(Minghui.org) 46ساله هستم و در صنعت ساختوساز کار میکنم. در سال 1996 یکی از کتابهای فالون دافا را در یک کتابفروشی پیدا و خودم شروع به تمرین این روش تزکیه کردم. مدت کوتاهی پس از آن همه بیماریهایم درمان شد و کاملاً سالم شدم.
بعد از شروع آزار و شکنجه در 20ژوئیه1999 از روی ترس تمرین دافا را کنار گذاشتم. تماسم را با سایر تمرینکنندگان قطع کردم و بهقدری ترسیده بودم که نمیتوانستم از این تمرین دفاع کنم. از خودم شرمنده و مملو از افسوس بودم.
در نوامبر2016 با استفاده از نرمافزاری که از فایروال مسدودکننده اینترنتی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) عبور میکرد، وارد وبسایت مینگهویی شدم. همه سخنرانیها و مقالات استاد را خواندم، نسخه صوتی کتاب جوآن فالون و موسیقی تمریناتش را دانلود کردم و با مأموریت و مسئولیتم آشنا شدم.
روش تزکیه فالون دافا را در 7دسامبر2016 از سر گرفتم. در اینجا مایلم تجربه تزکیه خود را طی 2 سال گذشته، به اشتراک بگذارم.
عبور از آزمونهای خانوادگی
در سال 2002 که دوران آشناییام را با دوستم (همسر کنونیام) میگذراندم، او میدانست که قبلاً فالون دافا را تمرین کردهام. در آن زمان فقط گاهی جوآن فالون را میخواندم یا مدیتیشن نشسته را انجام میدادم. از آنجا که هر روز مکمل مصرف کرده و مانند فردی عادی رفتار میکردم، او به تمرینم اهمیت چندانی نمیداد.
اما وقتی مصمم شدم که بهطور جدی فالون دافا را تمرین کنم، بهشدت عصبانی شد. صبح زود برای انجام تمرینات از خواب بیدار میشدم و اوقات فراغتم را صرف مطالعه فا و فرستادن افکار درست میکردم. با همه دوستانم تماس میگرفتم و درباره فالون دافا به آنها میگفتم. همسرم معتقد بود که مقالات افتراءآمیز درباره فالون دافا در وبسایتهای حزب حقیقت دارد و فکر میکرد که من درحال دیوانه شدن هستم. میخواست فرستادن افكار درست در نیمهشب یا تمرینِ صبح زود را کنار بگذارم. نمیخواست درباره فالون دافا به مردم بگویم.
پس از آنكه حقایق را برایش روشن كردم، پذیرفت كه از ح.ک.چ خارج شود، اما اجازه نمیداد كه در این باره به سایرین نیز بگویم. نگران بود که دستگیر شوم و خانوادهمان هدف آزار و شکنجه قرار بگیرد. بعد از اینکه به خواهرم و والدینم گفت که روش تزکیه دافا را از سر گرفتهام، آنها بهشدت به من دشنام دادند.
وقتی دید که هنوز مصمم به تمرین کردن فالون دافا هستم، نرم و ملایم شد و از من تقاضا کرد این روش تزکیه را رها کنم. تحت تأثیر قرار نگرفتم. بعداً وقتی مدیتیشن میکردم، به من لگد میزد. وقتی نیمهشب در اتاق نشیمن افکار درست میفرستادم، درِ اتاق خوابمان را قفل میکرد. روزی مقابل اعضای خانوادهام 2 بار به صورتم سیلی زد. جنگ سردی بین ما برقرار بود و بهمدت یک ماه با هم صحبت نمیکردیم. چند بار به من گفت که قصد دارد از من جدا شود.
همانطور که بیشتر فا را مطالعه میکردم و مقالات تبادل تجربه بیشتری را در وبسایت مینگهویی میخواندم، فهمیدم که طرز تفکرم درست نیست. به درون نگاه کردم و فهمیدم که بیشازحد نگران رسیدن به کمال و نگران این مسئله هستم که بهخاطر زمانی که از دست دادهام، عقب بمانم. انگیزهام از تمرین کردن دافا خودخواهانه بود.
از همسرم عذرخواهی کردم و صمیمانه با هم صحبت کردیم. حقیقت را عمیقتر برایش روشن کردم. افكار درستی قوی فرستادم تا هرگونه عنصر منفی را كه احتمالاً با او مداخله میکرد، ازبین ببرم. از استاد خواستم به من قدرت ببخشند. پس از آن، همسرم دیگر سعی نکرد با من مداخله کند.
