(Minghui.org) چند نفر از همکاران از روی کنجکاوی از من پرسیدند: «چطور بهطور ناگهانی لاغر شدی؟ خیلی بهتر هم به نظر میرسی.» به آنها گفتم که دلیلش این است كه شروع به تمرین فالون دافا یا همان فالون گونگ كردم. كلمات قادر به بیان شادمانیای كه در قلبم احساس میكنم نیستند و اینکه چقدر قدردان و سپاسگزار بنیانگذار فالون دافا هستم.
ازدواج با یک تمرینکننده فالون دافا باوجود مخالفت
ده ساله پیش که سیساله بودم، طلاق گرفته بودم. توسط یکی از آشنایان با همسر فعلیام آشنا شدم. در اولین جلسه آشناییمان، اولین چیزی که شوهر آیندهام گفت این بود: «من یک تمرینکننده فالون گونگ هستم. حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) همچنان درحال آزار و اذیت تمرینکنندگان است. اگر میترسی، هیچ فایدهای برای ما ندارد که به این رابطه ادامه دهیم.»
خانوادهام وقتی فهميدند كه شوهرم تمرینکننده فالون گونگ است با ارتباط ما مخالفت كردند. پدرم در جریان انقلاب فرهنگی شاهد اجساد بسیاری از شهروندان چینی بود که در رودخانهای مقابل خانهاش روی آب شناور بودند. آنها به دست ح.ک.چ تحت آزار و شکنجه قرار گرفته بودند، بنابراین والدینم میخواستند برای جلوگیری از دردسر خودم را از تمرینکنندگان فالون گونگ دور نگه دارم.
من نیز بهبرقراری ارتباط با یک تمرینکننده فالون گونگ تردید داشتم. بهترین دوستم که چند تمرینکننده را میشناخت به من گفت: «این افراد از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری پیروی میکنند و گرایش دارند که مهربانتر شوند.» سخنان او به من کمک کرد تا اضطراب و تردیدم را از بین ببرم و تصمیم گرفتم بدون هیچ نگرانی با او ازدواج کنم.
انتظار بیش از ۱۰ سال برای آزادی همسرم از زندان
چند ماه پس از ازدواج، شوهرم بهخاطر اعتقادش دستگیر و به حبس طولانیمدت محکوم شد.
من مانده بودم که چگونه با این محنت ناگهانی مواجه شوم و مهمتر از آن، اعضای خانوادهام مرا مورد سرزنش و تمسخر قرار میدادند. پدر و مادر همسرم نیز رفتار بدی با من داشتند. از میان درد و سختیهای غیرقابل تصوری عبور کردم.
یک شب پس از حبس همسرم، در خانه تنها و بیحوصله شده بودم. نتوانستم در برابر دعوت دوستم مقاومت کنم و یاد گرفتم که مایونگ بازی کنم. تقریباً هر روز این کار را میکردم و غالباً نیمهشب به خانه برمیگشتم تا دوش بگیرم و بخوابم.
در طول ده سال انتظار، همچنان از خودم میپرسیدم: «بدبختیام کی به پایان خواهد رسید؟» با تمرینکنندگانی که شوهرم را میشناختند، محرمانه صحبت میکردم و آنها با صبر و شکیبایی خیال مرا راحت میکردند و به من میگفتند که عدالت پیروز خواهد شد. اعضای خانواده شوهرم که فالون گونگ را تمرین میکردند، نهایت سعیشان را میکردند تا به من کمک کنند هر مشکلی که با آن روبرو میشدم را برطرف کنند. آنها برخی از اصول آموزش داده شده در دافا را به من میگفتند و تشویقم میکردند که با شجاعت با آزار و شکنجه روبرو شوم. آنها همچنین در طی جشنواره سال نو و نیمه پاییز چین به دیدنم میآمدند. حتی هدایایی را برایم میآوردند و والدین سالخورده شوهرم را ملاقات میکردند.
سرانجام شوهرم پس از گذشت بیش از یک دهه از زندان آزاد شد. وقتی دوباره به هم ملحق شدیم، لحظهای سرشار از غم و شادی بود.
شاهد قدرت دافا
چند سال پیش، تمرینکنندهای در خانواده شوهرم بیمار شد و گرچه برای معالجه به بیمارستان رفت اما وضعیتش متعادل نبود. بعداً دچار تورم زیادی شد و تقریباً به مدت یک سال نمیتوانست از خودش مراقبت کند.
من و همسرم برای مدتی به محل زندگیاش نقلمکان کردیم. مواد غذایی میخریدم، وعدههای غذایی را آماده میکردم و گاهی از من میخواست که جوآن فالون (کتاب اصلی فالون دافا) را با او بخوانم. چند تمرینکننده نیز به دیدنش میآمدند او را مورد تشویق قرار میدادند، اما وضعیتش بهبود نیافت.
