراموش کرده بودند یکی از شیرهای آب را ببندند. وقتی به آنها گفتم، چیزی نگفتند. دومین بار لوله آب‌شان ترکید و مقدار زیادی آب وارد خانه من شد. بلافاصله به طبقه بالا رفتم تا کمک‌شان کنم. آنها کمی تحت تأثیر قرار گرفتند و تشکر کردند. سومین بار، نشت آب باعث قطعی برق منزل ما شد. تعمیرکار قبل از پیدا کردن علتش باید چند جا را می‌کند.

این بار آنها به سایرین گفتند که همسایه طبقه پایین‌شان واقعاً فرد خوب و بادرکی است. گفتند که اگر فرد دیگری بود برای جبران خسارت، چند هزار دلار درخواست می‌کرد و اظهار کردند که دیگر خانه‌شان را از اینجا تغییر نمی‌دهند.

یک شب برای صحبت با مردم درباره دافا بیرون رفته بودم و وقتی به خانه برگشتم، به ساکنین طبقه بالا برخورد کردم. این بار فکر کردم که باید حقیقت را برای‌شان روشن کنم. بنابراین از همسر خانواده خواستم به خانه‌مان بیاید و از او پرسیدم آیا به او گفته شده تمرین‌کنندگان فالون دافا را تحت‌نظر داشته باشد. او با تردید پاسخ منفی داد.

به او گفتم: «فالون دافا یک روش تزکیه سطح بالا در مدرسه بودا است. تمرین‌کنندگان فالون دافا همگی افراد خوبی هستند و براساس اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری زندگی می‌کنند.»

از اثرات شفابخشی معجزه‌آسای تمرین فالون دافا و زیبایی دافا نیز به او گفتم. او گفت که شوهرش به‌تازگی تحت جراحی سرطان ریه قرار گرفته و پزشک گفته که فقط سه ماه زنده می‌ماند.

همچنین اشاره کرد که چیزی روی صورتش است که می‌تواند باعث مرگ یا فلج شدن نیمی از صورتش شود. سپس گریه کرد. سعی کردم آرامش کنم. پس از رفتنش، مقداری مطالب اطلاع‌رسانی برایش بردم و او و شوهرش را متقاعد کردم تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شوند. همچنین به آنها گفتم که اغلب اوقات عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب است» را خالصانه تکرار کنند.

پس از دو هفته، او بسیار خوشحال به خانه ما آمد و گفت که حال شوهرش خیلی بهتر است و می‌تواند دو کاسه برنج بخورد. گفت که صورتش نیز دیگر درد ندارد.

قدردانی از فالون دافا

او گفت که آنها هر روز ساعت 4 صبح از خواب بیدار می‌شوند، دی‌وی‌دی‌ای که به آنها داده‌ام را تماشا می‌کنند و عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب است» را با احترام تکرار می‌کنند.

وقتی پس از مدتی با این زوج برخورد کردم، نتیجه یک آزمایش پزشکی را به من نشان دادند که نشان می‌داد شوهر بهبود یافته است.

پس از چند روز، برای دیدارشان به خانه‌شان رفتم و کل خانواده هشت‌نفره‌شان را به ترک ح.ک.چ متقاعد کردم. آنها همچنین دادخواست شکایت از جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیست، را امضاء کردند. از او پرسیدم که آیا از دافا دفاع می‌کند و او پاسخ مثبت داد.

وقتی متوجه شد که افرادی درجستجوی من درِ منازل را می‌زنند، به آنها گفت: «دنبال چه کسی هستید؟ او شخص خوبی است؛ در حقیقت بهتر از شماست. نباید دنبالش باشید. او سرش خیلی شلوغ است و مهمان دارد، بنابراین باید از اینجا بروید.»

حالا آنها اغلب عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب است» را تکرار می‌کنند. به سخنرانی‌های دافا نیز گوش می‌دهند و طی چند سال گذشته وضعیت سلامتی‌شان خوب بوده است. او حتی مرا به خانه دوستش برد تا با او درباره دافا صحبت کنم. او با صحبت درباره قدرت دافا و با استفاده از تجربه بهر‌ه‌مندی‌اش از مزایای دافا، آن خانواده را متقاعد کرد تا ح.ک.چ را ترک کنند.

بعضی از همسایگان دیگرم نیز حزب کمونیست چین را ترک کرده‌اند و سایرین کتاب نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را از من پذیرفته‌اند.

در حال حاضر روی در ورودی واحد ما، عبارات «حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب است و فالون دافا خوب است» آویزان شده و به‌وضوح در دید است.