آلارم برای زمان صبح را به حالت لرزش تغییر دادم. پیش از آن، بهندرت در کارهای خانه کمکش میکردم. کمکم شروع کردم در آماده کردن صبحانه کمک کنم. بعد از غذا ظرفها را نیز میشستم و خانه را تمیز میکردم. بعد از کار برای خرید میرفتم و در شستن ظروف کمک میکردم. با اتومبیل، پسرمان را به مدرسه نیز میبردم. هر هفته یک نصفهروز را با خانوادهام سپری میکردم.
به اندازه توانم ازنظر مالی و جسمی به خانواده همسرم کمک میکردم. اگر هر یک از بستگان همسرم به کمک احتیاج داشتند، آماده کمک بودم.
پس از مدت کوتاهی رابطهمان خوب و علاقهمان به هم خیلی بیشتر شد. او دیگر مخالف انجام دادن تمریناتم در صبح یا فرستادن افکار درست نبود. گاهی حتی آنها را به من یادآوری میکرد. وقتی موسیقی دافا را در خانه پخش میکردم، اعتراض نمیکرد. حقیقت را برای خانواده همسرم، خواهران و برادرانش، سایر اقوام و همکلاسیهایش روشن میکردم. آنها موافقت کردند از ح.ک.چ خارج شوند.
همسرم مورد برکت فالون دافا قرار گرفت
همسرم درباره تغییرات مثبت من و عزمم برای تمرین فالون دافا کنجکاو بود. درنتیجه جوآن فالون و سایر سخنرانیهای استاد را خواند، از حقیقت آگاه شد و دیگر با اینکه روش تزکیه دافا را تمرین کنم، مخالفت نکرد. در حقیقت با مراقبت خوب از خانواده و والدینم از من حمایت کرد.
وقتی برای سفرهای کاری به شهرهای دیگر میرفتم، دوستان خود را در آن شهرها به من معرفی میکرد و میخواست حقیقت را برایشان روشن کنم. چند تن از همکلاسیهای قدیمی او از ح.ک.چ خارج شدند.
همسرم مدیر یک شرکت املاک بود. او اغلب از خانوادههایی که خانهشان را عوض میکردند و غیرمنطقی بودند و از حجم کاری سنگینش شکایت میکرد. گاهی تلفنی با آنها مجادله میکرد، اما از زمانی که روابط بین ما خوب شد، بهندرت از آنها شکایت میکرد و صبورتر بود.
او در اکتبر2017 کار نیمهوقتی را بهعنوان نماینده فروش در یک شرکت بیمه آغاز کرد. بسیار خوب عمل میکرد و به سمت مدیریت ارشد ارتقاء گرفت. او در ژوئن گذشته در یک سخنرانی رقابت بازاریابی در سطح استان جایزه دوم را کسب کرد و برای حضور در یک جلسه آموزشی سهروزه به دفتر مرکزی در پکن اعزام شد. درآمد ناخالص او از شرکت بیمه در سال گذشته به 150هزار یوآن رسید. او در واقع یک دختر شهرستانی بود که فقط مدرک تحصیلی پایان دبیرستان را داشت.
اکنون همسرم هر روز روحیه بسیار خوبی دارد و خانوادهمان هماهنگ شده است.
سال گذشته در جلسه عملکرد شرکت او حضور یافتم. او زوج مدیری را به من معرفی کرد و من حقیقت را برایشان روشن کردم. آنها موافقت کردند از ح.ک.چ خارج شوند و نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست و سایر مطالبی را که به آنها دادم، پذیرفتند.
پسرم مورد برکت فالون دافا قرار میگیرد
پسرم 13ساله است و در دبستان تحصیل میکند. وقتی 10ساله بود، همراه من جوآن فالون را مطالعه میکرد. از آنجا که در تزکیه سست بودم و او را ترغیب نمیکردم این روش تزکیه را شروع کند، فرصت کسب فا را از دست داد. وقتی همسرم دو سال پیش به شدت با تمرین من مخالفت کرد، پسرم تحت تأثیر قرار گرفت. او افسرده شد، با من صحبت نمیکرد و نمیخواست مرا ببیند. علاقهاش را به مطالعه از دست داد و نمرات درسیاش بهطرز چشمگیری اُفت کرد.
وقتی وضعیت خانوادهمان تثبیت شد، بهطور مفصل درباره فالون دافا به او گفتم و ترغیبش کردم از سازمانهای وابسته به حزب کمونیست چین خارج شود. از او خواستم عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی و بردباری خوب است» را بهخاطر بسپارد و تا حد ممکن آنها را تکرار کند تا از مزایایش بهرهمند شود. او هم موافقت کرد.
