(Minghui.org) سال‌هاست که درباره فالون دافا با مردم صحبت می‌کنم. بدون توجه به اینکه وضعیت آب و هوا چگونه است هفته‌ای چهار تا پنج بار از خانه بیرون می‌روم و با مردم در پارک‌ها، سوپرمارکت‌ها ، بیمارستان‌ها و ایستگاه‌های اتوبوس صحبت می‌کنم.

سال نوی چینی قرار است زمان جشن گرفتن باشد، اما امسال در سال نوی چینی ویروس ح‌ک‌چ (حزب کمونیست چین) (کووید19) در سراسر کشور گسترش یافت. من شب سال نو به خانه پسرم رفتم و مشتاق بودم بیرون بروم تا صبح روز بعد حقایق را برای مردم روشن کنم.

پسرم که فالون دافا را تمرین نمی‌کند، گفت، «مادر، چرا در خانه نمی‌مانی؟ اپیدمی شدید است. به هر حال افراد زیادی بیرون نیستند. شما که نمی‌خواهی به این ویروس مبتلا شوی. این واقعاً خطرناک است، مردم از آن می‌میرند.»

پاسخ دادم: «اما من یک تمرین‌کننده دافا هستم. باید بیرون بروم و به نجات مردم کمک کنم. نگران نباش، مشکلی نیست.» او که دید قاطع هستم، فقط گفت که مواظب باشم.

فکر کردم: «استاد لی چیزهای زیادی را تحمل کرده‌اند که زمان را برای تمرین‌کنندگان تمدید کنند تا افراد بیشتری را نجات دهند. چگونه می‌توانم در خانه بمانم؟ تمرین‌کنندگان تنها امید نجاتشان هستند!»

نیم ماه در خانۀ پسرم ماندم. برایش غذا می‌پختم و بعد از تمیزکاری هر روز بیرون می‌رفتم تا حقایق را روشن کنم.

در ماه ژانویه علی‌رغم محدودیت‌های ورود و خروج محله‌ها به دلیل اپیدمی، موفق شدم به 150 نفر کمک کنم که از ح‌ک‌چ و سازمان‌های جوانان آن خارج شوند. تا زمانی که می‌خواهیم به استاد کمک کنیم مردم را نجات دهند، ایشان فرصت‌هایی را برای ما نظم و ترتیب می‌دهند.

ملاقات با همه نوع افراد

درحالی‌که طی بیش از  10 سال گذشته درباره آزار و شکنجه با مردم صحبت کرده‌ام، با همه نوع افراد ملاقات کرده‌ام. برخی نمی‌خواستند به حرفم گوش دهند، برخی مرا تحقیر می‌کردند، برخی به من می‌خندیدند و برخی دیگر حتی گزارش مرا به پلیس می‌دادند. اما بسیاری دیگر از حقیقت درباره  فالون دافا آگاه و از ح‌ک‌چ خارج شدند.

پاسخ کسانی که گفته‌های مرا پذیرفتند اغلب بسیار تکان‌دهنده بود. برخی از افراد برای تشکر از من حتی پس از طی مسافتی همچنان برایم دست تکان می‌دادند و برخی دیگر فریاد زدند: «فالون دافا خوب است!» یک راننده تاکسی حتی می‌خواست مرا رایگان به مقصد برساند. بسیاری از دوستان و اقوامم پس از صحبت با آنها از ح‌ک‌چ خارج شدند.

اشک در چشمان نوزاد

در ژوئن گذشته با یکی از همسایگان و پسر هفت ماهه‌اش آشنا شدم. در حین راه رفتن باهم گپ زدیم و متوجه شدم که چشمان کودک اشک‌آلود است. از او پرسیدم: «چشمانش چه مشکلی دارد؟»

او پاسخ داد: «پزشک گفته است که مجاری اشکی او مسدود شده است و هنگامی که بزرگتر شود نیاز به عمل جراحی خواهد داشت.»

گفتم: «فقط عبارات "فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" را تکرار کن، آن معجزه خواهد کرد! فالون دافا یک قانون بودای سطح بالا است. سلامتی فرد را بهبود می‌بخشد و فرد را صادق، مهربان، بردبار و آرام می‌سازد.»

همچنین با او درباره گسترش دافا در سراسر جهان و اطمینان از نابودی ح‌ک‌چ صحبت کردم.

او گفت که قبلاً به پیشگامان جوان پیوسته است و از اعضای حزب کمونیست چین بود. وقتی به او اصرار کردم که از حزب خارج شود گفت: «بگذارید درباره آن فکر کنم.»

دوباره او را دو ماه بعد با شوهر و نوزادش دیدم. چشمان کودک دیگر اشک نداشت. از مادرش پرسیدم که آیا چشمان او خوب شده است؟ او باهیجان گفت: «بله! به پیشنهاد شما عمل کردم و اشک‌هایش  قطع شد!» سپس او و شوهرش موافقت کردند که از سازمان‌های ح‌ک‌چ خارج شوند.

پس از بازگشت به خانه، در برابر عکس استاد ادای احترام کردم تا از طرف آن زوج جوان  از ایشان تشکر کنم.