(Minghui.org) درود استاد بزرگوار! درود همتمرینکنندگان!
وقتی کودک بودم، به قصهها، قهرمانان و افسانهها علاقه زیادی داشتم. بسیاری از مردم به پدیدههای فوق طبیعی اعتقاد ندارند، اما من آن را باور داشتم. وقتی حدوداً 20ساله بودم، کمکم جستجو برای پیشرفت معنوی را شروع کردم. به سؤالاتی مانند این میاندیشیدم: «من کیستم؟ از کجا آمدهام و به کجا میروم؟»
تجربه قدرت عظیم نیکخواهی
افکار بشریام باعث میشد در طلب تواناییهای فوق طبیعی باشم و آنها را سریعتر و بهتر یاد بگیرم. در بسیاری از سخنرانیها شرکت میکردم، کتابهای زیادی میخواندم و ویدئوهایی را تماشا میکردم. سپس با یک تمرینکننده فالون دافا آشنا شدم. او با حوصله به حرفهایم گوش داد. عمیقاً تحت تأثیر گفتار و کردارش قرار گرفتم. در یک لحظه کل تصورات گذشتهام نقش بر آب شد.
با نگاه به گذشته، متوجه شدم که تازه آن روز قدرت نیکخواهی را تجربه کردم. او درباره فالون دافا و آزار و شکنجه در چین به من گفت. متوجه شدم که فالون دافا روش معنوی بسیار خوبی است.
استاد بیان کردند:
«نیکخواهی یک انرژی عظیم است، انرژی خدایان راستین. هرچه نیکخواهی بیشتری حضور داشته باشد، این انرژی بیشتر میشود، و میتواند هر چیزی که بد است را متلاشی کند.» («آموزش فا در کنفرانس بینالمللی فای واشنگتن دیسی 2009»)
تمرین فالون دافا را شروع میکنم
تمرینات فالون دافا را آموختم و یک ماه هر روز آنها را انجام میدادم. احساس میکردم دافا خیلی خوب است، اما هنوز میخواستم تواناییهای فوق طبیعی را دنبال کنم، بنابراین همچنان در انواع سخنرانیها شرکت میکردم.
یک سال بعد دوباره با آن تمرینکننده فالون دافا برخورد کردم و با هم گپی زدیم. پرسیدم: «آیا فالون دافا هیچ نوشتهای دارد که بتوانم آن را بخوانم؟» او درباره جوآن فالون به من گفت.
بهمحض باز کردن این کتاب و نگاه به عکس استاد لی، نیکخواهی، آرامش و صلح عمیقی را احساس کردم.
جوآن فالون با همه كتابهایی كه قبلاً خوانده بودم، متفاوت بود. با وابستگی درطلببودن شروع به خواندن این کتاب کردم، اما پس از مدت کوتاهی فهمیدم درطلببودن یک وابستگی است.
بخشی از وجودم در برابر سخنان استاد مقاومت میكرد، اما میتوانستم بهوضوح ببینم که سخنان استاد حقیقت است. هرچه بیشتر سمت بشریام مقاومت میکرد، بیشتر میخواستم به حقیقت کتاب پی ببرم. میلم برای تزکیه واقعی بیشتر میشد. وقتی مصمم شدم تمرینکننده فالون دافا شوم، احساس کردم همه منافذ بدنم باز میشود.
استاد بیان کردند:
«اگر بخواهند درمان شوند، از بدبختی و فلاكت رهایی يابند يا كارمایشان را از بين ببرند، بايد تزكيه كنند و به خودِ واقعیِ اوليهشان برگردند. اين چگونگی نگرش تمام روشهای تزكيه به اين موضوع است. يک شخص بايد به خودِ واقعیِ اوليهاش برگردد، واقعاً هدف واقعی انسانبودن اين است. بنابراين، هرگاه كسی بخواهد تزكيه كند، میگويند سرشت بودايیاش نمايان شده است. چنين فكری، باارزشترين فکر است، زيرا میخواهد به خودِ واقعیِ اوليهاش برگردد، میخواهد فراسوی اين سطح مردم عادی برود.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
«شايد اين گفته را در بوديسم شنيدهايد كه، "زمانی كه سرشت بودایی يک نفر نمايان میشود، دنيای دهجهته را میلرزاند."» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
درک اهمیت مطالعه فا
در ابتدا هر روز فا را مطالعه میکردم. از وجود نیروهای کهن اطلاعی نداشتم، اما پس از مدتی انجام تمرینات و مطالعه فا را کنار گذاشتم.
ظاهراً همیشه سرم شلوغ بود و خسته بودم و پیداکردن زمانی برای مطالعه فا یا انجام تمرینات دشوارتر و دشوارتر میشد. بهتدریج این چیزها را فراموش کردم و فرصتها را از دست دادم. درنتیجه احساس خستگی و گیجی میکردم و بیانرژی بودم.
نمیدانستم سقوط در دام نظم و ترتیبهای نیروهای کهن چقدر خطرناک است. وقتی کمکم دوباره و بیشتر فا را مطالعه کردم و افکار درست فرستادم، این مداخله از بین رفت.
دافا شگفتانگیز است
من یک مربی ورزش هستم. رئیسمان از یک کارشناس ورزشی از روسیه دعوت کرد سمیناری برایمان برگزار کند. پس از آن، رئیسمان از او خواست وضعیت فیزیکی مربیان را بررسی و اصلاح کند، اما حس خوبی نداشتم که بگذارم او این کار را با من انجام دهد.
