(Minghui.org) (همه نام‌ها در این مقاله نام مستعار هستند.) در تابستان سال 2019، تیانسی با دوست قدیمی‌اش شیائوجیه تجدید دیداری داشت. تقریباً 20 سالی می‌شد که او را ندیده بود. هر دو آنها هیجان‌زده  و شیائوجی به تیانسی گفت که در زمانی که تیانسی به‌خاطر باور به فالون گونگ در اردوگاه کار اجباری حبس بوده است چه کارهایی را برایش انجام داده است.

تیانسی در سال 2000 بنری با نوشته «فالون دافا خوب است» را در میدان تیان‌آن‌من در دست نگه داشته بود و به همین دلیل دستگیر و به مدت دو سال به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. رئیس لی از اردوگاه کار اجباری در همان محله شیائوجیه زندگی می‌کرد و به‌طور اتفاقی آنها دوستان خوبی بودند.

یک روز لی در حیاط خود نشسته بود و ناراحت به‌نظر می‌رسید. شیائوجیه از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است و لی گفت: «یک تمرین‌کننده فالون دافا در اردوگاه کار اجباری ما زندانی است. او از انجام کار خودداری می‌کند و در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد. واقعاً مشکل‌ساز است.»

شیائوجیه پرسید: «اسمش چیست؟» وقتی لی اسم آن زندانی را گفت شیائوجی شوکه شد، «آیا او یکی از دوستانم نیست؟» سپس شیائوجیه از لی خواست که اسمش را بنویسد تا مطمئن شود که او دوستش  است.

شیائوجیه با اضطراب گفت: «او بهترین دوست من است، حتماً با او خوب رفتار کنید.» از آن پس، شیاجی شروع به تلاش برای آزادی تیانسی کرد. او به دفتر دادگستری، اردوگاه کار اجباری و دفاتر دیگر رفت. او به مأموران گفت كه تیانسی شخص خوبی بوده كه هرگز دروغ نگفته است. تیانسی بعداً به قید ضمانت پزشکی آزاد شد.

این دوستان سال‌ها بود که یکدیگر را ندیده بودند و ارتباط‌شان را بایکدیگر از دست داده بودند. وقتی شیائوجیه متوجه شد که تیانسی دوران سختی را می‌گذراند، نترسید. شیائوجیه بدون تردید از تیانسی حمایت کرد. اما تیانسی نمی‌دانست که دوستش برای کمک به او چه کارهای انجام داده است.

تیانسی بعداً فهمید که شیائوجیه نیز ناآگاهانه برکت یافته است. فرزند شیائوجیه از کودکی به بیماری وخیمی مبتلا شده و دو عمل جراحی پیوند کلیه انجام داده بود. تنها ۹ سال بعد از اولین عمل پیوند، او نیاز به کلیه دیگری داشت. هفده سال از عمل جراحی دوم گذشته بود و کلیه پیوند شده هنوز هم خوب کار می‌کرد. آیا این برکتی از جانب دافا نبود؟

پس از آن جلسه، تیانسی  به دیدن شیائوجیه رفت و یک جزوه و فلش که حاوی اطلاعاتی دربارۀ فالون دافا بود، و همچنین یک ویدئو برای آموزش 5 تمرین برایش آورد. او حقیقت را نیز برای شیائوجیه و پسرش روشن کرد. مادر و پسر پس از آن توافق كردند كه خروج خود را از حزب كمونيست چين و سازمان‌های وابسته به آن اعلام كنند.

وقتی آنها دوباره ملاقات کردند، شیائوجیه به تیانسی گفت: «اکنون وقتی پسرم به خانه می‌آید، اولین کاری که می‌کند خواندن اطلاعات فلش است و او نمی‌خواهد به خواندن خاتمه دهد. اکنون می‌دانم که فالون دافا چقدر جذاب است!»

تیانسی دو ماه بعد دوباره به دیدن شیائوجیه رفت و به او آموزش فای استاد لی در گوانگژو، موسیقی تمرین و دو قطعه موسیقی با نام‌های پودو و جیشی داد.

در مناسبت دیگری، تیانسی به منزل دوستش رفت و یک نسخه از کتاب جوآن فالون را به مادر و پسر داد. پسرش گفت که او نمی‌تواند حروف را به‌وضوح ببیند، بنابراین تیانسی به خانه رفت و کتاب مادرش را که دارای حروف بزرگتر بود، برایش آورد. قبل از سال نوی چینی، تیانسی با سه تمرین‌کننده دیگر به خانه شیائوجیه رفت و همه آنها تجربه‌های تزکیه خود را با آنها به اشتراک گذاشتند.

در طی پاندمی در فوریه سال جاری، تیانسی به دیدن شیائوجیه رفت. درست همین که آنها به منطقه مسکونی که شیائوجیه در آن زندگی می‌کرد، وارد شدند، دیدند که مادر و پسر در حال بیرون آمدن هستند.

وقتی پسر آنها را دید، بلافاصله به طرف‌شان رفت و فریاد زد: «خاله تیانسی، بعد از اینکه خواندن جوآن فالون را تمام کردم، بدن قانون استاد لی را دیدم. من تمام حرکات تمرین را مطابق کتاب فالون گونگ یاد گرفته‌ام. آیا به خانه‌مان می‌آیید تا حرکاتم را اصلاح کنید؟»

تیانسی بسیار خوشحال شد. آنها به منزل خانواده‌اش رفتند و تیانسی حرکات تمرین پسر را اصلاح کرد. تیانسی به او گفت: «استاد سال‌ها از تو و مادرت مراقبت کرده‌اند زیرا مادرت در زمان بسیار دشواری به یک مرید دافا کمک کرد. این کار بسیار خوبی بود.»

لطفاً به یاد داشته باش: «به‌دست آوردن یک بدن انسانی دشوار است. متولد شدن در سرزمین میانه دشوار است. و دستیابی به فا حتی دشوارتر است. اگر بتوانید این سه مورد را بدست آورید، شانس بالایی دارید.» حتماً به آنچه در اختیار دارید، ارج نهید  و استاد لی را تا بازگشت به خانه حقیقی خود دنبال کنید.»

شیائوجیه و پسرش بعداً تمرین‌کنندگان دافا شدند. تیانسی از ته قلبش برای آنها احساس شادی کرد.

با نگاهی به گذشته، تیانسی و شیائوجیه 40 سال پیش به‌دلیل روابط مطلوب تقدیری با یکدیگر ملاقات کردند. شیائوجیه بعداً در حین آزار و شکنجه به تیانسی کمک کرد. این باعث شد که آنها 20 سال بعد دوباره ملاقات کنند، و راه برای شیائوجیه و پسرش هموار شد تا فا را کسب کنند.