(Minghui.org) ۸۸ ساله هستم و قبل از بازنشستگی رئیس یک اداره دولتی بودم. در ۱ژانویه۲۰۱۵، شروع به تمرین فالون دافا کردم. بدون فالون دافا، که به فالون گونگ نیز معروف است، امروز اثری از من نبود. دافا مرا نجات داد. نه تنها زندگیام را طولانی کرد بلکه باعث شد که به سرشت شیطانی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) پی ببرم.
هدف الحاد نابودکردن ریشههای فرهنگ چینی ماست، باعث میشود که به وجود موجودات الهی ایمان نداشته باشیم و الهیات را کنار بگذاریم به دنبال تمایلات مادیگرایی باشیم. این فالون دافای استاد است که باعث شد درک کنم که معنای واقعی زندگی بازگشت به خود اصلی شخص است.
سم الحاد مرا عاری از انسانیت میکند
در ژوئن۱۹۴۸ به ارتش حزب اهریمنی پیوستم و در ۱۸ سالگی عضو حزب شدم. در ۲۰ سالگی به مقام افسر ارتقاء یافتم و ۲۸ سال در ارتش خدمت کردم. وقتی بازنشسته شدم، در یک اداره غیرنظامی کار کردم. تحت آموزشهای القائی مداوم ح.ک.چ، ملحد شدم و کارهای احمقانه زیادی انجام دادم.
در مه سال ۱۹۷۰ با دوستی از معبد شوانژونگ دیدن کردم. در جاده کوهستانی مجسمههای بودا را در همه جا مشاهده کردیم که خرد شده بودند. برای اثبات این که ملحد هستم، به سر مجسمه بودا که نیمه شکسته بود، لگد زدم. از محبوبیت چیگونگ در دهه ۱۹۷۰ تا معرفی گسترده فالون گونگ در دهه ۱۹۹۰، بهعنوان ملحد، فکر کردم همه آنها خرافات فئودالی هستند.
در سال ۱۹۹۴، همسرم تمرین فالون دافا را شروع و در یک سخنرانی ۹ روزه در شهر هاربین، استان هیلونگجیانگ شرکت کرد. پس از کلاسها، به نوعی چند بیماریاش بهبود یافت که مدتهای طولانی دچارش بود و سالم شد. علاوهبر این، از روحیه خوبی برخوردار بود، انگار فرد جدیدی شده بود. با این وجود، بدون توجه به آنچه همسرم گفت، تحت تأثیر قرار نگرفتم. برچسب الحادِ القاءشده از سوی ح.ک.چ، مرا به سنگ تبدیل کرده بود.
دختر کوچکم در سال ۱۹۹۸، تمرینکننده فالون دافا شد. او بارها و بارها درباره فالون دافا با من صحبت کرد، اینکه چقدر خوب است و قانون بودا است و استاد لی هنگجی میخواهند مردم را نجات دهند و غیره. فقط میگفتم: «بسیار خوب، شما میتوانید آن را تمرین کنید، مخالفتی ندارم.»
آزار و شکنجه فالون گونگ
هنگامی که جیانگ زمین از ۲۰ژوئیه۱۹۹۹، شروع به آزار و اذیت فالون گونگ کرد، گرچه کاملاً با الحاد عجین شده بودم، قلبم مهربان و وجدانم آگاه بود که ح.ک.چ بهخاطر آزار و اذیت افراد خوب و جنگیدن علیه مهربانی باید شرور باشد.
دخترم در یک اردوگاه کار اجباری بازداشت و به زندان فرستاده شد. وقتی چند سال بعد آزاد شد، دختری که ابتدا سالم بود، لاغر و نحیف و رنگپریده شده بود. موهای سیاه سابقش خاکستری بود. بهعنوان مردی قوی، دهها سال بود که اشک نریخته بودم، اما وقتی دخترم را دیدم، اشک صورتم را پوشاند. دخترم به من گفت كه تمرینکنندگان بهخاطر اعضای بدنشان كشته میشوند، تا براي عمل پيوند عضو فروخته شوند و این رویداد در مقياسی بزرگ اتفاق ميافتد. شوکه شدم و از اعماق قلبم خون گریه کردم. شروع به حمایت جدی از همسر و دخترم در تمرین دافا کردم.
از طریق مطالبی که دخترم به من داد، فهمیدم که تمرینکنندگان فالون دافا و حامیان فالون دافا در بیش از ۱۰۰ کشور جهان هستند. پشتکار تمرینکنندگان فالون دافا باعث شد تا امیدوار شوم. جهان و همچنین چین به حقیقت، نیکخواهی، بردباری نیاز دارند. امیدی برای چین وجود دارد.
هشدار نیکخواهانه
بیش از ۳۰ سال بعد، به عقوبت ناشی از لگد زدن به سر مجسمه بودا دچار شدم.
در تاریخ ۲۵ دسامبر۲۰۱۴، صبح زود برای پیادهروی در کنار رودخانه رفتم. در گذرگاه عابر پیاده در خیابان، درحالیکه پای چپم تقریباً در کنار جدول خیابان بود، یک خودرو به پای راستم برخورد کرد. دچار شکستگی و خردشدن استخوان شدم. گرچه در آن زمان فالون دافا را تمرین نمیکردم، اما تحتتأثیر همسر و دخترم، فهمیدم که آنچه اتفاق افتاده بود یک تصادف ساده نبود. برای کاری که سالها پیش با سر مجسمه بودا کرده بودم، درحال بازپرداخت کارما بودم. این حادثه هم به منزله تنبیه و هم نجات از طرف موجودات الهی بود. این هشداری حاکی از نیکخواهی بود.
کسی که با من تصادف کرد مأمور پلیس بود. وقتی متوجه شد که چقدر آسیب دیدم وحشتزده شد. او بلافاصله درخواست آمبولانس کرد و مرا به بیمارستان منتقل كردند. دخترم وارد بیمارستان شد و به من گفت كه از راننده شکایت نكنم زیرا او عمداً با من تصادف نکرد. او خیال راننده را راحت کرد: «نگران نباشید. ما از شما خسارتی نمیگیریم.»
وقتی راننده متوجه شد که من ۸۳ ساله هستم، نگران بود که ما خسارت بیشتری از او بخواهیم. اگر همسر و دخترم دافا را تمرین نمیکردند و اگر سالها تحت تأثیر تمرینکنندگان قرار نگرفته بودم، حتی اگر از او سوءاستفاده هم نمیکردم، او بهخاطر این حادثه طبق گفته پرستار حداقل ۱۰۰ هزار یوآن هزینه باید پرداخت میکرد.
همسر و دخترم، همانند تمرینکنندگان فالون دافا، بیش از حد لازم چیزی را درخواست نکردند. من نیز، گرچه فالون دافا را تمرین نمیکردم، اما هرگز با آنها مخالفت نکردم. در گذشته به همسرم پول میدادم تا در سخنرانیهای فا در هاربین شرکت کند. در سکوت از آنها حمایت میکردم و امیدوار بودم که در امان باشند. دخترم به راننده گفت که ما بیش از حد لازم از او حتی یک سکه هم نمیخواهیم و او بعداً دلیل آن را میفهمد.
انتظار چنین تصمیمی را از طرف همسر و دخترم داشتم. از طریق تغییراتی که آنها بعد از تمرین دافا تجربه کردند، درباره قدرت دافا آگاه شدم و اینکه استاد بهخاطر آموزش گروهی از مریدان مهربان و فداکار چقدر عالی هستند.
پسرم نیز یک مأمور پلیس بود. او هم بسیار باملاحظه بود و سعی نکرد از راننده بهرهبرداری کند.
استاد بیان کردند:
«آیا نگفتم که با تمرین یک نفر، کل خانواده نفع میبرند؟» (آموزش فا در کنفرانس فا در استرالیا)
بارها و بارها تحتتأثیر قرار گرفتم و از استاد قدردانی کردم. «استاد، شما درست میگویید. پسرم هم از مزایای آن بسیار بهرهمند شده است. وقتی در جامعه امروز انجام اعمال خوب بهعنوان یک انسان مطرح میشود، تمرینکنندگان فالون دافا در صدر لیست قرار دارند و اعضای خانواده آنها در ردههای بعدی قرار میگیرند.»
وقتی پرستاران و سایر بیماران فهمیدند که ما از راننده سوءاستفاده نکردیم، احساس میکردند که باور نکردنی است که چنین افراد شرافتمندی در جامعه وجود داشته باشند.
