(Minghui.org) بسیار خوش‌شانس بودم که برای کمک به آوردن هنرهای نمایشی شن‌ یون برای اولین بار در آلاسکا شرکت کردم. مایلم تبادل تجربه‌ام با شما را با آنچه استاد بیان کردند آغاز کنم:

«اگر منطقۀ خاصی فقط یک فرد داشته باشد، خدایان به او کمک می‌کنند آن کار را به انجام برساند.» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016)

«حتی فقط با یک مرید دافا، اگر افکار درست شما قوی باشد، قدرت برای شکافتن یک کوه کافی خواهد بود- صرفاً یک فکر این کار را خواهد کرد.» (یک مرید دافا چیست)

گرچه آلاسکا یکی از بزرگ‌ترین ایالت‌های آمریکا است، اما جمعیت آن بسیار کم و پراکنده است، فقط حدود 700هزار نفر است. امسال برای اولین بار، هنرهای نمایش شن‌ یون به آلاسکا آمد. این برنامه 4 نمایش در مدت 3 روز انجام داد و محل برگزاری آن برای هر نمایش پر شد. برنامه اصلی اجرای سه نمایش در دو روز بود. از آنجا که بلیط‌ها به خوبی فروخته شدند، یک نمایش اضافی نیز برگزار شد. بدون تبلیغات زیاد، گرفتن حتی یک بلیط هم سخت بود. دستیابی به این امر بدون موهبت‌های استاد غیرممکن بود. هیچ تجربه‌ای برای صحبت با حامیان مالی نداشتم، اما احساسم مرا به‌سوی مأموریت برای نجات مردم سوق می‌داد. در عرض 10 روز با صاحبان 14 شغل دیدار و گفتگو کردم.

نمایش‌های شن‌ یون در آلاسکا با هماهنگی تمرین‌کنندگان در سان فرانسیسکو انجام شد. آنها به ترتیب درباره قراردادهای تئاتر، تبلیغات، چاپ و ارسال بروشورهای پستی کمک کردند. به‌عنوان تنها تمرین‌کننده محلی فالون دافا در آلاسکا، در حد توانم تلاش کردم. تمام فرآیند آن فرصت‌های بسیاری به من داد تا به‌درون نگاه کرده و پیشرفت کنم. ماجراهای سایر تمرین‌کنندگان انگیزه و الهام‌بخشم شد. هر وقت با مشکلی رو به رو می‌شدم، واقعاً از استاد کمک می‌گرفتم.

همکاری بدون قید و شرط با سایر تمرین‌کنندگان برای آوردن شن‌ یون به آلاسکا

در سال 1998 تمرین فالون دافا را در چین آغاز کردم و در سال 2010 به آلاسکا نقل‌مکان کردم. امسال برای اولین بار بود که در ترویج شن‌ یون شرکت کردم. هنگامی که در ابتدا شنیدم شن‌ یون قصد دارد در آلاسکا برنامه اجرا کند، بسیار خوشحال شدم اما همچنین نگران بودم، زیرا تنها تمرین‌کننده در اینجا هستم.

یک آرزو داشتم: بدون قید و شرط با سایر تمرین‌کنندگان همکاری کنم. آنها صبورانه به من توصیه‌هایی کردند. اما در ذهنم برخی از چیزهایی که آنها می‌گفتند به‌نظر می‌رسید نظرهای غیرمنطقی هستند. باوجود این، متواضعانه به‌درون نگاه کرده و خود را اصلاح کردم. متوجه شدم که استاد از صحبت‌های هم‌تمرین‌کنندگان استفاده می‌کنند تا به من در بهبود سریع کمک کنند. استاد بیان کردند: «سطح گونگ شخص به بلندی سطح شین‌شینگ شخص است.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)

قدرت افکار درست

سال گذشته، شنیدم که برنامه‌ریزی شده شن‌ یون در آلاسکا اجرا شود. با تمرین‌کنندگان در سان فرانسیسکو تماس گرفتم و پرسیدم که چه کاری باید انجام دهم. آنها از من پرسیدند که فکر می‌کنم به چه تعداد پوستر و بروشور نیاز دارم. پس از رسیدن این ملزومات، آنها را در گاراژم انبار کردم. نگران بودم، زیرا فکر توزیع مطالب بسیار زیاد شن‌ یون به‌نظر دلهره‌آور می‌رسید. تمرین‌کنندگان از سایر نواحی برای کمک به من آمدند. در آن موقع، آلاسکا برفی و یخبندان بود و جاده‌ها لغزنده بودند. تمرین‌کنندگان جوان‌تر، به‌مدت یک هفته آمدند و کمک کردند. تمرین‌کنندگان مسن نیروی اصلی بودند. آنها 20 روز در آنجا اقامت کردند.

گرچه خیلی احساس توانایی نمی‌کردم، اما یک هماهنگ‌کننده شدم. گاهی اوقات دستور دادن به دیگران برایم ناخوشایند بود و در تبلیغ شن‌ یون تازه‌کار بودم. از سایر تمرین‌کنندگان کارها را یاد می‌گرفتم و تبادل تجربه می‌کردیم. هنگامی‌که شرکت شن‌ یون تصمیم گرفت یک نمایش دیگر را به برنامه اضافه کند، فقط یک هفته قبل از زمانی بود که سایر تمرین‌کنندگان برنامه داشتند آنجا را ترک کنند. نگران شدم و خواستم که یکدیگر را ملاقات کنیم.

هنگامی که رسیدم یک تمرین‌کننده با عصبانیت گفت: «تو یک هماهنگ‌کننده هستی، اما چیزی درک نمی‌کنی.» با قاطعیت گفتم: «من یک سالن نمایش پُر و کامل می‌خواهم. ما باید تمام بلیط‌ها را بفروشیم.» ما تبادل‌نظر کرده و پیشنهاداتی دادیم. یک فرد که شن‌ یون را برای سال‌ها تبلیغ کرده بود گفت که افکار درست تأثیر بسیاری داشته است. او گفت: «دریک شهر فقط چهار تمرین‌کننده وجود داشت. وقتی شن‌ یون را تبلیغ می‌کردند، هر روز، افکار درست می‌فرستادند: «ما سه نمایش دیگر می‌خواهیم.» نهایتاً، آنها سه نمایش دیگر اضافه کردند. پس از صحبت با سایر تمرین‌کنندگان، دریافتم که هر چه افکار درست خالص‌تر باشد، قدرت بیشتر می‌شود. انگیزه پیدا کردم.

صبح روز بعد، تمرین‌کننده‌ای که برسرم فریاد کشیده بود گفت: «دیروز اشتباه کردم که به‌ آن صورت با تو صحبت کردم، من متأسفم.» باهم افکار درست فرستادیم که یک سالن نمایش پُر داشته باشیم. همچنین سعی کردیم به تمام تمرین‌کنندگانی که می‌شناختیم بگوییم که این فکر را به افکار درست‌شان اضافه کنند: فروش بلیط‌ها در آلاسکا به‌قدری موفقیت‌آمیز است، که حتی پیدا کردن یک بلیط هم دشوار است.

سه تمرین‌کننده در خانه‌ام ماندند. هیچ کدام از ما قبلاً یکدیگر را ندیده بودیم و عادت‌های‌مان متفاوت بود. وقتی نگرش بشری‌مان پدیدار می‌شد، اختلاف عقاید و مخالفت‌ها ظاهر می‌شدند. بعداً آگاه شدم که استاد ترتیبی دادند که آنها درکنارم بمانند و به من کمک کنند که به‌سرعت پیشرفت کنم. یک تمرین‌کننده یک جیپ 7 نفره بزرگ اجاره کرد. به این ترتیب آنها می‌توانستند از یک ماشین برای توزیع مطالب اطلاع‌رسانی استفاده کنند. من مجبور نبودم بروم. اما یک تمرین‌کننده که در خانه‌ام اقامت داشت گفت که نمی‌خواهد سوار جیپ شود و می‌خواهد با ماشین من برود. نمی‌توانستم پیشنهادش را رد کنم.

مشکلی داشتم که هنگام رانندگی نمی‌توانستم با افراد صحبت کنم. در غیر این صورت، حواسم پرت می‌شد. خانواده‌ام بارها درباره ایمنی به من یادآوری می‌کردند و از من می‌خواستند به رانندگی تمرکز کنم نه به صحبت کردن. با این حال، با حضور چهار زن در یک ماشین صحبت نکردن عجیب می‌بود.

یک روز، دیگران متوجه شدند که هنگام رانندگی تمرکز ندارم و آنها گفتند که بسیار خطرناک است سوار ماشینی شوند که من رانندگی می‌کنم. یک تمرین‌کننده جایش را به صندلی پشتی تغییر داد. شرمنده شدم. پس از اینکه به خانه بازگشتیم، یک تمرین‌کننده نسبتاً جدید گفت: « می‌خواهم به دو نکته اشاره کنم. یکی موضوع احترام به استاد است. اتاقی که عکس استاد در آن قرار دارد بسیار نامرتب است. همچنین شما هنگامی‌که مدیتیشن انجام می‌دهید به‌خواب می‌روید. اینها مشکلاتی بسیار جدی هستند و اگر آنها را اصلاح نکنید ممکن است بسیار خطرناک شوند.»

هنگامی‌که سایر تمرین‌کنندگان نیز به قصورهایم اشاره کردند، با سپاسگزاری پذیرفتم و تلاش کردم که آنها را اصلاح کنم، مانند احترام گذاشتن به استاد و فا، هنگام مدیتیشن بیدار ماندن و زمان را برای فرستادن افکار درست از دست ندادن. آنها را تک‌تک اصلاح کردم.

از سایر تمرین‌کنندگان خواستم که در تنظیم چهار زمان برای فرستادن افکار درست، در تلفن همراهم، به من کمک کنند. تمرین‌کننده‌ای که به من کمک ‌می‌کرد، پیشنهاد کرد، که هنگام مدیتیشن، دست‌هایم بجای اینکه روی دامنم باشد، باید در جای دیگری قرار بگیرد. بعد از اینکه سعی‌ام را کردم، زیبایی‌های «سکون» را تجربه کردم. چیز شگفت‌انگیز این است که اکنون هنگام مدیتیشن بیدار هستم، دیگر چرت نمی‌زنم. مشکل عدم تمرکزم هنگام رانندگی نیز از بین رفته است. سایرین نیز پیشنهاد کردند که عکس استاد را از اتاق طبقه پایین به طبقه بالا ببرم. پس از اینکه این کار را انجام دادم، احساس کردم میدان انرژی بسیار قوی شده است.

ما چهار هم‌تمرین‌کننده که شن‌ یون را هنگام برف و یخ در آلاسکا ترویج می‌دادیم، علایق و عادت‌های متفاوتی داشتیم. برخی غذاهای پرادویه دوست داشتند، برخی غذای شیرین دوست داشتند، برخی نمی‌توانستند غذای شور بخورند و دیگران خروپف می‌کردند. ما به مدت 20 روز با استفاده از یک حمام، زیر یک سقف زندگی ‌کردیم. یکی از تمرین‌کنندگان که 79 ساله، بود هنگام راه رفتن روی یخ سه بار سُر خورد. اما او همیشه خوشرو بود و ابداً آسیب ندید. همیشه می‌گفت استاد از او محافظت می‌کنند.

تبلیغات

وقتی بروشورها را در یک رستوران چینی توزیع می‌کردم، متوجه یک بروشور از نمایشی دیگر شدم. آنچه که توجهم را جلب کرد فهرست حامیانی بود که در بروشور آورده شده بود. درباره تبلیغات برای شن‌ یون فکر می‌کردم.

آنگاه به تمرین‌کنندگان در مناطق دیگر روی آوردم. یکی از آنها موافقت کرد به من کمک کند. شماره‌های تلفن را به او دادم و او تماس گرفت، اما نتیجه خوب نبود. از آنجا که تماس‌های تلفنی از منطقه دیگری گرفته می‌شد، تجار با او تماس نگرفتند. او گفت که من باید شخصاً به آنجا بروم. گفتم که از صحبت با آنها می‌ترسم. از همه جا درخواست کمک کردم، اما کسی نتوانست بیاید. وقت کمی داشتیم، تبلیغات در مدت دو هفته به‌پایان می‌رسید. بعد از اینکه با سایر تمرین‌کنندگان صحبت کردم، افکارم را تنظیم کردم. به خودم یادآوری کردم که مردم را نجات می‌دهم. شجاعتم زیاد شد و آرام شدم. توانستم دو تاجر از 14 تاجری را که برای حمایت از این برنامه ملاقات کردم، متقاعد کنم.

احساس کردم که برای زندگی در آلاسکا با یک مأموریت آمده بودم و این نظم و ترتیب استاد بوده است. تمرین‌کنندگان در شهرهای بزرگ کارهای بسیار سختی را اداره می‌کنند و تجربیات فراوانی دارند. میزان مداخله و سختی در آن مناطق که تمرین‌کنندگان بسیاری دارد بیشتر و در مناطقی که تمرین‌کنندگان کمتری دارد نسبتاً کمتر است. تا زمانی که آنها تمام سعی خود را انجام دهند، میزان مداخله و سختی جزئی است. واقعاً دریافته‌ام که استاد همه چیز را آماده کرده‌اند، ما فقط باید سهم خود را انجام دهیم.

چراغ‌های سبز در کل مسیر

در حین کمک به برگزاری نمایش، چیزهای شگفت‌انگیزی را تجربه کردم. همان موقع یک بیانیه از سناتورها و نمایندگان مجلس آلاسکا دریافت کردم. درحالی‌که در یک مرکز خرید به دنبال قاب مناسب بودم، یک هماهنگ‌کننده تماس گرفت و گفت: «آیا می‌توانید به رستوران حامی مالی بروید و چند جعبه غذا تهیه کنید. می‌توانید آن را در مدت 10 دقیقه تحویل بگیرید؟» معمولاً بیش از 20 دقیقه طول می‌کشد که از رستوران به تئاتر بروم. به‌طور اتفاقی در مرکز خریدی در کنار رستوران بودم. در عرض 2 دقیقه به رستوران رسیدم غذا را تهیه کردم و عازم آنجا شدم. از استاد کمک خواستم و از چراغ‌های راهنمایی خواستم که در تمام مسیر سبز بمانند. تمام راه به‌ طرف تئاتر چراغ‌ها سبز بودند. فقط 10 دقیقه طول کشید تا غذا را تحویل دهم. بعداً، دوباره همین مسیر را طی کردم و 25 و 19 دقیقه از رستوران به طرف تئاتر طول کشید. حتی خانواده‌ام گفتند که این شگفت‌انگیز است که مسیر رستوران تا تئاتر را فقط در 10 دقیقه طی کردم.

هرگز مطالعه فا را فراموش نمی‌کنم

به‌عنوان یک تزکیه‌کننده لازم است که تمام سه کار را انجام دهیم. این مهم‌ترین درسی بود که طی چند ماه ترویج شن‌ یون آموختم. هفته گذشته که سرم بسیار شلوغ بود، تمرین‌ها را ادامه ندادم؛ قدرت بدنی‌ام کم شده بود و صبر و حوصله نداشتم. طولی نکشید که مشکلی پیش آمد. وابستگی‌ام به این موضوع که همیشه می‌خواستم شکایت کنم نمایان شد. حتی اگر پس از آن به‌درون نگاه کنید، ذهنتان متفاوت از یک ذهن آرام است که شکایت نمی‌کند.‌

متشکرم، استاد. متشکرم، هم‌تمرین‌کنندگان. لطفاً، هر مطلب اشتباه را اصلاح کنید.

(ارائه شده در کنفرانس فای سن فرانسیسکو 2019)