(Minghui.org) تمرین‌کنندگان فالون گونگ در 16 سپتامبر 2018 در مقابل تالار شهر تورنتو جمع شدند و به‌منظور ارسال تبریک تعطیلات جشن نیمه پاییز به بنیانگذار این روش، استاد لی هنگجی، عکس گروهی گرفتند.

طی ده سال گذشته، تمرین‌کنندگان منطقه تورنتو کارگاه‌های 9 روزه فالون دافای متعددی برگزار کرده‌اند و مکان‌های تمرینی را در آنجا برقرار کرده‌اند که مردم بتوانند تمرین‌ها را به‌طور رایگان یادبگیرند. در زیر ماجراهایی از برخی از شرکت‌کنندگان در این کارگاه‌ها و دیگر شاگردان جدید این تمرین ذکر شده است.

تمرین‌کنندگان فالون گونگ در 16 سپتامبر 2018 در مقابل تالار شهر تورنتو جمع می‌شوند و جشن نیمه پاییز را به استاد لی هنگجی تبریک می‌گویند.

مهندس نرم‌افزار: استاد لی درستکار هستند، من در اشتباهم

آقای کوانگ مهندس نرم‌افزار و 20 سال در کانادا زندگی کرده است. او هر روز به موقع در کارگاه شرکت می‌کرد و هنگام تماشای ویدئوهای سخنرانی خیلی متمرکز بود. پس از نه روز، وی عذرخواهی کرد: «من با قصد انتقاد کردن از باور شما به اینجا آمده‌ام. من یک وب‌سایت برای تبلیغ بودیسم دارم و سابقاً از کاتولیک و مسیحیت انتقاد می‌کردم. دوستی اخیراً پیشنهاد کرد که فالون گونگ را هدف قرار دهم. به او گفتم که نمی‌توانم بدون دانستن درباره آن، این کار را انجام دهم. این دوستم نسخه‌ای از کتاب فالون گونگ را به من داد. پس از رفتن به خانه، نمی‌توانستم از خواندن کتاب دست بکشم. آگاه شدم و به خودم گفتم: «استاد لی، درستکار هستند، من در اشتباهم.» به محله چینی‌ها رفتم و از تمرین‌کننده‌ای بروشوری گرفتم. اطلاعات روی بروشور را مطالعه و از وب‌سایت مینگهویی بازدید کردم.»

آقای کوانگ خیلی هیجان‌زده بود و ادامه داد: «چهار روز بعد از یادگیری آن، به‌طرز خوشایندی شوکه شدم. حاصل سه ماه کار خود را در فلشی ریختم و آن را در کامپیوتری در یک کتابخانه قرار دادم. وقتی که آنجا را ترک کردم فراموش کردم آن را بردارم. چند ساعت بعد به کتابخانه برگشتم و فلش هیچ کجا پیدا نشد. از یکی از کارکنان پرسیدم و او تمایلی به کمک نداشت. من تمام جیب‌هایم را نگاه کردم و آنها را در مقابل کارکنان خالی کردم و هنوز چیزی در جیب‌هایم نبود. فلش نسبتاً بزرگ بود و امکان نداشت آن را گم کرده باشم. با فکر کردن به اینکه تمام کارهایم در سه ماه گذشته ازبین رفته بود، خشمگین شدم. ناگهان متوجه شدم که باید خصوصیات اخلاقی خود را ارتقاء دهم و بردبار باشم. عصبانی نشدم و به خانه برگشتم. سپس دستم را در یکی از جیب‌هایم گذاشتم و فلشم آنجا بود! فهمیدم که استاد آن را به من برگرداندند.»

آقای کوانگ ادامه داد: «سلامتی‌‌ام به سرعت بهبود یافت. گاهی اوقات شب‌ها سخنرانی می‌کردم و وقتی به خانه می‌رفتم، خسته می‌شدم. چند روز پس از یادگیری تمرینات، در پایان روزها خیلی پرانرژی بودم!» او از تمرین‌کنندگان برخی از جزوات فالون گونگ را درخواست کرد تا به دوستش که توسط تبلیغات افتراءآمیز رژیم چین در مورد فالون گونگ فریب خورده بود، بدهد. «اگر به‌خاطر پیشنهاد او نبود مبنی براینکه سعی کنم از این تمرین انتقاد کنم، خیلی خوش‌شانس نبودم که فالون گونگ را یادبگیرم. می‌خواهم از او تشکر کنم.»

مهاجر تازه‌وارد تحت تأثیر تمرین‌کنندگان فالون گونگ قرارگرفت

گائو که وقتی با فالون گونگ آشنا شد، مهاجر تازه واردی بود گفت: «تمرین‌کنندگان در سرما و برف شدید بیرون می‌رفتند و هر روز جزوات فالون گونگ را در خیابان‌ها توزیع می‌کردند. به خاطر روحیه قابل تحسین‌شان، من تمرین‌کننده فالون گونگ شدم.»دوست گائو اظهار داشت: «گائو به شخص دیگری تبدیل شد. او بسیار لاغر و ضعیف بود. اکنون او سالم است و صادقانه فالون گونگ را تمرین می‌کند. او به همه می‌گوید که چقدر این تمرین خوب است.»

