(Minghui.org) وقتی امروز با مردم درباره آزار و شکنجه صحبت می‌کردم، خانمی گفت که احساس می‌کند فالون دافا خوب است، اما نمی‌تواند از حزب کمونیست چین (ح.‌ک.‌چ) خارج شود. بعدازظهر وقتی دوباره درحال روشنگری حقیقت بودم، مردی گفت دافا خوب است اما نمی‌تواند مخالف ح.ک.چ باشد.

درباره این موضوع فکر کردم. مردم در چین و در سراسر دنیا می‌دانند که ح‌.ک.‌چ بد است. آن‌ها همچنین می‌دانند که دافا به مردم می‌آموزد که خوب باشند، اما زمانی‌که ما برای کمک به مردم چین پیشنهاد می‌کنیم که از حزب کناره‌گیری کنند، چرا بسیاری از آ‌ن‌ها همچنان از حزب دفاع می‌کنند؟

متوجه شدم این‌طور نیست که آن‌ها از ح‌.ک.‌چ دفاع می‌کنند، بلکه از آن می‌ترسند. به‌عنوان تمرین‌کنندگان، میدان انرژی صالح‌‌مان باید بتواند ترس را در آن‌ها متلاشی کند. چرا نتوانستم این کار را انجام دهم؟ اگرچه در ظاهر به‌نظر نمی‌رسد که می‌ترسم چون توسط استاد لی (بنیانگذار) و ایمانم به فا تقویت می‌شدم، ترسم از حزب از بین نرفته بود. فقط کاملاً پنهان بود.

می‌دانستم که باید ترس عمیقم از ح.‌ک.‌چ را از قلب و روحم ازبین ببرم. در عین حال، باید با نیروهای کهن روبه‌رو می‌شدم. دیگر از آن‌ها نمی‌ترسیدم. آن‌ها باید از من بترسند، از یک تمرین‌کننده دافا.

وقتی به این درک رسیدم، تصویری در ذهنم ظاهر شد. خانه تاریک سایه‌داری را دیدم که پر از جمعیت بود. در باز بود و بیرون آفتابی و زیبا بود. احساس کردم استاد در بیرون ایستاده‌اند و منتظر ما هستند. تا زمانی که بر ترس خود غلبه کنیم و از آن خارج شویم، آزاد خواهیم شد. چشمانم از اشک پر شد و تنها فکر من این بود که: «استاد، می‌خواهم به خانه برگردم.»

هنگامی‌که زمان فرستادن افکار درست فرا رسید، این فکر را بیرون فرستادم: از بین بردن کامل ترسم از ح‌.ک.‌چ و نیروهای کهن. باید با آن‌ها روبرو شوم و آن‌ها باید از من بترسند. وقتی این فکر را بیرون فرستادم احساس کردم که خود واقعی‌ام ظاهر شد، تابشی از نوری مستقیم به سمت آسمان. فهمیدم که این خود واقعی من است. همچنین احساس کردم که مریدان دافا واقعاً بزرگ هستند.

استاد قبلاً شبح اهریمنی کمونیست را از بین برده‌اند. تا زمانی‌که بتوانیم ترس خود را از ح.‌ک.‌چ از بین ببریم، سمت الهی‌مان ظاهر می‌شود و ما می‌توانیم افراد بیشتری را نجات دهیم. همچنین قادر خواهیم بود ترس آن‌ها را هم از ح‌.ک.‌چ از بین ببریم.