(Minghui.org) تمرین‌کننده‌ای یک‌بار اهمیت اولین فکرمان را در مواجهه با محنت‌ها، یادآور شد. او گفت پس از صرف میان وعده‌ای استفراغ کرده بود، اما پس از نفی آن محنت و تأیید نکردن آزار و شکنجه نیروهای کهن، به سرعت بهبود یافت.

در زمان دیگری، در نیمه شب درد ناگهانی و شدیدی روی پایش حس کرد که مانند یک شوک الکتریکی بود. درد ادامه داشت تا این‌که او تمرینات فالون دافا را به پایان رساند. به درون نگاه کرد و فکر کرد که آن ناشی از عصبانیتی بود که طی چند روز گذشته درخصوص یکی از فرزندانش داشت.

وقتی برای اولین بار ماجرای او را شنیدم، احساس کردم که این تمرین‌کننده افکار صحیح قدرتمندی دارد. روند چگونگی نفی سختی‌ها، تجربه بسیار آشنایی برایم بود اما چند روز بعد، پس از آن‌که بیشتر درباره آن فکر کردم، درک متفاوتی از چگونگی مواجه شدن با محنت‌ها را داشتم.

تزکیه توسط دافا، نه نظم و ترتیبات نیروهای کهن

اغلب می‌شنویم که مردم درباره چگونگی هماهنگی با طبیعت صحبت می‌کنند. به‌عنوان تمرین‌کنندگان، ما به قوانین طبیعت به‌عنوان سرشت جهان اشاره می‌کنیم و در انطباق با سرشت جهان، می‌توانیم کارها را به‌خوبی انجام دهیم. اما اگر از این سرشت منحرف شویم، نمی‌توانیم کارها را انجام دهیم یا آن‌ها را به خوبی انجام دهیم.

درحالی که در جامعه مردم عادی تزکیه می‌کنیم، باید در این سطح با اصول فا منطبق باشیم. از طرف دیگر، فا دارای مقتضیات و تجلیات گوناگون در سطوح مختلف است. به‌عنوان تمرین‌کنندگان، بخشی از تزکیه‌مان این است که به اصول صحیح فا در هر کاری که انجام می‌دهیم روشن‌بین شویم. اگر همه کارها را بر اساس فا انجام دهیم، می‌توانیم کارها را به‌خوبی انجام دهیم.

با این بیان، وقتی دوباره به تجربه تمرین‌کننده مذکور نگاه کنیم، ممکن است دیدگاه دیگری داشته باشیم.

این تمرین‌کننده از فرزندش عصبانی بود و پس از بازگشت به خانه، همچنان در ذهنش خشمگین بود و از او شکایت می‌کرد. این مطابق با فا نبود. بنابراین درد پاهایش یا آن احساس ناراحت‌کننده کاملاً می‌تواند از کارمایی که هنگام عصبانیت به وجود آورد، ناشی شده باشد.

ما باید تحت هر شرایطی به درون نگاه کنیم. اما آنچه که این تمرین‌کننده انجام داد یک پیام اساسی داشت که او ابتدا نیروهای کهن را تصدیق کرد و سپس آنها را نفی کرد.

اگر کارهایی را طبق معیارهای آن‌ها انجام ندهیم، اغلب نیروهای کهن تمایل دارند با مجازات شدید در تزکیه‌مان دخالت کنند. اگر فکر کنیم درد از طرف نیروهای کهن بوده و به آن دلیل به درون نگاه کنیم، بنابراین فرآیند نفی نیروهای کهن این‌گونه می‌شود: «چه اشتباهی کردم که نیروهای کهن خوشحال نیستند و آن‌ها باعث رنج‌مان می‌شوند؟» برای خلاص شدن از درد ناشی توسط نیروهای کهن، سعی کردیم علت آن را بفهمیم. بعد از اینکه آن را می‌فهمیدیم، درد از بین می‌رفت.

برای ارائه یک قیاس که ممکن است کاملاً مرتبط نباشد، می‌توان گفت که نیروهای کهن شبیه به آن استادهای قلابی چی‌گونگ هستند. وقتی استادمان کلاس‌های خود را برگزار می‌کردند، نیروهای کهن نیز کلاس‌های چی‌گونگ قلابی را در همان نزدیکی برگزار کردند و دلیلش آن بود که دیده شود سخنان چه کسی را گوش خواهیم کرد.

در حقیقت، تزکیه ما فرآیندی برای جذب شدن در سرشت جهان است، نه فرآیندی برای کسب رضایت نیروهای کهن. این که اجازه دهیم نیروهای کهن کنترل امور تزکیه ما را بر عهده بگیرند مانند کودکی است که در تلاش است والدین گستاخ خود را راضی کند- چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم که والدینی گستاخ فرزند خوبی را تربیت کنند؟ اگر این راه را در پیش بگیریم، فقط به نیروهای کهن نزدیک شده‌ایم، نه به بهشت.