گائو گفت که پس از خواندن کتاب اصلی جوآن فالون، متوجه شد که برکت یافته است. او بسیار مشتاق شد که یادبگیرد. «من در یک سوپر مارکت روزانه از ساعت 8 صبح تا 9 شب کار می‌کنم. سابقاً برایم خسته‌کننده بود. پس از شروع فالون گونگ، قوی‌تر شدم و 18 کیلو وزنم اضافه شد. در مسیر رفت و بازگشت به محل کار می‌توانستم یک فصل از جوآن فالون را مطالعه کنم. هر روز تمرین می‌کردم و باعث می‌شد احساس خوبی داشته باشم. وقتی مدیتیشن انجام می‌دادم، ظرف ده دقیقه، می‌توانستم وارد حالت سکون شوم. افکارم پاک و خالص و نگرشم صلح‌آمیز شد. اغلب این آموزه‌ها را به یاد می‌آوردم و با درگیری‌های روزانه ناراحت نمی‌شدم. هیچ چیز واقعاً مرا ناراحت نمی‌کرد و با همه سازگار و هماهنگ بودم.»

خانواده گائو سابقاً با تصمیمش برای شروع این تمرین مخالفت کردند. او گفت: «اکنون تغییرات مثبت مرا دیده‌اند و از فالون دافا حمایت می‌کنند. همچنین به آنها کمک کردم تا از حزب کمونیست چین و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند.»

پزشک 70 ساله طب چینی، تمرین‎کننده می‎شود

آقای ژانگ، حدوداً 70 ساله، پزشکی طب چینی بود. او به تبلیغات افتراآمیز ح.ک.چ علیه فالون گونگ و اینکه تمرین‎کنندگان سیاسی بودند، باور داشت. یک تمرین‎کننده صبورانه وضعیت واقعی را به او توضیح داد و گفت که چگونه از این تمرین بهره‎مند شده است. او موافقت کرد که آن را امتحان کند و به محض اینکه در مدیتیشن نشست، توانست در موقعیت لوتوس کامل (ضربدر کردن پاها) بنشیند. او شگفت‎زده شد: «انواع مختلفی از چی‌گونگ‎ها را انجام داده‎ام اما هرگز قادر به نشستن در حالت لوتوس کامل نبودم. این جالب است.» او از آن تمرین‎کننده یک نسخه از جوآن فالون را قرض گرفت و از ح.ک.چ و سازمان‎های وابسته‎اش خارج شد.

چند روز بعد او به آن تمرین‎کننده گفت که تا ساعت 3 صبح، برای تماشای ویدئو و یادگیری حرکات تمرینات بیدار مانده است. «وقتی تمرین می‎کردم، خروج انرژی از سر و کف پاهایم را احساس کردم. متوجه شدم زمان آن رسیده تا برای انجام تمرینات به پارک بروم و با دیگران تمرین کنم.»

«به چین رفتم و پسرم مرا با موتورش به کوه برد. سه بار از روی موتور افتادم و هیچ آسیبی ندیدم. در آن موقع می‎دانستم که استاد از من محافظت کردند. در غیر این صورت اگر مرد سالمندی مثل من از موتور می‎افتاد، ممکن بود استخوانش بشکند یا فلج شود. به خانه رفتم و به خانواده‎ام درباره فالون گونگ گفتم. یکبار فالگیری به من گفت که زندگی‎ام در این سال به پایان خواهد رسید. معتقدم که سقوط از موتور به‎این دلیل بود که به زندگی‎ام خاتمه دهد. احتمالاً اگر به‎خاطر محافظت استاد نبود، می‎مردم.» او کتاب جوآن فالون که از آن تمرین‎کننده قرض گرفته بود را بازگرداند و یکی برای خودش خرید.

گردشگری اهل پکن زیباییِ حقیقی و سلامتی را کشف می‎کند

خانم ما از پکن با تور شرکتش به تورنتو آمد. او در وضعیت بدی قرار داشت و بیمار بود. تمرین‎کننده‎ای به او درباره مزایای سلامتیِ فالون گونگ گفت و او تصمیم گرفت آن را امتحان کند. او چندین کتاب را قرض گرفت و اجرای شن ‎یون را تماشا کرد. روز بعد خانم ما با آن تمرین‎کننده تماس گرفت و به او گفت که به بسیاری از اجراهای درجه یک در چین دعوت شده و هیچ کدام نمی‎تواند با زیبایی شن یون مقایسه شود.

خانم ما پس از بازگشت از اجرای شن یون، تمرینات را انجام داد. او به آن تمرین‎کننده گفت: «زمانی که تمرینات را انجام دادم، سایه‎ای تاریک که شکل حیوان بود را دیدم که بدنم را ترک کرد. فهمیم که آن همان چیزی بود که باعث ایجاد بیماری‎ام شده و در طول سال‎ها مرا رنجانده بود.» سال بعد خانم ما دوباره به تورنتو آمد و همان تمرین‎کننده را دید. وزنش افزایش یافته بود و خیلی سالم به‎نظر می‎رسید.