شاهد قدرت دافا
درحالیکه در بیمارستان بودم، همسر و دخترم به من گفتند که بهطور مکرر این کلمات را تکرار کنم: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» با تکرار آنها، احساس کردم که دردم بهتدریج کاهش مییابد. بعداً، بهطور مکرر شروع به گوشدادن به «سخنرانیها در گوانگژو»، یعنی سخنرانیهای استاد کردم. فقط در عرض چند روز، درد پاهایم ناپدید شدند. این معجزه باعث شد که من، ملحدی سرسخت، اعتقاد پیدا کنم که فالون دافا یک چیگونگ معمولی نیست.
همسر و دخترم به من گفتند که باید از استاد تشکر کنم زیرا استاد بهخاطر من متحمل رنج شدند. گرچه هیچ چیزی نمیگفتم، میدانستم که این موضوع حقیقت دارد زیرا دیگر دردی احساس نمیکردم. با دقت بیشتری به سخنرانیهای استاد گوش کردم و بهتدریج درک کردم که همه آنچه استاد میگویند درباره این است که چگونه یک انسان خوب باشیم و براساس اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری فرد بهتری شویم. عمیقاً در ذهنم فهمیدم که فقط فالون دافا میتواند قلب افراد این جهان مادی را دوباره به سوی درستی هدایت کند.
یک هفته بعد یک صفحه فلزی در پایم کارگذاشته شد. در طول دوره بهبودی احساس درد نمیکردم. هر روز به سخنرانیهای استاد گوش میکردم. پایم سریع التیام یافت. همه شگفتزده شدند از اینکه شکستگیهای متعدد استخوانهای دو پایم خیلی زود بهبود یافتند.
گرچه بهطور کامل بهبود نیافتم، اما اصرار داشتم كه بعد از گذشت ۲۲ روز از بیمارستان مرخص شوم. درحقیقت ، پزشک معالجم به من توصیه کرد که برای اطمینان از بهبودی کامل، مدت بیشتری بستری بمانم. میدانستم که برای شخصی که با من تصادف کرده بود، اقامت طولانیتر هزینه بیشتری دارد. اکنون یک تمرینکننده دافا بودم. استاد به ما یاد دادند که همیشه دیگران را در نظر بگیریم بنابراین نمیتوانستم در بیمارستان بمانم و طرف مقابل را متحمل زحمت بیشتری کنم، گرچه کاملاً منطقی و معقول به نظر میرسید. در ذهنم میخواستم زود به خانه بروم تا بتوانم فا را مطالعه کنم و راحتتر تمرینات را انجام دهم. ما بدون درخواست هیچ نوع دارویی از بیمارستان خارج شدیم.
درست قبل از ترخیصم، همسر و دخترم با رانندهای که با من تصادف کرده بود درباره فالون دافا صحبت کردند. او واقعاً شگفتزده شد. گرچه از عضویتش در ح.ک.چ یا سازمانهای جوانان آن کنارهگیری نکرد، اما به آنها قول داد که دیگر تمرینکنندگان فالون دافا را دستگیر نخواهد کرد. او گفت که تمرینکنندگان فالون دافا واقعاً مردمی مهربان هستند.
گفتهای قدیمی وجود دارد:«۱۰۰ روز طول میکشد تا آسیبدیدگی تاندونها یا استخوانها بهبود یابد.» اما من تقریباً بعد از ۲۲ روز بهبود یافتم. فوقالعاده بودن دافا را تجربه کردم. همسر و دخترم همیشه میگفتند دافا قانون بودا است. در واقع درست است. واقعاً میدانستم که تقریبا خیلی دیر به این واقعیت پی بردم.
این تصادف باعث شد حقیقت دیگری را درک کنم: خوبی با خوبی پاداش داده میشود. شرارت با پلیدی روبرو میشود. هنگامی که زمان مناسب نباشد، عقوبت و جزا تحقق نخواهد یافت. وقتی زمانش فرا برسد بهطور اجتنابناپذیری خواهد آمد. در واقع حقیقت دارد.
همچنین درک کردم که موجودات الهی این جهان را کنترل میکنند. الحادِ ترویجشده از سوی ح.ک.چ علت اصلی نزول اخلاقیات در جامعه معاصر چین است. موجودات الهی کارهایی را که مردم درحال انجامش هستند نظاره میکنند. آنها میدانند شما چه کار کردید، خوب یا بد بود. حتی وقتی اصول بشری از بین میروند، اصول آسمانی همچنان وجود دارند.