او در کارش مهارت داشت. برای حفظ تناسب اندام و سلامتی چند روش را به ما نشان داد و همه مربیان را بررسی کرد و تقریباً هر کسی فلان یا بهمان مشکل را داشت.
وقتی نوبت به من رسید، اجازه دادم معاینهام کند. در قلبم افکار درستی فرستادم و از استاد خواستم به من قدرت ببخشند. تنها کسی بودم که به تشخیصش مشکلی نداشتم. او گفت که هیچ یک از کانالهای انرژیام مسدود نیست. شگفتانگیزتر اینکه تست عضله را نیز بدون هیچ مشکلی انجام دادم.
فالون دافا واقعاً شگفتانگیز است!
نجات مردم در هر مکان و هر زمان
وقتی تازه این تمرین را شروع کرده بودم، فکر میکردم تمرینکنندگان فقط باید تمرینات را انجام دهند و شینشینگ خود را ارتقا بخشند. پس از مدت کوتاهی فهمیدم مسئولیتهای مهمی را هم بهعهده داریم.
در رویدادی شرکت کردم تا درباره فالون دافا به مردم بگویم. وقتی سعی کردم بروشوری را به مرد میانسالی بدهم، او ناراحت شد و گفت: «مزاحمم نشو.» مطمئن نبودم که چه بگویم، بنابراین افکار درستم را قوی کردم و آرام ماندم.
همانطور که صحبت میکرد، به حرفهایش گوش دادم. احساس میکردم رنج میکشد. قبلاً یک راهب بودیستی بود که تحت آزار و شکنجه قرار گرفته بود. عینکی آفتابی به چشم داشت که شیشهاش نور را منعکس میکرد، بنابراین نمیتوانستم کل چهرهاش را ببینم. او گفت: «ثابت کن که چرا فالون دافا خوب است.»
با آرامش برایش توضیح دادم، اما بهطور کامل قانع نشد. بنابراین پرسیدم که آیا ممکن است عینک آفتابی را از چشمش بردارد؟ وقتی به چشمان هم نگاه کردیم، به گریه افتاد و ماجرایش را برایم تعریف کرد.
وقتی به جوآن فالون اشاره کردم، گفت كه مایل است آن را بخواند. بنابراین کتابم را به او دادم.
در آن زمان میخواستم نخستین مقاله تبادل تجربهام را بنویسم، بنابراین یکشنبه بعد به دریاچهای در آن نزدیکی رفتم و در ساحل نشستم. در فاصله 10متریام زن جوانی روی چمن نشسته بود. هر از گاهی چشمانمان با هم تلاقی میکرد. روی مقالهام متمرکز بودم و به چیز دیگری فکر نمیکردم. وقتی در حال رفتن بود، ناگهان فکری به ذهنم رسید: «یک فلایر دافا به او بده.»
آمادگی نداشتم حقایق را برایش روشن کنم. ذهنم هنوز روی مقالهام متمرکز بود. بلند شدم و شروع به گپزدن با او کردم. وقتی درباره فالون دافا به او گفتم، در پاسخ گفت: «چه تصادفی! همین الان به دوستم میگفتم که دوست دارم مدیتیشن را یاد بگیرم.» یک فلایر و یک گل نیلوفر آبی کاغذی دستساز به او هدیه دادم. او با خوشحالی از من تشکر کرد.
پس از این تجربیات، دیگر همیشه چند فلایر همراهم دارم. یک هفته بعد با قطار به خانه میرفتم و هنگام تعویض قطارم، متوجه شدم زن جوانی روی زمین نشسته است و بسیار ناراحت بهنظر میرسد. از كنارش رد شده بودم، اما ناگهان فكر كردم فلایری به او بدهم. فلایری را از کیفم بیرون آوردم و به عقب برگشتم. بعد از صحبت با هم، گفت که اکنون حالش بهتر است و از من تشکر کرد: «این همان چیزی است که بهدنبالش بودم! متشکرم!»
این تجربیات ترغیبم کرد که بهخوبی تزکیه کنم و افراد بیشتری را نجات دهم. مردم بسیار زیادی با رابطه تقدیری در انتظار شنیدن درباره دافا هستند. یاد گرفتم که به اطرافیانم توجه و با آنها صحبت کنم و نگذارم زمان و مکان محدودم کند.
با بهاشتراکگذاشتن این آموزۀ استاد مقالهام را به پایان میرسانم.
استاد بیان کردند:
«آنچه که هماکنون گفتم درباره کسی است که برای شنیدن فا آمده است. اگر افرادی مانند این آمدهاند که فا را گوش کنند، پس درباره آن فکر کنید، آیا هر مرید دافا بدن کیهانی متفاوتی را نمایندگی نمیکند؟ اگر اینطور است، آیا اینکه مرید دافا خوب یا بد تزکیه کند تعیین نمیکند که آیا آن موجودات بدنهای کیهانی عظیم نجات پیدا میکنند یا نه؟ میتوانم به شما بگویم قطعاً همینطور است.» (سفر به شمال آمریکا برای آموزش فا)
«علت این است که آن بدن عظیم کیهانی که زیر شما است، تقریباً همانند بدن شما است، زیرا شما تا این اندازه عظیم هستید. موجودات ذیشعور بیشمار و افلاک کیهانی غیرقابل شمارشی در درون آن وجود دارند. تزکیهی شما تعیین میکند که آیا آن گروه عظیم موجودات، خوب یا بد هستند، و آیا آنها میتوانند نگهداشته شوند یا نه!» (سفر به شمال آمریکا برای آموزش فا)
استاد نیکخواه سپاسگزارم! همتمرینکنندگان متشکرم!
(ارائهشده در کنفرانس فای سوئیس 2020)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.