هیچکسی نمیدانست که چه وابستگیای باعث ایجاد چنین مشقتی شده بود. یک روز، کسی تمرینکننده مزبور را متقاعد کرد که برنامه ویچت را از روی تلفنش برداشته و نام کاربریاش در آن را حذف کند و همچنین استفاده از کیوکیو، سرویس پیامرسانی فوری از طریق غول فناوری چینی، تنسنت، را متوقف کند. (یادداشت ویراستار: رژیم چین از این ابزارها برای جاسوسی علیه تمرینکنندگان فالون گونگ و آزار و اذیت آنها استفاده میکند، و وبسایت مینگهویی به همه تمرینکنندگان توصیه کرده است که از این درگاههای ارتباطی استفاده نکنند.) او این توصیه را انجام داد و دو یا سه روز بعد، لختههای خون تیره بسیاری را دفع کرد و بدن متورمش طی دو روز بهطور اساسی به حالت عادی بازگشت. توانست سر کارش برگردد.
شاهد قدرت دافا بودم و اظهاریهای را بهصورت آنلاین ارسال کردم تا رسماً از عضویتم در پیشاهنگان جوان، سازمان جوانان وابسته به ح.ک.چ کنارهگیری کنم. وقتی تمرینکنندگان پرسیدند که چرا دافا را هم تمرین نمیکنم، به آنها گفتم که بردباری لازم را ندارم تا هر شب آموزههای دافا را بخوانم.
تمرینکننده شدم
به زندگی تقریباً عاری از مشغلهام و ازجمله بازی مایونگ ادامه دادم. برخی اوقات به شوهرم میخندیدم بهخاطر اینکه هر روز کتابهای دافا را مطالعه کرده و به تمرین تزکیهاش ادامه میداد. فکر میکردم بیمعنی است.
بااینوجود، همچنان از فالون دافا بهرهمند میشدم. برخی اوقات بعد از بازی مایونگ دچار سردرد می شدم و نمیتوانستم بخوابم. سپس عباراتی را که شوهرم به من آموخته بود، بهطور مکرر ازبر میخواندم: «فالون دافا خوب است« و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.»با کمال تعجب، بعد از خواندن این کلمات، سردردم متوقف میشد و بهتدریج خوابم میبرد.
یک روز متوجه شدم که اضافه وزن زیادی پیدا کردهام. با رعایت بسیاری از روشها سعی کردم لاغر شوم، اما اثرات رضایتبخشی حاصل نشد. فکر کردم ورزش یا پیادهروی کنم، اما این روشها به نوعی برایم جاذبه نداشتند. تصمیم گرفتم بهجای آن تمرینات فالون گونگ را انجام دهم. در اواخر اکتبر۲۰۱۸، از شوهرم خواستم که پنج مجموعه تمرین را به من بیاموزد و درنهایت یک تمرینکننده شدم.
دافا ارزشمند است
وقتی اولین مجموعه از تمرینات را یاد گرفتم، میتوانستم چرخی را در شکمم احساس کنم که میچرخید. فکر میکردم دچار پیچش در شکم شدم، اما وقتی دربارهاش با شوهرم صحبت کردم، او گفت که این چرخ فالون است و مرا به خواندن آموزهها ترغیب کرد.
یک روز ذهنم را مصمم کردم که تا پایان، تزکیه را تمرین کنم. بهمحض اینکه چنین فکری از ذهنم گذشت، بهطور غیرقابل کنترلی گریستم. استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) چشم آسمانیام را باز کردند و صحنههایی از بعدهای دیگر را دیدم. در گذشته وقتی شوهرم به من میگفت که چنین چیزهایی را میبیند، به او میخندیدم. اکنون که خودم این چیزها را تجربه کردهام، بسیار از استاد سپاسگزارم که این امکان را به من دادند ارزشمندی دافا را شاهد باشم.
بدنم پاکسازی شد و در این روند علائم شبهآنفولانزا در من بروز کرد. آنها را بیماری در نظر نگرفتم و سریع بهبود یافتم. همچنین، مدتی قبل کشکک زانویم زخمی شده بود. در حین انجام مدیتیشن نشسته، از طریق چشم آسمانیام دیدم که استاد زانویم را درست مثل تعویض بخشهای یک ماشین، ترمیم میکردند. پس از آن، درد زانویم متوقف شد.
بعد از تمرین فالون دافا، تعریق شبانه، میگرن، هایپرپلازی سلولهای پستان و سایر مشکلات مرتبط با سلامتیام از بین رفتند. قبلاً، هر ماه وقتی دوره قاعدگیام را سپری میکردم، درد و رنج شدیدی ناشی از تورم و داغشدن سینههایم داشتم. قفسه سینه، دستها و استخوانهایم بهطور غیرقابل تحملی درد میکردند. از زمانی که شروع به تمرین فالون دافا کردم، این علائم از بین رفتهاند.
درکمال خوشحالی، اضافه وزنم را نیز از دست دادم: از چربی اضافی خلاص شدم، معدهام کوچکتر شد و هیکلم بسیار بهتر به نظر میرسد. روی صورتم چروک کمتری دارم و چهرهام روشن و صورتی درخشان شد. بسیار جوانتر هم به نظر میرسم. گرچه نزدیک ۵۰ سال سن دارم، همکارانم اظهار میدارند که ۲۷ یا ۲۸ ساله به نظر میرسم.
سرانجام، از تلفکردن وقتم با بازی مایونگ خودداری کردم و از اعتیادم به قمار خلاص شدم. طی چند ماه تمرین دافا بسیاری از چیزهای شگفتانگیز را تجربه کردم و هرچه بیشتر تمرین میکنم، از تغییرات مثبتم شگفتزده میشوم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه مزایای سلامتی