افسوس خوردم از اینکه بهشدت مسموم شده بودم و در اواخر زندگیام درباره ماهیت اهریمنی و شرارتبار ح.ک.چ آگاه شدم. بدون شفقت و نیکخواهی موجودات الهی از طریق این حادثه بهعنوان یک هشدار، در طول نابودی ح.ک.چ در آینده، مدفون میشدم.
بیش از ۶۰ سال تحت آموزشهای القائی ح.ک.چ قرار گرفته و فریب خوردم. در گذشته بسیار سرسخت بودم. حالا، درنهایت از خواب بیدار شدم. در تاریخ ۲۵ دسامبر۲۰۱۴، بهطور جدی اعلام کردم که از عضویت در ح.ک.چ کنارهگیری کرده و کاملاً آن را ترک میکنم. از آن به بعد، به استاد و دافا اعتقاد دارم، در مسیر تزکیهام گام برمیدارم و به خود واقعی اصلیام برمیگردم.
از اعماق قلبم میدانم که تنها فالون دافا میتواند جهان را اصلاح کند، باعث شود که مردم مهربانتر شوند، استانداردهای اخلاقی را بهبود بخشد و مردم را از نظر جسمی و ذهنی سالم نگاه دارد. برای یک موجود بسی جای خوشبختی است به دافا با چنین تقوای عظیمی دست پیدا کند.
از اول ژانویه۲۰۱۵، بهطور رسمی تمرین فالون دافا را شروع کردم. بهطور مکرر به سخنرانیهای استاد گوش کرده و کتاب جوآن فالون را خواندهام که احساس میکنم باید خیلی زودتر این کار را میکردم. به استاد قول دادهام، که گرچه این مرید خیلی دیر بیدار شد، اما دیگر گم نمیشوم.
داشتن استاد بسیار عالی است
خیلی خوب است که استاد را داشته باشی. هر روز سرشار از خوشبختی هستم به عهدم وفا میکنم.
پس از ترک بیمارستان، فا را با همسرم مطالعه کردم. بعداً، پس از آنكه دخترم پیشنهاد داد كه با گروه مطالعه کنم، به مطالعه گروهی فا پیوستم و جوآن فالون را با همتمرینکنندگان مطالعه كردم. هر وقت تحت تأثیر کلمهای از فا قرار میگیرم، ذهن و بدنم به ارتعاش درمیآید. شینشینگم بهطور مداوم تحت هدایت فا بهبود یافته است.
بعداً شروع به حفظ کردن «درباره دافا»، جوآن فالون و هونگ یین کردم. میتوانم فصلهای بسیاری از نوشتههای استاد لی را ازبر بخوانم. در طول روز جوآن فالون و سایر سخنرانیهای استاد را مطالعه میکنم، چهار بار در روز افکار درست میفرستم، و شبها پنج تمرین را انجام میدهم. تا زمانی که این کار را بهطور جدی و کوشا انجام میدهم، هیچ چیزی نمیتواند مانع من شود.
بعد از چند ماه تزکیه و تمرین، از بیماریهای متعدد ازجمله آتروفی (تحلیل رفتن) مخچه، ورم قسمت تحتانی پا، آب مروارید، پروستات بزرگشده، بیماری قلبی، هپاتیت «ب» و سنگ کیسه صفرایم بهبود یافت. پای راستم چنان بهبود یافت انگار هرگز تصادفی اتفاق نیفتاده بود. اکنون بدنم همانند بدن مردی جوان سالم است.
استاد در طی بیش از چهار سال تزکیهام، بهطور پیوسته بدنم را تمیز و پاکسازی کردهاند. نه تنها بدنم سالم میشود، بلکه قلبم پاک و خالص شده و زندگیام ارزشمند است. علاوهبر این، مسیر واقعی برای بازگشت به خود واقعیام را پیدا کردهام. هیچ کلمهای قادر نیست قدردانیام را توصیف کند. تمام کاری که میتوانم انجام دهم این است که آموزههای استاد را دنبال کنم، فا را بهخوبی مطالعه کنم، افکار درست بفرستم و حقیقت درباره دافا را روشن کنم.
از سال گذشته، با دوستان و همكاران قدیمیام درباره خروج از ح.ك.چ صحبت كردم و به آنها گفتم كه تکرار كلمات «فالون دافا خوب است» میتواند برای آنها خوشبختی به ارمغان بیاورد. بعضی اوقات نیز به خیابانها و بازارها میروم تا حقایق درباره فالون دافا و آزار و اذیت را به مردم بگویم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه