(Minghui.org) در ژوئیه سال 1999 تحت رهبری دیکتاتور سابق جیانگ زمین، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) کمپین سراسری آزار و شکنجه علیه فالون گونگ را آغاز کرد. به‌منظور تقویت و حفظ آزار و شکنجه این تمرین تزکیه سنتی ذهن و بدن، ح.ک.چ از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت و مطبوعات، حجم بالایی از دروغ و تهمت را درباره فالون گونگ منتشر کرد.

از آن به بعد، تمرین‌کنندگان فالون گونگ، ازجمله خودم، به سختی کار کردیم تا آگاهی مردم را درباره این آزار و شکنجه بالا ببریم. پس از سال‌ها روشنگری حقیقت به مردم، افراد بیشتر و بیشتری در چین بیدار شده و اکنون دریافته‌اند که فالون گونگ چیست و آزار و شکنجه بهر دلیلی اشتباه است. درحال حاضر، افراد بسیاری می‌دانند که این آزار و شکنجه فاقد مبنای قانونی است و اینکه فالون گونگ مانند آن چیزی نیست که تبلیغات دولتی به‌تصویر می‌کشند و بسیاری از آنها نیز از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شده‌اند.

مایلم دو واقعه را به‌اشتراک بگذارم که مردم حقیقت فالون گونگ و آزار و شکنجه و خروج از ح.ک.چ را درک کرده‌اند.

یک راننده تاکسی که چیزهای زیادی درباره فالون گونگ می‌دانست

اغلب بیرون می‌روم تا با مردم درباره فالون گونگ و آزار و شکنجه صحبت کنم. در بهار سال 2017 سوار یک تاکسی شدم و با راننده که مردی میان‌سال بود صحبت کردم. از او پرسیدم که آیا چیزی درباره جنبش خروج از ح.ک.چ شنیده است. او گفت که درباره آن شنیده است، اما نمی‌دانست چگونه آن را انجام دهد. هنگامی‌که به او گفتم می‌توانم به او کمک کنم، او به من گفت بازنشسته ارتش و عضو حزب است، اما می‌خواست از ح.ک.چ خارج شود.

به‌نظر می‌رسید چیزهای بسیاری درباره وقایع جاری می‌داند. او به من گفت که پیشینه جیانگ زمین را می‌داند، که چگونه قدرت را به شیوه نفرت‌انگیزی به‌دست گرفته و بسیاری از مسئولین برای شکنجه فالون گونگ ارتقاء شغلی گرفتند. او افزود که این گناه بزرگی است که جیانگ از طریق آزار و شکنجه گروهی از افراد بی‌گناه، مرتکب شده است.

راننده تاکسی برای کمکی که به او کردم تا از ح.ک.چ خارج شود، بسیار سپاسگزار بود. او درخواست کرد مطالب روشنگری حقیقت بیشتری رادر اختیارش بگذارم تا بتواند به افراد بیشتری برای آگاه شدن از حقیقت کمک کند.

انتظار برای مطالب روشنگری حقیقت

هنگامی که مشغول توزیع مطالب اطلاع‌رسانی در بازار روز بودم، کسی به پشتم زد و من جاخوردم. مردی حدوداً 40 ساله به من لبخند ‌زد و گفت: «عاقبت تو را یافتم! در گذشته مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ را در اینجا خوانده‌ام. این اطلاعات بسیار خوب بودند و برای مدتی طولانی منتظر مطالب اطلاع‌رسانی جدید بوده‌ام. بسیار خوشحالم که تو را پیدا کردم!»

آنگاه به من گفت: «من همکاران بسیاری در ساخت و ساز دارم که آنها نیز می‌خواهند مطالب اطلاع‌رسانی‌ات را بخوانند. آیا می‌توانی تعدادی نسخه اضافی به من بدهی که به آنها بدهم؟» چیزی را که از من خواسته بود به او دادم و درباره اهمیت خروج از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن با او صحبت کردم.

چند روز بعد، دوباره با او روبرو شدم. این بار، او فهرستی با 34 نام به من داد که می‌خواستند از حزب و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند.