(Minghui.org) به امید اینکه بیماری‌هایم درمان شوند، در ژوئیه1996 شروع به تزکیه در دافا کردم. بعد از تنها یک هفته، از تمام بیماری‌هایم بهبود یافتم. از آن زمان، بیش از 20 سال است که سالم هستم و مهم‌تر از آن، دافا خصوصیات اخلاقی‌ام را ارتقاء داده است.

کار در محیطی سخت

در اواخر سال 2018 کار در آشپزخانه یک شرکت خارجی را شروع کردم، آشپزی برای کارمندان. این شرکت حدود بیست و چهار پرسنل داشت که در دو شیفت مشغول به کار بودند که حدود 17 نفر از آن‌ها ناهار و بیش از 20 نفر شام می‌خوردند. آن‌جا بهم‌ریخته بود و توجه چندانی به آن نمی‌شد. در آشپزخانه موش‌ها به‌ این طرف و آن طرف حرکت می‌کردند. در زیر آشپزخانه اتاق منبع آب و حمام قرار داشت، که سوسک‌ها و موش‌ها در همه جا بودند و کف آن اغلب با آب کثیف پوشیده شده بود، مکانی کثیف و بهم‌ریخته. شرایط کار مطلوب نبود.

آشپزخانه را تمیز کردم و هر روز کف را خشک می‌کردم. با وجود آشپزخانه تمیز، اتاق منبع آب و حمام کثیف و نامرتب کاملاً متمایز شد. مدیر بارها شخص مسئول تمیز کردن اتاق منبع آب و حمام را توبیخ و با عصبانیت با او برخورد کرد، به‌همین دلیل او کار را ترک کرد.

سپس مدیر از من خواست تا اتاق منبع آب، حمام و همچنین کارگاه را تمیز کنم. بعد از اینکه پیشنهاد کرد 900 یوان اضافی به من پرداخت کند، این وظیفه را پذیرفتم. هر روز حمام، اتاق منبع آب، کارگاه و آشپزخانه را تمیز می‌کردم. با این حال، از بردن زباله به محل دفع آن‌ها خودداری می‌کردم، زیرا محل دفع زباله‌ها حدود دو کیلومتر دورتر بود و دوچرخه من هر بار فقط می‌توانست یک کیسه زباله را حمل کند. نتوانستم به‌موقع تمام زباله‌ها را به محل دفع آن‌ها ببرم. مدیر از آن مرد خواست تا با سه‌چرخه‌اش زباله‌ها را برای دفع کردن، ببرد. آن مرد ناراضی بود.

وقتی از او کیسه زباله درخواست کردم، گفت که کیسه زباله را خودش خریداری کرده است و همه کیسه‌های زباله را با خودش برد. همچنین او جاروها را هم برد. ‌بدون جارو مجبور شدم زباله‌ها را از کف کارگاه با دست‌هایم جمع کنم.

او برای کارم مزاحمت ایجاد می‌کرد و حتی معتقد بود که من کارش را از او گرفته‌ام. سرانجام توانستم انسداد لوله‌های آب را برطرف کنم، که به‌نظر می‌رسید کسی آن را ایجاد کرد بود تا برایم مشکل به‌وجود بیاورد.

نگاه به درون

در مواجهه با این همه اتفاقات، آرام بودم و فکر کردم: «من تمرین‌کننده دافا هستم. باید از هر فرصتی برای بهبود شین‌شینگ استفاده کنم. اجتماع عادی برای ما یک محیط بزرگ برای تزکیه است و باید بهبود شین‌شینگ خود را به‌عنوان اولویت اول قرار دهم.»

هرگز اینقدر با پشتکار تزکیه نکرده بودم. برای یافتن علت این اتفاقات به‌درون نگاه کردم و وابستگی‌های زیادی از قبیل ذهنیت خودنمایی، شور و اشتیاق بیش از حد، وابستگی به نفع شخصی، ذهنیت رقابت‌جویی، غرور و تمایل به مقایسه مزایای خودم با معایب دیگران را پیدا کردم.

در ذهنم از آن مرد تشکر کردم: «بدون اینکه برایم اینقدر دردسر درست کنی و چنین محیطی را برای رشد شین‌شینگ برایم فراهم کنی، چگونه می‌توانستم خودم را ارتقا دهم؟ من تمرین‌کننده دافا هستم و آنچه می‌خواهم این است که خودم را بهبود ببخشم. آنچه مردم عادی دنبال می‌کنند زودگذراست و تزکیه انرژی با ارزش‌ترین است.»

نیک‌خواه شدم و آن مرد تغییر کرد

ازآنجاکه واقعاً خودم را تزکیه کردم، نیک‌خواه‌تر شدم. برای مردم معمولی احساس تأسف می‌کردم وقتی می‌دیدم که در توهم زندگی می‌کنند. آن‌ها را به‌خاطر کارهای بدشان بخشیدم و توجه بیشتری به خصوصیات خوب آن‌ها کردم. از آن پس رفتار آن مرد دوستانه شد و دیگر برایم قیافه نمی‌گرفت و وقتی به یکدیگر می‌رسیدیم با من سلام و احوالپرسی می‌کرد.

فهمیدم که باید تفکر خود را بر اساس فا بنا کنم تا زندگی‌هایی که با آنها ارتباط دارم بتوانند حقایق بالاتری را کسب کنند. همچنین متوجه شدم که باید به‌طور مکرر برای از بین بردن مواد بد، شیاطین و شبح حزب کمونیست افکار درست بفرستم، تا به موجودات ذی‌شعور این امکان را بدهم که هنگام برخورد با من فرصتی برای آموختن حقایقی درباره فالون دافا را داشته باشند.