(Minghui.org) تمرین‌کنندگان فالون دافا اخیراً در جشنواره اصلی سالانه سلامتی سن خوان غرفه‌ای دایر کردند. از بسیاری از مناطق جزیره و از همه اقشار جامعه هزاران نفر در سنین مختلف برای اولین بار با فالون دافا آشنا شدند و شیوه جدیدی را برای زندگی سالم یافتند و آرامشی را حس کردند که قبلاً به ندرت احساس کرده بودند. با آگاهی دربارۀ نمونه‌هایی از تمرین‌کنندگان فالون دافا در چین که پس از بیست سال با ایمان متهورانه همچنان به مبارزه با آزار و شکنجه ادامه می‌دهند، حیرت‌زده شدند.
تمرین‌کنندگان در حالی که دربارۀ فواید این مدیتیشن و آزار و شکنجۀ آن توسط رژیم کمونیستی در چین به بازدیدکنندگان می‌گفتند، به آنها این فرصت را می‌دادند که دادخواست خطاب به ساموئل دی براون‌بک، سفیر کبیر آمریكا در امور آزادی بین‌المللی مذهبی را امضاء كنند.
غرفه فالون دافا تابلوهای اطلاع‌رسانی را طوری به نمایش گذاشته بود که در میان جمعیت بیش از 20هزار نفر توانستند هنگام عبور از کنار غرفه با یک نگاه آنها را بخوانند و برای کسانی که توقف می‌کردند تا اطلاعات بیشتری کسب کنند، جزئیات به تفصیل ارائه می‌شد.
«شما در جنگ با ایمان پیروز نمی‌شوید»، این اظهارات سفیر محترم ساموئل دی براون‌بک دربارۀ جنایات رژیم چین در نمایشگاه آزار و شکنجه فالون دافا در چین بود.
بازدیدکنندگان توانستند از میان مستندات جنایات علیه بشریت که بیش از 20 سال توسط حزب کمونیست چین انجام شده است راهشان را باز کنند و خودشان مطالب به نمایش‌گذاشته‌شده در ارتباط با شکنجه و برداشت اجباری اعضای بدن و همچنین قطعنامه‌ها، گزارش‌ها و تقدیرنامه‌های کنگره آمریکا، کمیسیون آزادی بین المللی مذهبی ایالات متحده (USCIRF)، کمیته اجرایی کنگره آمریکا درباره چین (CECC) ، سازمان پزشکان مخالف برداشت اجباری اعضای بدن (DAFOH) و سناتورها و نمایندگان مختلف آمریکا را مطالعه کنند.
بازدیدکنندگان مطالب به نمایش‌گذاشته‌شده را مطالعه و سؤال می‌کنند.
بازديدكنندگان به سرعت دريافتند كه تمرین‌کنندگان دادخواستی خطاب به سفير کبیر تهیه کرده‌اند كه نقل قولی از او را نیز به نمایش گذاشته بودند و آنها كنجكاو بودند كه بدانند اين «جنگ با ايمان» دربارۀ چیست. وقتی همۀ نمایشگاه را دیدند، کم‌کم متوجه وحشتی شدند که از دانستن آن مطالب حس کرده بودند، بسیاری از آنها شوکه و احساساتشان جریحه‌دار شده و زبانشان بند آمده بود. آنها دادخواستی را خواندند كه از سفیر خواستار اعمال فشار به دولت چین شده بود تا آزار و شکنجه فالون دافا و سایر زندانیان عقیدتی را متوقف کند. بدون استثناء همه هنگام خواندن دادخواست آن را امضا کردند.
بازدید‌کننده‌ای درحال مطالعه دادخواست.
بسیاری از بازدیدکنندگان پس از آگاهی دربارۀ کشتار تمرین‌کنندگان فالون دافا به‌خاطر اعضای بدنشان به‌دست رژیم چین شوکه شدند. آنها بروشور و عکس گرفتند و گفتند که به خانواده و دوستانشان می‌گویند. برخی از تمرین‌کنندگان تشکر کردند و گفتند: «کارتان عالی است!»
خانمی هنگام دیدن پوستری که تصاویری از شکنجه تمرین‌کنندگان در چین را نشان می‌داد، شدیداً گریه کرد. او با سرخم شده و دست روی دهانش، برای توضیح دربارۀ وحشتی که برای فهمیدنش تلاش می‌کرد به یک تمرین‌کننده نزدیک شد.
مرد شریفی پس از نگاهی سریع به اطراف گفت: «من کوبایی هستم... و می‌دانم کمونیست‌ها چه کاری می‌توانند انجام دهند. هیچ یک از اینها مرا غافلگیر نمی‌کند. کجا را امضا کنم؟»
چند پرستار به غرفه آمدند. وقتی یکی از آنها بروشور سازمان پزشکان مخالف برداشت اجباری اعضای بدن را دربارۀ برداشت اجباری اعضای بدن خواند، گفت: «این بسیار هولناک است. من این موضوع را بسیار نگران کننده می‌دانم.» پرستار دیگری اظهار داشت: «شما هیچ یک از این موارد را در رسانه‌های عمومی نمی‌بینید. دانشجویان پرستاری و سیستم قضایی کیفری باید این نمایشگاه را ببینند.» پرستار دیگری این دادخواست را امضا کرد و گفت: «من به‌خاطر آنچه امروز در اینجا انجام می‌دهید ، شما را تحسین می‌کنم.»
پرستاری که دربارۀ برداشت اجباری اعضای بدن در چین نگران است، سؤال می‌کند.
یادگیری تمرینات دافا
مادر و پسر سعی کردند که تمرین ایستاده نگه‌داشتن فالون را انجام دهند و گفتند که پس از آن احساس «سکون» و «بسیار صلح‌آمیز» دارند.
چند بازدید‌کننده تمرینات فالون دافا را در غرفه یاد گرفتند. مادر و پسری با اشتیاق تمرین ایستاده نگه داشتن فالون را امتحان کردند. در عرض چند دقیقه، آنها توانستند با صدای بلند موسیقی و سر و صدای جشنواره، با آرامش متمرکز شوند. پس از پایان تمرین، آنها از تمرین‌کنندگان به‌خاطر فراهم کردن این فرصت تشکر کردند. آنها با لبخند ملایمی گفتند که احساس «سکون» و «بسیار صلح‌آمیز» دارند.
خانم دیگری که تمرین ایستاده نگه‌داشتن فالون را امتحان کرد، عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفت. تنها در عرض چند دقیقه، او نه تنها آرام شد، بلکه پر انرژی شدن او قابل مشاهده بود. او گفت: «... جریانی از میان بدنم گذشت. احساس خیلی خوبی دارم متشکرم!»