چند ماه بعد نمره ریاضیاش بهبود یافت و در چند امتحان نمره کامل را کسب کرد. اکنون در درس ریاضی اولین یا دومین نمره برتر را میگیرد. انگلیسیاش فوقالعاده بهبود یافته است. ماه گذشته در امتحانات ورودی فوقالعاده خوب عمل کرد و در یک مدرسه راهنمایی خصوصی قبول شد.
دو برابر شدن درآمد فروش و درآمد شخصیام
من نماینده فروش یک شرکت ساختوساز خصوصی هستم. ما با شرکتهای بزرگِ ساختوساز قرارداد میبندیم. درآمد ما 3-4 میلیون در سال است.
من عرف صنعت را که در چین حاکم و کثیف و فاسد است، دنبال نمیکنم. بودجهبندیام دقیق است، کیفیت را بهبود میبخشم، با همه طرفهای درگیر ارتباط خوبی دارم، خدمات پس از فروش خوبی ارائه میدهم و هزینههای روابط عمومی را کاهش میدهم.
سال گذشته در چند مناقصه برنده شدم. مشتریانم نیز مشتریان جدیدی را به من معرفی کردند. همه کارها را بهصورت قانونی و شفاف انجام میدادیم. درآمدمان به 10 میلیون رسید و فروشنده برتر شرکت شدم.
درآمدم دوبرابر شد. وقتی برای سال نو چینی به زادگاهم برمیگشتیم، رئیسم هزینه بلیط هواپیمای کل خانوادهام را پرداخت کرد. در نشست عمومی سالانه شرکت 10هزار یوآن پاداش گرفتم، تنها نماینده فروشی بودم که پاداش میگرفتم. رئیسم مرا همراه اقوام و دوستانش به صرف شام دعوت کرد. او مرا فردی توانمند با خصوصیات اخلاقی خوب و سالم معرفی کرد و به آنها گفت که فالون دافا را تمرین میکنم. حقیقت را برای آنها روشن کردم و برخی موافقت کردند از ح.ک.چ خارج شوند.
وقتی با هم شام میخوردیم، حقیقت را برای پسرعموی رئیسم نیز روشن کردم. او گفت که در هنگ کنگ بوده است و میداند که ح.ک.چ چه کارهایی انجام داده است. او موافقت كرد از ح.ک.چ خارج شود.
حقیقت را برای افرادی که به دفترم میآمدند، آشکارا روشن میکردم و رئیسم مداخله نمیکرد. گاهی با گفتن اینکه «حقیقت، نیکخواهی و بردباری قطعاً خوب است!» کمکم نیز میکرد.
آگاه کردن مردم
اتاقی را در نزدیکی خانهام اجاره کردهام و در آنجا مطالب روشنگری حقیقت را تهیه میکنم. یاد گرفتم چطور از مقالات تبادل تجربه تمرینکنندگان در وبسایت مینگهویی مطالب را تهیه کنم و یک لپتاپ، دستگاه برش کاغذ، منگنه بزرگ و چهار چاپگر خریداری کردم. بروشورها و فلایرها را از وبسایت مینگهویی دانلود و آنها را چاپ میکنم. کتابهایی مانند نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست و هدف نهایی کمونیسم را تهیه کردم. تعدادی یواِسبی با دوشاخه سازگار خریداری کردم. مطالب روشنگری حقیقت را روی آنها دانلود کردم و برای تماشا به دوستان و آشنایانم قرض دادم.
تاکنون با هیچ تمرینکننده دیگری دیدار نکردهام و گاهی احساس تنهایی میکنم. تمرینکنندگانی را که با هم کار میکنند، تحسین میکنم، اما میدانم که استاد و فا و نیز وبسایت مینگهویی را دارم و تا زمانی که به طور استوار تزکیه کنم، بدن قانون استاد همیشه از من محافظت میکنند. من تنها نیستم. میدانم که باید سه کار را با جدیت و با قلبم انجام دهم.
در اینجا مایلم از تمرینکنندگانی که در وبسایت مینگهویی کار میکنند، تشکر کنم که این بروشورها و فلایرهای زیبا و سایر مطالب را تهیه میکنند. میخواهم از آن دسته از تمرینکنندگانی که تجربیات خود را درباره نحوه روشنگری حقیقت برای مردم به اشتراک میگذارند نیز تشکر کنم. چیزهای زیادی از آنها آموختهام.
من فردی با کیفیت روشنبینی ضعیف هستم و هنوز وابستگیهای زیادی دارم، از قبیل ترس، راحتطلبی و تمایل نداشتن به تحمل سختی. بابت سالهایی که هدر دادهام، پشیمان هستم. کارهای كمی انجام دادهام، اما استاد چیزهای خیلی زیادی به من دادهاند. با پشتکار تزکیه خواهم داد و سه کار را بهخوبی انجام خواهم داد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه بازگشت به تزکیه